">

سیاسی و روابط بین الملل

تاثیر اختلافات سیاسی بر انسجام اجتماعی؛  شما چه نظری دارید؟

درخواست نظر خواهی از خوانندگان محترم سایت راهبرد ملی

5 می 2018 13:19

 

کنشگری سیاسی (در سطح جریان ها، احزاب و نخیگان سیاسی) در کشور تا زمانی که در چارچوب قانون و گفتمان انقلاب اسلامی و همسو با ارزش ها و منافع عمومی تعریف و اجرا گردد، موجب ارتقا و رشد مشارکت سیاسی و طراوت فضای جامعه می شود و تحکیم انسجام اجتماعی و وحدت ملی را  همراه خواهد داشت. و هرگاه روند تحولات از محدوده قانونی و گفتمانی انقلاب اسلامی خارج شود، جامعه را دچار “عدم تعادل” خواهدکرد.

در فضای متعادل سیاسی انتظار می رود کنشگری فردی، گروهی و اقشاری تابعی از منافع مشروع و قانونی و همسو با آرمان ها و نظام ارزشی تعریف شود و قابل توجیه و پیش بینی باشد. هرچه فضای مؤثر بر تصمیمات افراد، گروه ها و اجتماع از “وضع تعادل” خارج شود، به همان میزان پیش بینی رفتارها و تصمیمات سخت خواهد شد.

در چنین شرایطی است که برخی کنشگران سیاسی قرائت  و  رفتار متفاوت و مخالف با نظرات خود را باطل و نقاط اشتراک را نادیده انگاشته و نقاط افتراق را برجسته (بزرگ نمایی) نموده و اختلافات را  از عرصه رقابت های سیاسی به سایر عرصه ها و حوزه ها تعمیم داده و  در نتیجه انسجام اجتماعی، وحدت ملی و  مشارکت مردم در صحنه به عنوان مؤلفه اصلی قدرت و اقتدار کشور، آسیب پذیر خواهد شد و وضعیتی ایجاد می گردد که فضا را بر رویکردها و راهبردها و تلاش های وحدت بخش و همگرا، تنگ و سخت خواهد کرد.

باتوجه به این مقدمه نظر شما چیست ؟ 

 

  چه راهبردها و راه کارهایی برای کاهش  اختلافات سیاسی  و افزایش  انسجام و  وحدت  ملی  پیشنهاد می کنید؟

 نظرات خود را برای ما ارسال کنید.

ملاحظه :

  • نظرات پیشنهادی در صورت تمایل با نام افراد منتشر خواهد شد.
  • به بهترین پاسخ و راه کارهای کاربردی هدایایی تعلق می ­گیرد.
  • توجه توجه توجه

  • خوانندگانی که تمایل به درج نظراتشان در سایت دارند لطفا نام  کامل و ایمیل خود را درج نمایند.
  • درج نظرات در سایت پس اهدای هدیه صورت خواهد گرفت.
  • برای دریافت هدیه وارد نمودن  ایمیل ضروری است.

15 دیدگاه برای “تاثیر اختلافات سیاسی بر انسجام اجتماعی؛  شما چه نظری دارید؟

  1. میدونید چی میشه ؟؟یه حالتی پیش میاد مثل الان که بقول جامعه شناسان normahesnessاست و یعنی عدم همگنی و هماهنگی در تمامی اجزا و عناصر یک سیستم ایجاد میشه و سیستم کارکردهاش مختل میشه و اونوقت از هم خو.اهد پاشید ..سیاست پدر و مادر ندارد و رحم نمیکنه و وقتی بقدر ت برسه دست به هرکاری میزنه که نفعی برای مردم نداره ..سیاست خوبه اگر برای منافع سیستم و با کارشناسان خبره کار کند …سیاست مملکت ما چند جانبه شده و خط ومشی و هدف مشخص ندارد و سر در گم و کلافه شده چون همه مردم در ممملکت سیاسی شدند و اظهار نظر میکنند و لذا دامنه اختلافات زیاد ..اختلافاتی از جنس مغرضانه و کینه و نابود کردن همدیگر نه از جنس توجه به اصول و مبانی منشور انقلاب ..ما شدیم الان دروان مشروطیت ..از هر سری صدایی بلند میشه …رییس کل سیاست مملکت اختیارات نداره ..یه قاضی اختیاراتش از اون بیشتره .بنابر این چنین سیاستهایی مخل سیستم خواهند بود و نهایتا منفجر شدن سیستم ..ما سیاست زده شدیم نه سیاست گرا .صدای واحد سیاسی نداریم و نمیشنویم پس اتحادی در عرصه اجتماعی نخواهیم داشت ..بحث زیاده

  2. بسم الله
    سلام علیکم
    به صورت محوری چند نکته عرض می کنم.
    1 – دین مداری و پایبندی به احکام و آموزه های شریعت اولین حرف و راهبرد است که می بایست مقیاس امور و کارها قرار گیرد.
    2- دوری از دوروئی و رعایت صداقت در گفتار و بیانات و نوشتارها و در میدان مبارزه با حریف ( خودی باشد و یا غیرخودی).
    3- مد نظر قرار دادن اهداف کلان انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و امنیت ملی بهنگام فعالیت در صحنه سیاست و . . . .
    4- ترجیح منافع ملی بر منافع حزبی و گروه به تعبیر دیگر مدیریت کردن در این وادی تا در عرض هم قرار نگیرند .
    5 – قانون اساسی و حجت شرعی مد نظر باشد نه برداشت شخصی و حزبی و لو اینکه مخالف آن دو میزان باشد لذا بالطبع پیروی از رهبری انقلاب در این مقوله می گنجد .
    6 – دلسوزان هر گروه و حزب هر چند وقت یکبار کنار هم بنشینند و بحث و جدال احسن داشته باشند و نکات ضعف و قوت یکدیگر را بازبینی کنند.
    7 – کنترل افراد سطح پائین طرفدار احزاب و گروه ها و تشکل ها که بیشتر احساسی عمل می کنند تا منطقی ، مورد کنترل قرار گیرند و افزایش معلومات و آگاهی های سیاسی و اجتماعی و مذهبی آنها در دستور کار باشد .
    8 – سهم خواهی از دستاورهای انقلاب و نظام در عالم سیاست اسلامی و انقلابی جا ندارد که متاسفانه کم و بیش مشاهده می شود .
    9 – اشرافی گری و تجمل گرائی در جامعه روند صعودی دارد که بسیار آن نشات گرفته از رفتار برخی از مسئولین و خانواده های آنان است که در نتیجه تاثیر منفر در موضع گیری و کنش های گروه ها دارد.
    10 – مد نظر قرار دادن و الگو گرفتن از اداره جامعه در حکومت پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی یقینا راه گشا است. این مورد اخیر در جلوی چشمان است.
    11 – پشتیبانان اصلی و بی توقع این نظام و حکومت که همان مردم کوچه و بازار خصوصا خانواده های شهدا و ایثارگران نسبت به حزب گرای و گروه گرائی دل خوشی ندارند پس هرچه مردمی تر فکر کنیم و عمل کنیم یقینا تنش ها کمتر و وحدت بیشتر خواهد شد .

