برآیند جنگ روانی و بایستههای ناگزیر
چرایی و چگونگی ایجاد فضای یاس و نا امیدی در جامعه و راه کارهای پیشنهادی برای مقابله با آن موضوع این یادداشت است.
5 می 2018 09:27
مقدمه
چندی است حملات سازمانیافته و هوشمند دشمن در عرصه جنگ روانی اوج گرفته و تمام تلاش خود را بر دو عنوان مهم “وانمودسازی ناکارآمدی نظام” و” برجستهسازی معضلات اجتماعی ـ سیاسی” و در ادامه مأیوس کردن مردم از آینده و به بنبست رساندن آنان است. آنچنان که میدانیم، بالاترین سلاح دشمن برای بهزانو درآوردن طرف مقابل خود، طراحی و اجرای جنگ روانی و القای رعب و وحشت، سپس فرسایش روحی روانی “جامعه هدف” است. لازمه خلع سلاح دشمن در انواع جنگ روانی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی ارتقای آگاهیبخشی به مردم و روشن کردن اذهان در حوادث پیرامونی و پرهیز از دروغ و جلوگیری از وارونه جلوه دادن و شفافسازی و اعتمادسازی است. صداقت، صراحت، شفافیت و نیز مبارزه قاطع با فساد و سیستم رانتی از اصول مهمی است که درمقابله با جنگ روانی، کاربرد راهبردی برای نگهداشت “همبستگی ملی” دارند.
در نظام مردمسالاری رسانه های جمعی بهعنوان رکن چهارم دموکراسی و صاحبان جراید بهعنوان اصلیترین متولیان آگاهیبخشی به عموم مردم مسئولیت مهمی را در این زمینه برعهده دارند که متأسفانه در سالهای اخیر کارنامه درخور و شایستهای را از خود برجای نگذاشتهاند. سریالهای کم/ بیمحتوا یا برنامههای شومانند که تا مرز ابتذال تنها یک گام فاصله دارد یا پمپاژ ناامیدی از سوی مطبوعات در عرصه مسائل جناحی و انشقاق و تفرقه مردم و ریختن بمبهای مسموم و کشنده اختلافات در فضای مجازی همهوهمه در تشدید بیش از پیش فضای ناامید کننده، نقش تعیینکننده داشتهاند.
این درحالی است که کشور اکنون بیش از همیشه نیاز به همدلی، همبستگی و اجماع ملی و نخبگی داشته و دارد و صد البته برای رسیدن به این مهم، شناخت صحیح و عمیق از حوادث و تحولات مهم پیرامونی و جهانی نیاز ضروری است. درست است که در این مرحله با حمله نظامی دشمن روبهرو نیستیم. البته عندالاقتضاء احتمال آن وجود دارد؛ اما کیست نداند اکنون در جنگ تمامعیار روانی و اقتصادی با دشمن هستیم. جنگی که خود دشمن با صراحت اعتراف می کند میتوان از مهمترین و آشکارترین آن؛ یعنی بیسابقه ترین تحریم های تاریخ در حق ملت قهرمان و مقاوم ایران نام برد.
چه وضع و نشانهای در کشور هست که بتواند پیام وجود چنین جنگ مهیب وخانمان براندازی را آن هم بهصورت نابرابر به ما برساند. اساسیترین نیاز کشور، بارورسازی فکری و ذهنی مردم و ژرفابخشی به شناخت و ادراک تحلیلی مردم در وضع حساس کنونی است.
ناامیدی ابزار کارساز
برای تبیین این مسئله پرسش نخست این است که آیا تلقین یأس و ناامیدی به مردم بهعنوان جنگ روانی دشمن میان مردم وجود دارد؟ و درصورت درستی، نشانه های آن کدام است؟ میتوان پاسخ روشنی داد؟ یکی از پایههای اصلی جنگ روانی ترویج یأس و نومیدی؛ رعب و وحشت است تا مردم را نگران آینده کرده و در نتیجه، موجب بیاعتمادی به کارآیی نظام فراهم شود. اگر این ایده دشمن محقق و پشتوانه اعتماد مردم از نظام سلب شود، سرنگونسازی آن آسان خواهد بود. از نشانههای بسیار روشن این یأس و بیاعتمادی انتشار اخبار جعل، دروغ و خلاف واقعیت و نیز انتشار کاستیها و کمبودها بهجای نقاط قوت، پیشرفت و دستاوردها است.
امروزه در هر محفل مردمی و شبکه های مجازی که ورود یابیم برای ما روشن میشود بهجای فضای مثبت و گفتگو درباره دستاوردها و پیشرفتهای بسیار خوبی که نظام در عرصه های مختلف داشته است، بیشتر بر نقاط ضعف و ایجاد بی اعتمادی و حس کینه و عداوت به نظام و مسئولان تمرکز دارد.
پرسش دوم اینکه عوامل اثرگذار بر شدت و ضعف این یأس و ناامیدی در جامعه چیست؟ دو موضوع بسیار مهم بهعنوان بزرگترین عوامل اثرگذار بر جنگ روانی مطرح است:
الف: عدم آگاهی مردم از واقعیتها
ب: عدم شفافسازی از سوی دستگاهها و مسئولان ذیربط
اگر مردم را که صاحبان اصلی قدرت هستند و پایههای سنگین حکومت بر دوش آنان قرارگرفته است در بستر شفافسازی از واقعیت ها قرار داده و آگاه شوند، دوحالت رخ میدهد:
۱- آگاهی آنان سبب عدم ترویج شایعات و جعلیات در جنگ روانی دشمن خواهد شد و نسبت به این موج گسترده در جنگ روانی توجه کمتری خواهند کرد.