  3. خانم خادم شیرازی و اقایان سعید، مجید، محسن ، علی اکبر , م. امینی ، شهیدشهید ، ع غفاری ، ع رادپور ، ط بهمنی ، میردامادی ، قنادیان، ح صالحی، بهادری،زارع نظراتشان را ارسال نموده اند.

  4. راه کارهایی که برای کاهش اختلافات سیاسی و افزایش انسجام و وحدت ملی
    1- برگزاری نشستهایی مشترک میان کلیه جریانات و گروههای سیاسی با حضور رهبر معظم انقلاب دامه ظله العالی . چیزی شبیه آنچه که در خصوص دانشجویان اجرا می شود. در این نشست به نماینده هر گروه سیاسی اجازه طرح مطالبشان داده شود و سعی بر رفع سو تفاهمات و تالیف قلوب گردد.
    2- ایجاد دبیر خانه یا شورای عالی بصورت نهادینه که متشکل از اعضای مرکزیت و یا نمایندگان آنان باشد. این دبیر خانه یا شورا با سیاسیگذاری های خود مانع ایجاد یا تشدید اختلافات در میان گروه ها می شود.
    3- جایگاهی قانونی برای مشاورت رهبری و وریاست جمهوری برای این مجمع پیش بینی گردد و به تناسب مشکلات بوجود امده برای کشور این جایگاه مشورت های لازم را ارائه نماید.
    4- قانون جامعی برای مدیریت تدوین شود که ضمن اهتمام به ارزیابی مدیران عالی نظام، از یک رده مشخص به پائین عزل و نصب مدیران با توجه سوابق ارزیابی آنان و نه علائق گروهی صورت پذیرد.
    5- برگزاری مناظرات دوستانه در محیط های سیاسی و علمی برای استفاده از نظرات و سلایق متفاوت سیاسی جهت تحلیل مسائل و ارائه راه کار برای مشکلات

  5. سلام اختلاف از صدر اسلام بوده بنظر نباید جلوی اظهار نظر دیگران را بگیریم و استانه تحمل خودمون رو بالا ببریم ما باید خودمان باید خدا محوری را مد نظر و خط قرمز خودمون بدانیم چنانچه نتوانستیم طرف مقابل را قانع کنیم بر اساس ایات قران جر نکنیم با جمله قولا سلاما جدا بشیم

  6. سلام وعرض ادب ، اختلافات سیاسی بین فعالان سیاسی یک امر طبیعی است. آنچه که مهم است این اختلافات در مواقعی که به منافع ملی و امنیست ملی خدشه وارد می سازد می بایست کنار گذاشته شود.لازمه این کار توجیه فعالان سیاسی توسطمسئولان امنیت ملی می باشد.

  7. با توجه به تنوع قومی و اقلیمی موجود در کشور ما از دیرباز منازعات و اختلافاتِ درون مرزهای کشور عمدتا به سبب دسترسی ناعادلانه به امکانات نظیر راه و آب و زمینهای مرغوب کشاورزی و مراتع بود. با توجه به این مقدمه ونیز دانستن این نکته که علت العلل اختلافات سیاسی درون گفتمان نظام و انقلاب اسلامی ناشی از دو عامل توزیع ناعادلانه قدرت در نظام سیاسی و همچنین برداشت ها و قرائت های مختلف از جمهوریت و اسلامیت می باشد میتوان ریشه های گفتمانی اختلافات سیاسی را در این دو حوزه طبقه بندی و ارزیابی نمود.
    در این ارتباط اما به نظر میرسد که توزیع ناعادلانه قدرت در نظام سیاسی کشور ناشی از برداشت های گوناگون از واژه کلیدی عدالت میباشد. چنانکه به نظر میرسد توزیع عادلانه قدرت در یک نظام سیاسی با وزن کشی مقبولیت مردمی و اجتماعی هر یک از طرفین سیاست ورز مشخص میشود اما مشکل از جایی بروز میکند که عده ای علیرغم تمایل و نظر مردم که این مهم در آرای آنان متبلور است سعی در حفظ جایگاه فعلی خود بر خلاف میزان مقبولیت خویش داشته یا با تخریب طرف مقابل خواهان کاهش مقبولیت اجتماعی آن هستند.
    پرواضح است که دمیدن در تنور اختلافات سیاسی به ویژه آنجا که در تعارض آشکاربا دیدگاه اکثریت اجتماع است باعث گسیختگی وحدت اجتماعی و دامنه دار شدن این منازعات و کشیده شدن آن به بدنه جامعه خواهد شد.
    لذا به نظر میرسد تنها راه کاهش تنشها و اختلافات سیاسی احترام به نظر مردم و درک عمیق این باور است که صاحبان اصلی کشور و انقلاب مردم هستند.

  8. مسئلۀ وحدت، از اولویت های اصلی درثبات و دوام یک جامعه محسوب می شود. اما برای تحقق وحدت، بیش از همه باید چهره های شاخص سیاسی، به ویژه دولتمردان ما درک عمیق و صحیحی از وحدت داشته باشند، در غیر این صورت، حرف زدن از وحدت، ناباورانه است و جز القای دروغ نتیجۀ دیگری نخواهد داشت.
    چند سئوال و چند نکته در این زمینه قابل تأمل است:
    مفهوم وحدت چیست؟ عامل وحدت کدام است؟ در ایجاد وحدت چه الزاماتی باید رعایت شود ؟ وحدت در کدام مسیر و در چه جهتی باید شکل بگیرد؟ این ها، حلقه های مفقوده ای هستند که متأسفانه دولتمردان و چهره های شاخص نظام در جستجو و کشف آن، هیچ اهتمام و التزامی از خود نشان نمی دهند.
    متأسفانه چهره های اصلی نظام به ویژه مسئولان اجرایی کشور، هر روز بر طبل اختلافات می دمند و مباحث چالش برانگیز را در نطق ها، مصاحبه ها و اظهار نظرهای خود دامن می زنند، این کار قطعاً آتش اختلافات را شعله ورتر می کند وآرامش سیاسی کشور را بهم می ریزد. در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت که گروه ها، جناح ها و حتی مردم عادی سکوت کنند و حرفی بر خلاف عقیدۀ آنها نزنند، چراکه اصولاً در چنین جوّی، اختلافات و شائبه ها و سوء ظن ها خود بخود شکل می گیرد، رشد می کند و تکثیر می شود. لذا، دعوت به سکوت از جانب مسئولان در چنین شرایطی، امکان پذیر نخواهد بود.
    در عصر تکثر سلایق و علایق، نه وزرای کابینه، نه نماینگان مجلس و نه رؤسای سه قوه، هیچ کدام به انفراد و به شخصه نمی توانند، مبنای قانونی و حقوقی برای وحدت باشند، فقط قانون است که بعد از طی فرایندهای رسمی و منطقی می تواند مرجع تصمیم گیری، اجرا و الزام قرار گیرد و مآلاً جامعه را به سمت وحدت سوق دهد.
    به نظر من، در یک نظام مبتنی بر آموزه های دینی، پسندیده تر آن است که قانون اساسی و گفتمان حضرت امام رحمت الله علیه را همواره مبنای وحدت قرار دهیم. رؤسای سه قوه نیز، دلسوزترین، فهیم ترین و بالاترین مقام قانونی کشور را به عنوان محور وحدت پذیرا باشند و با همین رویکرد، فرامین و رهنمودهای ایشان را فصل الخطاب بدانند و خیلی بر سلیقۀ خود اصرار نورزند.
    در حال حاضر، جایگاه ولی فقیه و شخص مقام معظم رهبری چه به لحاظ قانونی و چه از نظر تجربه و معیارهای شرعی، از وجاهت و حجیّت لازم در این زمینه برخوردار است. لذا، می طلبد که سران سه قوه و رده های تحت امر آن ها، اولاً ایشان را به عنوان مبنا و محور وحدت پذیرا باشند، ثانیاً هریک از آنها، بکوشند تاعملاً التزام خود را در تبعیت از مقام معظم رهبری نشان دهند.
    برای نهادینه شدن وحدت و پرهیز از اختلاف، ساختارهایی در قانون اساسی پیش بینی شده است. لذا رؤسای سه قوه یا نمایندگان آنها می توانند با فعال سازی ساختارهای حاکمیتی، در چارچوب اختیارات قانونی خود بنشینند، چالش کنند و نهایتاً نتایج مباحث را با رد یا قبول رهبری و یا با استفاده از اختیارات ایشان به نتیجه و تصمیم واحد برسانند.
    وحدت لزوما به معنای سکوت نیست. وحدت آن است که همۀ ارکان نظام، حول یک موضوع، تفاهم و اتفاق نظر داشته باشند. وحدت را در عمل باید به اثبات برسانیم و با تفاهم و همدلی و همزبانی به جامعه تسرّی دهیم.
    بضاعتِ دانش من همین بود که نگاشتم. با تشکر از شما. قنادیان

  9. تاثیر اختلافات سیاسی بر انسجام اجتماعی
    جريان شناسي سیاسی نوعی شناخت منظومه ، گفتمان وچگونگي شكل گيري احزاب ، چهره ها و نخبگان سیاسی تأثيرگذار درگروه هاي فكري- سياسي است ؛ این جریان ها به لحاظ اجتماعي داراي مرجعيت و اثرگذاري در جامعه بوده، به گونه اي كه طیف وسیعی از افراد جامعه را جذب می نماید.
    اختلاف بین سیاستمداران وابسته به احزاب یا جناح ها، یک امر طبیعی در حوزه سیاست بوده و رقابت سیاسی نشان گر عدم سرکوب و استبداد در درون یک نظام سیاسی است. اختلافات موجود سیاسی را می توان یک سرمایه ملی و سیاسی به شمار آورد، آنچه اهمیت دارد چگونگی حل اختلاف و روش برخورد با آن، در درون حاکمیت است.
    در حوزه ی سیاست بین بازیگران سیاسی، وحدت عملی وجود ندارد، لکن اگر نتیجه حاصل از آن انسجام اجتماعی باشد که منجر به اشتراک منافع ، استراتژی و جهت گیری ملی شود، این اختلافات باعث سلامت سیاسی نظام و تحرک اجتماعی نخبگان می گردد . زمانی انسجام اجتماعی محقق خواهد شد که ساختارهای موجود بتوانند ظرفیت پذیرش اختلاف را در میان احزاب ، تشکل ها و جناح های موجود بالا برده، و به پایداری نظام و توسعه منجرشوند.
    مقام معظم رهبری در مورد اختلاف سیاسی می فرمایند:
    اختلاف سیاسی مانعی ندارد؛ اختلاف نظر مانعی ندارد؛ مبارزات انتخاباتی به شکل سالم، مانعی ندارد؛ اما خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهره‌ی کشور، خراب کردن ذهن مردم و چهره‌ی مسؤولین دلسوز، اشکال دارد. ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشکال دارد. با وحدت و یکپارچگی، «کأنهم بنیان مرصوص»، مثل یک دژ پولادین، در مقابل دشمن بایستید؛ مثل چند برادر در یک خانه.
    مقام معظم رهبری نتیجه این اختلافات را تاثیر منفی در انسجام اجتماعی می دانند و می فرمایند:
    مردم از دعواهاى سياسى و اختلافات سياسى و من خوبم و تو بدى خسته‌اند؛ مردم اين چيزها را دوست نمى‌دارند.
    اختلافات رهبران سیاسی برسر منافع ملی و یا خدمت رسانی نه برسر زیاده طلبی ها و امتیازخواهی سبب می گردد که احزاب و جناح بیشتر مورد اقبال عمومی قرار گیرند ودر صورت درک مشکلات مردم ،انسجام اجتماعی تقویت می شود.
    لذا برای استحکام انسجام اجتماعی، نیاز به همدلی است، نه نیاز به همرنگی که تحت تاثیر فشارهای بیرونی از انسجام غیرواقعی نشات می گیرد و همراهی و تسلیم به غیر را فراهم می آورد، ونه هم نوایی که همانند اشتراک سرمایه داران و هم گرایی در جلب و کسب منافع است و پس از رسیدن به منفعت از هم فرو می پاشد؛چون همدلی یک جریان فکری سالم است که دربینش (عقاید) و نگرش (روش های ملی و راهکارها و سازوکارهای رسیدن به هدف) و نیز عواطف و احساسات (ابعاد روان شناختی) با مردم صادق بوده ، وهرگز تظاهر به متابعت نمی کند .
    در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی،شیوه ی حل اختلاف سیاسی بر پایه ی نظارت رهبری نظام و رأی اکثریت مردم به خرد جمعی از طریق قانون گذاری در مجلس است ،که تاکنون توانسته انسجام اجتماعی را حفظ کند.لذا بازیگران سیاسی در سه قوه برای تقویت انسجام اجتماعی بایستی به همدلی نه همرنگی و هم نوایی روی بیاورند. چون مردم تفاوت این سه واژه را به خوبی تشخیص می دهند.