۲- هنگامی که شفافسازی صورت گیرد مسئولان ذیربط داخل حاکمیت نخواهند توانست بهآسانی خطا کنند بنابراین هیچگاه از سوی مردم مورد بازخواست قرار نخواهند گرفت.
این سازوکارهای خودکنترلی به ایجاد سد دفاعی دربرابر موج گسترده فرآیند جنگ روانی دشمن انجامیده که بسیار مهم و مؤثر است. اما باید پرسید در سالیان گذشته روند شکلگیری این فضا چگونه بوده است؟ آنچه میتوان درباره روند شکلگیری فضای یأس و ناامیدی در کشور بازگو کرد اینکه برخی کوتاهیهای کنونی در عرصه های سیاسی، مدیریتی و اجتماعی کشور است که سبب گردیده دشمن بهدنبال بهرهبرداری حداکثری از این نقطه ضعف در کشور باشد. در این باره چند مطلب بسیار مهم است:
1- مسئولان در سالیان دراز گذشته بیشتر همّت خود را بر طرح مسائل جناحی و سیاسی متمرکز کرده و از مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و امور معیشتی مردم غافل ماندند. در این باره غلظت رفتارهای جناحی و سیاسی چنان بود که انرژی معظم کشور در این رفتارهای آلوده هدر رفت و رمق و انرژی برای رسیدگی به امور مردم باقی نگذاشت.
2- بهجای تمرکز بر برنامه های مصوب که از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام رئوس کلی آن تهیه و توسط مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) به مراجع ذیربط ابلاغ و توسط دولت و مجلس بهشکل برنامه های کاربردی پنج ساله مدون شده بود، توجهی نشد و بیشتر دولتها براساس سلیقه و خارج از چارچوب برنامه مصوب عمل کرده و در روند کلی و هماهنگ رشد و توسعه متوازن و پایدار خلل ژرفی را برساختند.
3- کوتاهی مهمتر از سوی رسانه های جمعی اعم از نوشتاری و تصویری صورت گرفت. رسانه در نظام مردمسالاری چشم و چراغ مردم محسوب میشوند. این رکن رکین بهجای پایش دقیق روند اقدامات دولت و مطالبهگری ملی و پاسخگو کردن مسئولان نسبت به ضعفها وکاستیها و جریان روزافزون شکلگیری فساد در کشور، خود نیز وارد ماجرای آلوده جناحی شده و هر کدام از آنان به سوی چپ و راست چرخیدند.
شیوههای راهبردی درمقابله با ناامیدی اجتماعی
- ابلاغ شورایعالی امنیت ملی به رسانهها مبنی بر پرهیز از طرح هرگونه مسائلی که به خدشهدار شدن وحدت ملی و ایجاد تفرق و روحیه یأس بین آحاد مردم میانجامد؛
- ارتقای آگاهیبخشی مردم برای ایجاد فضای ذهنی صحیح و منطبق بر واقعیتها توسط رسانه های جمعی؛
- پرهیز جدی از ورود به بحثهای ناامیدکننده و تفرقهآمیز جناحی توسط رسانه های گروهی؛
- تمرکز بر شعار سال مبنی بر حمایت از تولید ملی و کالای ایرانی و تبدیل آن توسط رسانهها به یک مطالبه ملی؛ رسانه ها باید بهعنوان سخنگوی مردم تمام مسئولان ذیربط را ملزم به پاسخگویی دراین باره کنند. رسانهها بهویژه رسانه ملی باید در چارچوب مصوبات ابلاغی شورایعالی امنیت و هماهنگ هرکدام براساس وظایف خود اقدام کنند نه اقدامات سلیقه ای و جناحی خاص را درنظر داشته باشند؛
- ایجاد روحیه نشاط، امید و خودباوری در مردم در راستای تقویت بنیان ملی و خودباوری و گسترش اقتدار و امنیت ملی؛
- شکل دادن اتاقهای فکر متعدد و متنوع برای طراحیهای راهبردی در راستای مقابله با جنگ روانی دشمن در سطح فضاهای متعدد و متنوع مجازی و رسانه ای؛
- پیداست چه اندازه آتش سنگین جنگ روانی دشمن در فضاهای شبکه اجتماعی نفوذ کرده و چه ابهامات بزرگ و شایعات و قلب واقعیتها و جعلیات بیپایه و از بن دروغ وجود دارد. این همان طرح هوشمند دشمن هست که با صرف هزینههای گزاف و در اتاقهای فکری با استخدام صدها کارشناس، روزانه این شبهات طراحی و در فضای بیدروپیکر مجازی و از پنجره شبکههای اجتماعی به اذهان میلیونها کاربر فضای مجازی تزریق میشود؛
- و از همه مهمتر گوش جان سپردن مسئولان به نظرهای کارشناسی در سطوح مختلف است. بیشک در چهل سال گذشته ظرفیت بالایی از کادر متخصص و متعهد و آبدیده شده در کوران حوادث بهوجود آمده که متأسفانه از این منبع لایزال استفاده بهینه نمیشود یا جزئی و پراکنده مورد بهره برداری قرار می گیرد؛
- برای عملیاتی کردن این پیشنهادات نیاز به سازوکارهای لازم است که باید “مدیریت افکار عمومی و مقابله با عملیات روانی دشمن“ زیر نظر مجموعهای هماهنگ کننده و ذیربط فرایندسازی و تبدیل به برنامه های اجرایی شود.
- سخن پایانی اینکه جنگ روانی را باید بسیار جدیتر از اکنون دید و باید برای مواضع آفندی و پدافندی جنگ نرم بیش از گذشته همت گمارده شود تا کشور و امنیت روانی آن از آسیب های مخرب، سالم بماند.
احمد دستمالچیان
اردیبهشت 1397
بسیار عالی دست مریزاد