  10. کنشگری یا اکتیویسم (به انگلیسی: Activism) به فعّالیّت‌های متشکل و مختلف در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی ، محیط زیستی گفته می شود که با هدف ایجاد تعادل یا جلوگیری از تغییر در این زمینه‌ها با میل بهبود در جامعه شکل می گیرد . فعالیت‌های مرتبط با کنشگری گسترهٔ وسیعی دارند و از نوشتن نامه‌های سرگشاده به روزنامه‌ها و سیاست مداران تا برگزاری کارزارهای سیاسی،بایکوت اقتصادی، راهپیمایی خیابانی، اعتصاب، تحصن و اعتصاب غذا را شامل می‌شود.کنشگری میتواند فردی یا گروهی سازمان یافته یا غیر سازمان یافته باشد.
    برخی از کنشگران تلاش می‌کنند تا به جای اعمال فشار بر دولت‌ها برای تغییر و بازنگری در قوانین، مردم را به تغییر در رفتارشان ترغیب کنند.
    کنشگری می‌تواند در صورت‌های مختلف بروز نماید مثل رفتار اعتراض‌گونهٔ کنشگران در نخریدن (تحریم کردن) لباس از یک شرکت بخصوص به خاطر اعتراض به آن شرکت به دلیل بهره‌کشی از کارگرانش و یا گران کردن بی دلیل تولیداتش
    (ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد)
    با توجه به مراتب فوق آموزش کنشگری باید از کودکی و در خانواده شکل بگیرد و در مدرسه نیز ادامه یابد و تمرین شود در غیر این صورت درک آن در بزرگ سالی برای افراد جامعه مشکل خواهد بود بدیهی است از کودکی که در خانواده پدرسالاری، هرج و مرج سالاری و یا حتی فرزند سالاری پرورش می یابد و جایگاه مشورت و خرد جمعی را در خانه خود کم رنگ حس می کند نباید توقع داشته باشیم بعدا وقتی وارد جامعه می شود درک صحیحی از کنشگری و روش های آن داشته باشد و لاجرم از جامعه ای که افراد آن فاقد بینش کنشگری باشد نمی توان انتظار هرگونه کنشگری اعم سیاسی، اجتماعی و… داشت

  11. سم الله الرحمن الرحيم
    امروز کشور ما در مرحله بسیار حساسی از تاریخ خود قرار دارد. دشمنان این نظام پس از چهل سال که همه راههای مبارزه با این نظام را امتحان کردند، و در همه موارد شکست خوردند( به دلیل پشتیبانی مردم از نظام) امروزه به این نتیجه رسیده اند که باید این مردم را از نظام بگیرند و در فضای مجازی با سرعت و قدرت تمام و باور نکردنی به این اختلافات دامن میزنند و روز به روز به اهدافشان نزدیک میشوند. تنها راه برون رفت از وضعیت خطرناک کنونی ایجاد وحدت بین مردم، گروهها و جناحها میباشد. حضرت امام هم روی این نکته همیشه تاکید فراوان داشتند. ….. ما این واقعیت را باید قبول کنیم که بدلیل عملکرد بد جریان اصولگرا، جمعیت حد اکثری کشور به سمت اصلاح طلبان هستند به این امید که ریشه بی عدالتی و فساد وظلم و… را در این کشور بکنند. …در صورتی که همین اصلاحطلبان بچه های این انقلاب و نظام هستند و اکثر اینها ايثارگران و جانبازان دوران دفاع مقدس هستند. اگر مسئولین دلسوز نظام بخواهند از این وضعیت خطرناک فعلی و نقشه های شوم و شیطانی دشمنان نظام، سالم عبور کنند انشاالله، و وحدت را بار دیگر به کشور برگردانند، باید در چیدمان … نظارت سراسر کشور تغییر ایجاد کنند و از این وضعیت یکدست بودن (اصولگرا) خارج شود. باید در ساختار این شورا و نظارت سراسر کشور از جریان اصلاح طلب هم استفاده کنند. در این صورت بخش عظیمی از جامعه با احساس امیدواری مجدد به آغوش نظام برميگردند و در صورت نیاز، جان و مال خود را نثار این نظام میکنند و هیچ دشمنی نميتواند به این کشور و نظام ضربه بزند.انشاءالله.

  12. بسم الله الرحمن الرحیم
    چه راهبردها و راه کارهایی برای کاهش اختلافات سیاسی و افزایش انسجام و وحدت ملی پیشنهاد می کنید؟

    رابطه اختلافات سیاسی با انسجام و وحدت ملی رابطه معکوس و به عبارتی مانند دو کفه ترازو می باشد که با افزایش وزن هرکدام، باعث کاهش و پایین آمدن کفه دیگر خواهد شد! بدیهی است به هر مقدار که اختلافات سیاسی بیشتر گردد باعث کم شدن انسجام و وحدت ملی خواهد شد. اندیشمندان علوم‌سیاسی اتحاد ملّی را از ارکان قدرت سیاسی دانسته‌اند که از چگونگی عکس‌العمل مردم در دفاع از منافع ملّی و مصالح کشور حکایت می‌کند. در موقعیت بسیار حساس کنونی کشور، دشمنان ملّت ایران تمام امکانات و ابزارهای انحصاری بین‌المللی خود را به کار گرفته‌اند تا به طرق مختلف به امنیت و انسجام ملی ایران ضربه بزنند و در میان صفوف مردم تفرقه ایجاد کنند تا بتوانند نفوذ و سلطۀ استعماری خود را تحمیل نمایند. ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی مردم و دامن زدن به اختلافات سیاسی برای مختل کردن پیشرفت کشور، دو روش عمدۀ دشمنان برای مقابله با ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی می‌باشد.
    « انسجام و وحدت ملی » در نظام جمهوری اسلامی ، از اصول مهم و محوری کشور و یکی از ارکان کارساز، بنیادی و زیربنایی تثبیت‌کنندۀ این نظام است؛ چنان‌که امام راحل رمز پیروزی انقلاب اسلامی کشورمان را در وحدت کلمه خلاصه کرد و طبق نظر صریح ایشان، اجرای تمامی احکام، قوانین و مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تربیتی و اخلاقی و حتی عبادی و اعتقادی اسلام بدون آن محقق نمی‌شود . ایشان معتقد بودند که : اگر تمامی افراد جامعه در تحقق واژه‌‌هایی همچون عدالت و آزادی اتفاق نظر نداشته باشند و متحد نگردند، حتی در صورت قرار گرفتن امام معصوم(ع) در رأس نظام نیز امکان تحقق هیچ‌کدام از این واژه‌های زیبا میسر نخواهد شد. با نگاهی گذارا و بررسی وقایع چند سال اخیر در می یابیم که یکی از مشکلات بزرگ و اساسی جامعه و نظام ما در همین جا نهفته است که گاهی اوقات مسولان کشور متأسفانه توجه لازم را به انسجام و وحدت ملی نشان نمی دهند و به آسانی آنرا به فراموشی می سپاند. در مقابل، آگاهانه یا نا آگاهانه به خصومت، تحریک حساسیّت‌های سیاسی و قومی و ایجاد لجاجت‌ها و به راه انداختن جنگ، خشونت، نفرت از طریق نوشته‌ها، گویش‌ها، جناح‌بندی‌ها، موضع‌گیری‌ها و افراط و تفریط می پردازند که موجب بر هم زدن وحدت مابین خانوادۀ انقلاب می‌ گردند.
    آسیب‌شناسی انسجام و وحدت ملّی

    الف) در حوزه دین و فرهنگ:
    یکی از عواملی که می‌تواند اتحاد و انسجام را در معرض تهدید و فروپاشی قرار دهد فراموش کردن خداوند و تبعیت از خود خواهی و اسیر تمایلات نفسانی شدن است. در حقیقت این عامل هم می‌تواند «اتحاد ملّی» را در چارچوب یک حاکمیت به خطر اندازد و هم این قدرت را دارد که انسجام امت اسلام را در معرض زوال و نابودی قرار دهد. فرهنگ، خود دارای مؤلفه‌ها و پارادایم‌های مختلفی است که هر کدام از آنها می‌توانند، در تقویت انسجام ووحدت ملی و داشته‌های یک حکومت برای رسیدن به قله‌های اقتدار و مشروعیت مؤثر واقع شوند. هر جامعه‌ای بر هویت و شناسنامه فرهنگی خویش تأکید دارد و می‌کوشد که با منتهای قدرت و غرور ملی، مشخصه‌های چنین هویتی را زنده نگهداشته و از آن دفاع کند. (کیهان فرهنگی، 1376) چنین جوامعی داشتن فرهنگ پویا و مقتدر را یکی از نمادهای قدرت و اقتدار ملی خویش تصور کرده و سعی دارند تا از طریق انسجام بخشی به مؤلفه‌های دیگر آن در مقوله فرهنگ، از یک طرف و تأکید بر ارزشهای ملی و فراملی خود از طرف دیگر، این اقتدار را افزایش دهند تا در برابر هجمه‌های دیگر فرهنگ‌ها رنگ نبازد. باید دانست که یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین ابزار حفظ نظام‌ها و بالطبع، انسجام و وحدت ملی هر کشور، فرهنگ است. چرا که عناصر متفاوت هر اجتماع و نظام سیاسی، از طریق بستر فرهنگ به یکدیگر پیوند خورده و منسجم می‌گردند. (عظیمی، نامه‌ فرهنگ) و این انسجام فرهنگی، همراه با نگاهداشت و تأکید بر ارزشهای واقعی آن جامعه، نقش مهمی در اقتدار ملی و فراملی آن جامعه بازی خواهد کرد. فرهنگ جامعه حتی در تعیین نوع قوانین با احکام حاکم بر اعضای جامعه نقش بسزایی دارد. این قوانین برای تصمیم‌گیری در بازبینی، تصحیح اعمالی یا اعمال مجدد، لازم است هر چند وقت یکبار مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند. (لاک، 1379) نقش فرهنگ در آماده‌سازی نیروها برای رسیدن به اقتدار ملی، بیشتر حائز اهمیت است. حضرت امام (ره) در سخنرانی سال 1356 و پس از فاجعه کشتار 19 دی، این نقش را به خوبی نمودار ساخته است و می‌فرماید: «فرهنگ مبدأ هم خوشبختی‌ها و بدبختی‌های ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد، این جوان‌هایی که تربیت می‌شوند، به این ترتیب‌های فرهنگ ناصالح، اینها در‌ آینده فساد ایجاد می‌کنند … و وقتی فرهنگ فاسد شد، جوان‌های ما نیز که زیر بنای تأسیس همه چیز هستند، از دست می‌روند.» (روزنامه کیهان، 25/9/1378) و این یعنی از دست رفتن نیروی اصلی و جوان اجتماع که بازوی اقتدار ملی جامعه می‌باشند.
    ب) در حوزه سیاسی:
    در حقیقت افرادی که در مناصب گوناگون متصدی اداره کردن جامعه هستند و در قالب حکومت فعالیت می‌کنند، تأثیر مستقیمی در مسیر حرکت جامعه دارند. رفتار و هر گونه اقدام مسئولان کشور و حتی بستگان نزدیک آنها می تواند بر روی افکار عمومی مردم تاثیر گذار باشد. به موازات رفتار و گفتار مسئولان، احزاب سیاسی با جهت‌گیری مثبت می‌‌توانند در زندگی عمومی و سیاسی جامعه مؤثر باشند و با کمک به گسترش آگاهی سیاسی مردم، شهروندان را به زندگی بهتر و اتحاد و همبستگی و فعالیت جمعی سوق دهند، و بدین ترتیب در شکل‌دهی و تبیین مصالح دینی و ملّی، که شریعت اسلامی مرزهای آن را مشخص می‌کند، مفید واقع گردند. البته باید توجه کرد که حزب هم به مانند سایر پدیده‌های اجتماعی هم می‌تواند فرصتی برای جامعه محسوب گردد و هم تهدید. از جمله خطرهایی که می‌‌تواند در بستر احزاب سیاسی شکل بگیرد ترویج و نهادینه شدن تعصبات حزبی است. آنچه باید برای همه احزاب مهم باشد منافع ملّی است. اگر جامعه به حزب‌گرایی افراطی مبتلا شود و احزاب برای به دست آوردن قدرت بخواهند از خطوط قرمز جامعه تجاوز نمایند و منافع ملّی را فدای منافع حزبی نمایند، بزرگ‌ترین ضربه را به «انسجام و وحدت ملّی» وارد نموده‌اند. تنها ملاک تعیین مصادیق خطوط قرمز در نظام سیاسی کشور اسلامی، ولایت فقیه است که با واجد بودن صفت علم و عدالت، تبعیت از وی لازم و ضروری است.
    ج) در حوزه اقتصادی
    واضح است که تبعیض عاملی است برای اختلاف و درگیری، و نتیجه فقدان عدالت در هر جامعه‌ای چیزی نیست جز واگرایی. اگر بخواهیم جامعه به سوی هم‌گرایی پیش برود، لامحاله باید عدالت را نهادینه کنیم. بنابراین عدالت و مبارزه با تبعیض یکی از ابزارهای مهم برای ایجاد و استمرار « انسجام و وحدت ملّی » است و فقدان آن تهدید و آسیبی برای این فرایند محسوب می‌شود.

    د) فضای مجازی
    درصد بالایی از جمعیت کشور عضو شبکه های متعدد پیام رسان های داخلی و خارجی هستند. به طور قطع نگاه دشمن به فضای مجازی به عنوان فرصتی برای دامن زدن به اختلافات سیاسی و کم کردن انسجام و وحدت ملی می باشد. لذا ضروری است تا هر چه زودتر نسبت به ساماندهی و مدیریت فضای مجازی اهتمام ویژه‌ای اعمال گردد. چرا که تا حدود زیادی از فضای مجازی توسط دشمن تصرف شده است و لازم است در این حوزه مسئولان ذی‌ربط چاره اندیشی کنند و در اولین اقدام با مسدود کردن کانال‌های ضد انقلاب و سایت‌هایی که افکار عمومی را تحریک، و حق و باطل را ادغام کرده و فتنه انگیزی می‌کند ، از تخریب هر چه بیشتر افکار و اعتقادات احاد مردم جلو گیری نمایند. به جرات می توان رد پای فضای مخرب مجازی را در همه اتفاقات اخیر کشور پیدا کرد که چگونه دشمنان نظام جمهوری اسلامی بدون کمترین هزینه و با استفاده از تلگرام و . . . موفق شدند با دروغ پراکنی و ایجاد اغتشاش سعی بر هم زدن انسجام و وحدت ملی می کردند.
    نتیجه گیری :
    امروز جامعۀ ما نیازمند آرامش و انسجام ملّی و تشنۀ رحمت و محبت است که این امر با زور و فشار حاصل نمی‌شود. اهمیت این امر تا آنجاست که خداوند به پیامبر خویش می‌فرماید: «ای پیامبر رحمت، از رحمت خدا بود که تو نرم‌خوی و مهربان شدی و اگر تندخوی، سخت‌دل و سختگیر بودی، حول محورت گرد نمی‌آمدند.» (آل‌عمران/ 159). جامعۀ ایران، جامعه‌ای است متنوع و دارای هویت خاص فرهنگی ــ اجتماعی. اقوام ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب، لک، گیلک، ترکمن و… همه ایرانی‌اند و مسلمان، و هویت برتر خود را در ایران اسلامی جستجو می‌کنند. توازن میان خرده‌‌فرهنگ‌ها و فرهنگ ملّی، محصول بزرگی به نام اتحاد ملّی و انسجام اسلامی را به همراه داشته است که ما می‌توانیم به واسطۀ آن نظم طبیعی، به زندگی مسالمت‌آمیز در ایران ادامه دهیم. بدیهی است که با گذشت زمان و تنومند شدن درخت انقلاب اسلامی، توطئه‌ها و تفرقه‌افکنی‌ها علیه دنیای اسلام و به خصوص علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر و موذیانه‌تر شده است. تشدید فرقه‌گرایی، بزرگ کردن اختلافاتِ مختلف اقوام و وارد نمودن تهمت‌های نادرست به فرق مختلف از جملۀ این تلاش‌‌هاست.
    تقویت هم‌گرایی و اتحاد در دو بعد اسلامی و ملّی با توجه و عنایت به: سرزمین مشترک، زبان، فرهنگ و آداب و سنن، نژاد، دشمن مشترک، مذهب و دین و … می تواند در افزایش انسجام ملی تاثیر بسیار مهمی داشته باشد. و در مقابل آن تضعیف عامل‌‌های فوق، به طور خاص و تقویت مواردی از قبیل: تکیه بر قومیت‌ها و طوایف خاص، ترجیح منافع شخصی و جناحی بر منافع ملّی، تقویت دلبستگی‌ها و وابستگی‌های مادی و تکثرطلبی، تشدید تنگ ‌نظری‌ها و منیّت‌ها و بدبینی‌ها، ایجاد ناامیدی در میان مردم، تضعیف خودباوری و اعتمادبه‌نفس، انتخاب مسئولان ناکارآمد، بی‌اعتماد نمودن مردم نسبت به مسئولان و دولتمردان، تفسیرهای ناروا و متحجرانه از دین و دین‌باوری و…
    با دقت و بررسی تاریخ کشور عزیز ما ایران، به خوبی این واقعیت مشخص می گردد که در جای جای این کشور پهناور در شرایط طبیعی هیچ درگیری و تنشی بین قومیت‌ها، نژادها و جناح های مختلف سیاسی وجود نداشته است و همواره مردم در صلح و آرامش به سر ‌برده‌اند. لذا در شرایط طبیعی مردم وظیفۀ خود را در برقراری روابط مسالمت‌آمیز و حفظ انسجام ملی می‌دانند. آنچه مهم شمرده می‌شود مدیریت مسئولان و روشنفکران است، ازاین‌ رو باید به منظور آگاهی مسئولان کوشش کرد. در این زمان بیش از آنکه مردم رسالتی داشته باشند، مدیران و مسئولان رسالت دارند و دشواری کار بر دوش مسئولان و روشنفکران می‌باشد. مسئولان کشوری ‌باید به درون مردم بروند، با آن‌ها همراه شوند و به راهکارها و سازوکار‌هایی برای مدیریت بیندیشند. مشکل تاریخی ما مشکل عدم درک و موقعیت شناسی بعضی از مسئولان و روشنفکران است. البته آگاهی عمومی نیز بسیار اهمیت دارد، اما طی مسیر مستقیم‌تر و بی‌واسطه‌تر بر عهدۀ مسئولان، مدیران، و روشنفکران است. به نظر می‌رسد برای کاهش اختلافات سیاسی و افزایش انسجام و وحدت ملی باید مدیریت تحقق این استراتژی بر نکات مهم زیر توجه نماید: بسترسازی برای آزاداندیشی و مدیریت اختلافات، تأکید بر هویت دینی مردم، هویت‌سازی از طریق تحلیل باورها و ارزش‌های ایمانی و تزریق آن به تار و پود جوامع اسلامی، بسیج قشرهای گوناگون در جهت منافع عمومی، شناسایی و تبیین آثاری که گسستن اجتماع را باعث می‌شود، تمدن‌سازی و ترویج پیشرفت و تعالی، حفظ استقلال و ….
    به موازات و حتی مهم تر از موارد گفته شده می توان از نقش ولایت فقیه در بقا و استمرار حيات جمهوري اسلامي نام برد. نقش بي‏بديل رهبري معظم انقلاب اسلامی در مديريت ثبات سياسي و تحکيم انسجام و وحدت ملی مورد اذعان دوست و دشمن است . ایشان در دو سطح به‏ ايفاي نقش پرداخته‏اند: سطح اول در مديريت ثبات سياسي از قبیل: سياست‏گذاري کلان، هدايت و مديريت افکار عمومي، مردمي کردن ثبات سياسي، استفاده از نفوذ معنوي و ولايي، نهادسازي، گفتمان‏سازي، تحکيم اتحاد اسلامي و انسجام ملي و … . سطح دوم در مديريت حرکت‏ها و رخدادهاي بي‏ثبات‏ساز نظير افراطي‏گري سياسي، قتل‏هاي زنجيره‏اي، حادثه کوي دانشگاه، فتنه 88، جنگ نرم، مواجهه با جنگ‏هاي اول و دوم خليج فارس و … که در سه مرحله قبل و حين و پس از هر رخداد، تدابير و اقدامات لازم را پيش گرفته‏اند.

    فهرست منابع:
    1- عظیمی، حسین، توسعه و فرهنگ، به نقل از نامه فرهنگ، ش 1 ـ 2.
    2- لاک، جان، روزنامه ایران، مترجم رخشانی مقدم، ش 1562، تاریخ 19/4/1379.
    3- مجله کیهان فرهنگی، شمارگان 132، فروردین و اردیبهشت 1376.

    عبدالرضا رادپور

  13. بسم الله الرحمن الرحیم
    اختلافات ، از نگاه برکت و نعمت
    یکی از نگرانیهای همه اشخاص حقیقی و حقوقی در جوامع کوچک و بزرگ ، نقش اختلافات در ایجاد بحران است
    حتی در میان یک خانواده این مسئله می تواند مورد توجه قرار گیرد که آیا اختلافات ، خوب است یا بد ؟ و می تواند به نتایج زیبا یا ناگوار منتهی شود
    هرگز نمی توان برای اختلافات ، نسخه واحدی نوشت ، و پیشگوئی نیز نمی توان کرد که این اختلاف ، حتما در نتیجه ، به خیر و صلاح است یا به ضرر تمام خواهد شد ؟
    چه بسا اختلافات کوچکی که منجر به درگری و بحران های عظیم شده است
    اگر اختلافات موجب بحران شود ، و یا به فروپاشی یک جمع منتهی گردد ، قطعا مضر است
    در این مقال ، صرفا به جنبه زیبای اختلافات ، در جامعه دمکراتیک ایران توجه می شود ، و نقش راهبردی وجود اختلافات ، در رشد ارزش های جامعه ، و حرکت رو به پیشرفت آن ، مورد توجه قرار گرفته است
    چند دهه قبل ، بسیاری از مردم ، با دارا بودن تفکرات متقابل ، با یکدیگر به خشونت تقابل می کردند ، اما امروزه ، ضریب تحمل ، بسیار بالا رفته ، که نمودی از ارزش اختلافات عاقلانه و خردمندانه ، در مسیر رشد و بالندگی است
    اختلافات بسیاری در بین صاحب نظران با یکدیگر ، مسئولان ، پژوهشگران رشته های مختلف ، و جوامع گوناگون کشورهای مختلف آزاد ، وجود دارد
    در ایران نیز همین گونه است و این اختلافات ، به راحتی در رسانه ها مطرح می شود و توسط افراد مختلف نقد و بررسی می شود ؛ این یک ارزش افزوده ، در ایران است که باید آن را زنده نگه داشت . هرچند در برخی مواقع ، اشخاص دارای برخود دوگانه هستند ، اگر خودشان انتقاد کنند بسیار خوب است ، اما اگر از آنان یا گروهشان انتقاد شود ، بر می آشوبند ( این استاندارد دوگانه در دیگر جوامع نیز دیده می شود و طبیعی است )
    نگاهی به لیستی از اختلافات در ایران ، در زمینه سیاست داخلی ، سیاست خارجی ، اقتصاد ، امور اجتماعی ، امور فرهنگی و … نشان می دهد که تقریبا ، هیچ موضوعی وجود ندارد که همگان بر آن اجماع داشته باشند و یک سان بیندیشند
    نمونه هائی از این اختلافات در زمینه های گوناگون را ببینید :
    ساخت سد ؟ خوب است و موجب افزایش بهره وری از آب می گردد ؛ یا موجب تغییرات زیست محیطی می شود و خود موجب خشکسالی است
    حمایت از خودرو داخلی ؟
    حضور ایران در جمع مدافعان حرم ؟
    شعار علیه اسرائیل ؟
    برجام ؟
    حضور زنان در ورزشگاه ها ؟
    یارانه نقدی ؟
    دخالت دولت در بازار ارز ؟
    توزیع ارز مسافری ؟
    خودکفایی کشاورزی ؟
    واردات کالاهای لوکس ؟
    کمک به شرکت های کوچک و متوسط ؟
    مسکن مهر ؟
    هسته ای ایران ؟
    فضائی ایران ؟
    موشکی ایران ؟
    کنترل قیمت ارز ؟
    افزایش دانشجویان کشور ؟
    رشته های غیر کاربردی دانشگاهی ، باشد یا خیر ؟
    حضور گسترده دختران و زنان در مراکز علمی عالی ؟ مفید است یا محدود شود ؟
    اینترنت آزاد یا بسته ؟ محدوده آزادی یا بسته بودن آن ؟
    دخالت بنیاد های مختلف در اقتصاد ؟ خوب یا مضر ؟
    اصل برگزاری انتخابات ؟! داشته باشیم یا محدود کنیم ؟
    مناظرات انتخاباتی ؟ مفید است یا مضر ؟
    آیا تلاش بر گسترش حضور مردم داشته باشیم ؟
    میتینگ ها و کارناوال های انتخاباتی خیابانی ؟ باشد یا خیر ؟
    و …
    در هیچ یک از موارد پیش گفته ، و مسائل مشابه آن ، نظریه واحدی در میان همه مسئولان و همه مردم وجود ندارد ، و هریک از دید خود ، موافق یا مخالفند و استدلال دارند
    جدای از آن که ما موافی یا مخالف کدام یک از نظرات باشیم ، بر این باوریم که اصل وجود این اختلافات ، نه تنها مضر نیست ، بلکه به رشد عقلانیت در کشور ، کمک شایانی کرده است
    وجود و بروز اینگونه اختلافات ، هزاران بار برتر از آن است که فقط یک اندیشه ، تک تازی نماید و کشور به دیکتاتوری کشیده شود
    امروزه به برکت رسانه های اجتماعی موجود و اینترنت ، این اختلافات ، در میان جامعه می آید و موجب بالندگی آن می شود
    شاید شما با این دیدگاه موافق نباشید ، اما در اینترنت ، سخت ترین شبهات دینی ، در سطح جامعه مطرح شده ، و نه تنها موجب تلاشی دین نگردیده ، بلکه موجب افزایش ضریب ایمنی مومنان می شود
    امروزه مومنان ، دیگر در یک محیط پاستوریزه زندگی نمی کنند ؛ چنان اشخاص پاستوریزه ای ، با کمترین ویروسی می میرند.
    مومنان امروز ، صبح و ظهر و شام ، سوالات و انتقادات شدیدی را علیه دیانت خویش می بینند و می خوانند و با آن مبارزه کلامی و توضیحی می کنند ، و همانند بدن مبارز با انواع ویروس ها ، مقاوم و سالم می شوند ، بحدی که دیگر ، سخت ترین ویروس ها ، قدرت شکست آنان را ندارد
    به عنوان یک نمونه ، بدلیل آزادی اندیشه در کشور ، رفتن به حج در وضعیت اقتصادی فعلی ، مورد تهاجم سنگین تبلیغاتی مخالفان قرار گرفت ، اما از سوی دیگر ، مدافعان با آوردن آمار چندین میلیون مسافرت خارجیِ عمدتا تفریحیِ ایرانیان به خارج از کشور ، پاسخ آن را دادند و امروزه ، اشخاصی که به حج مشرف می شوند ، در برابر این گونه شبهات ، واکسینه شده اند
    به دلیل همین آزادی اندیشه است، که پلیس و نیروهای امنیتی ایران، در مسیر حفظ امنیت، توانسته اند، شدیدترین اختلافات و مشکلات اجتماعی و اقتصادی را، با کمترین تلفات، به پایان رسانده، و با تدبیر و درایت حل نمایند ، و این همه ، نشانه رشد و بلوغ نیروهای حافظ امنیت است
    لذا به عنوان یک راهبرد امنیت ملی در کشور آزاد ایران ، لازم است بر وجود اختلاف در جامعه به دید یک نعمت بزرگ نگریسته شود ، ( ما اختلاف ایجاد نکنیم !! اختلافات موجود را به چشم واقع گرایانه ببینیم )
    صد البته ، به معنای آن نیست که در برابر ویروس ها مبارزه نشود یا واکسن نباشد
    برخی ویروس ها باید ریشه کن شود و تعدادی نیز باید مهار شود زیرا ممکن است موجب نابودی وحدت ملی گردد
    بزرگترین واکسن ، آموزش به مسئولان و روسای جریانات سیاسی و اجتماعی است که ضریب تحمل خویش را بالا ببرند ؛ و اختلافات را به بحران مبدل نکنند
    معمولا ، مردم بحران ساز نیستند ، این برخی اشخاصند که با کم تدبیری ، یک مسئله اختلافی را به بحران تبدیل می کنند

  14. برای تدوین راهبرد و راهکار نخست باید به پیش فرض ها اندیشید؛ زیرا این نقطه عزیمت هرگونه راهبرد است تا ذهنیت روشن به موضوع / مسئله «نزدیک» شد. البته همواره پیش فرض ها از “فرهنگ سیاسی” جامعه بر می آیندو این روند کاملا منتطقی و طبیعی است نه مانوس و دور از ذهن . از میان پیش فرض ها دست کم، می توان به این مورد اشاره کرد : باور اصل ” وحدت در کثرت و کثرت در وحدت” زیست اجتماعی به ویژه سیاسی ، آمیزه ای از ” سازش و ستیز” است و گریزی از آن نیست ؛ جز این، دچار توهم “بیمارگون ” می شویم و در نتیجه ، ناخواسته در گردونه ” فرسایش ” فرصت های ملی گرفتار خواهیم شد. البته این پیش فرض با داشتن اصول اعتقادی نه تنها منافات ندارد که کاملا “جمع پذیر” است . در اسیب شناسی و نیز تربیت سیاسی نسل کنونی نیز باید از “پیش فرض ” هایی آغاز کنیم که به روند همزیستی صلح آمیز نیروهای سیاسی در جامعه کمک کند؛ زیرا باید باور کنیم جامعه ایران به صورت تاریخی “متکثر ” است. فرایند آموزش سیاسی جریان /جناح های سیاسی باید بگونه ایی باشد که فرهنگ همگرایی سیاسی ،”درونی” و در جمع و جمع “نهادینه” شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.