">

اقتصادی

نظام تصمیم گیری در گلوگاه های اقتصادی کشور: چالش ها، راهکارها- 1

دکتر امیر حسین طاهری عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در مقاله ای طی دو قسمت به موانع موجود فراروی نظام تصمیم سازی اقتصادی کشور در زمینه نگرش ها، روش ها، ساختارها و رفتارها پرداخته و راه حل هایی پیشنهادی در قالب الزامات نظام تصمیم گیری اقتصادی ارائه می دهد.

8 ژانویه 2019 12:39

 

نظام تصمیم گیری در گلوگاه اقتصادی

چالش ها، راهکارها

دکتر امیر حسین طاهری

چکیده

بازنگری در نگرش ها و روشها و فرایندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری های اقتصادی کشور با توجه به تجربه ۴۰ ساله نظام جمهوری اسلامی ایران دارای ضرورت و اهمیتی استراتژیک است در این مقاله سعی می شود که موانع موجود فراروی نظام تصمیم سازی اقتصادی کشور در زمینه نگرش ها، روشها، ساختارها و رفتارها مورد بررسی و راه حل هایی پیشنهادی در قالب الزامات نظام تصمیم گیری اقتصادی ارائه گردد . واقعگرایی وبرنامه ریزی واقع بینانه، بر اساس شناخت و تحلیل واقعیت ها، توجه به حقایق اقتصادی درتصمیم گیری اقتصادی، قابل فهم و قابل سنجش کردن معیارهایی مثل عدالت در تصمیم گیری با استفاده از شاخص ها ی اجتماعی و تفکیک حوزه تصمیم سازی از حوزه تصمیم گیری و شرط لازم بودن حوزه تصمیم سازی نسبت به حوزه تصمیم گیری و پذیرش الزامات و هزینه های تصمیم گیری و اهمیت دادن به مباحث فلسفه اجتماعی، اخلاق اجتماعی و عدالت اجتماعی و اقتصاد سیاسی از جمله مهترین الزامات این نظام است.

مقدمه

نظام تصمیم سازی هر کشوری مهمترین نقش در تنظیم فرایند برنامه ریزی و فراهم نمودن ابزار لازم برای تهیه و اجرای انواع برنامه ها را بر عهده دارد. این نظام بایستی بتواند با استفاده صحیح از ابزارهای نهادی، قانونی، حقوقی، مالی، پژوهشی، آموزشی و…. زمینه برنامه ریزی و تصمیم گیری پویا و موثر را فراهم نماید. هر چند در ایجاد و سازماندهی نظام تصمیم گیری و برنامه ریزی کشورها عوامل گسترده و مختلفی نظیر ویژگی های نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی- اداری دخالت دارند و توجه به این ویژگی ها لازمه ایجاد نظامی کارا و هماهنگ با سایر ارکان نظام است، لیکن توجه به اصول نظری برای برنامه ریزی علمی امری اجتناب ناپذیر و ضروری به نظر می رسد. نحوه نگرش به نظام تصمیم گیری و برنامه ریزی و توجه نمودن به ویژگی هایی که فرآیند برنامه ریزی بایستی از آن برخوردار باشند، می تواند تاثیر بسزایی در برطرف نمودن تنگناها و نارسایی های نظام تصمیم گیری داشته و مبنایی برای سازماندهی این نظام باشد.

با توجه به شرایط و واقعیت های موجود اقتصادی کشور، توجه جدی مسئولان کارگزاران نظام به مقوله تصمیم سازی و تصمیم گیری ها در گلوگاه های افتصادی، ضرورتی استراتژیک خواهد بود. به طور کلی فعالیت اقتصادی سالم تصمیمات و فضای مطلوب خود را می طلبد و تا زمانی که علامت های تأییدکننده فضای مساعد با فعالیت های سالم اقتصادی در جامعه به طور حقیقی نهادینه نشوند، نمی توان استقرار جریان سالم اقتصادی را انتظار داشت.

با توجه به بحث فوق، یکی از راه ها و ضرورت های اصلاح و نجات اقتصاد ایران، بازنگری روند ها و مکانیسم تصمیم سازی و تصمیم گیری و رفع موانع فکری و نگرشی و نهادی براساس اصلاح ساختارها و الگوها و باورهای مبتنی بر قوانین و اصول بدیهی اقتصادی و قواعد وحدت بخش عدالت اقتصادی در کنار مصون ماندن تصمیم گیری های اقتصادی از تأثیرگذاری دیدگاه های غیرتخصصی  و ایفای نقش اصلی عقلانیت در تصمیم گیری های کلان اقتصادی است.

نظام تصمیم گیری در گلوگاه اقتصادی

الف: چالش های حوزه فکری و فرهنگی

  • نداشتن تمایل به آینده‌نگری و گرایش به نتایج زودرس

یکی از مشکلات عمده در تصمیم‌گیری‌ها، کوتاه ‌نگری و عدم توجه به آینده‌های دور است. تصمیم‌گیرندگان گرایش به اخذ تصمیماتی دارند که نیازهای زودرس را پاسخ دهد و نتایجی سریع و کاملاً قابل پیش‌بینی در برداشته باشد. و می‌کوشند تا از تردیدها، احتمالات مبهم و مخاطراتی که حاصل دورنگری و تصمیم‌گیری‌های بلند مدت است حذر کنند.

به آینده‌ دور نظر دوختن و احتمالات مخاطره‌آمیز آنها را در پیش‌رو داشتن با ذهنیات مدیران و تصمیم‌گیرندگان سطوح کلان کشور مانوس نیست. پیچیدگی و دشواری تصمیم‌گیری‌های دورنگر عامل دیگری است که تصمیم‌گیرندگان را به آینده‌های زودرس متمایل می‌کند و از توجه به آینده‌های دور باز می‌دارد.

  • جزئی نگری و تک بعدی شدن در تصمیم‌گیری

جزئی نگری و کلی‌نگر، نبود یکی دیگر از چالش های تصمیم‌گیری‌های موثر است. توجه تصمیم‌گیران سطوح کلان به یک جنبه از مسئله و غفلت از سایر جنبه‌ها نتیجه‌ای ناقصی را بدنبال خواهد داشت. عدم توجه به محیط‌های مختلف موثر بر موضوع تصمیم، مانند محیط فرهنگی و اجتماعی، محیط سیاسی و قوانین، محیط اقتصادی، محیط فنی و محیط اقلیمی و جغرافیایی موجب می‌شود تا تصمیم‌گیری‌های حاصل از نقطه نظر هر محیطی که بدان توجه نشده باشد، آسیب‌پذیر گردیده و در اجرا دچار مشکل گردد؛ برای مثال تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی که در آن به پیوست های ارزشی و فرهنگی توجه نشده باشد در عمل مورد پذیرش جامعه قرار نمی‌گیرد و مسلماً شکست خواهد خورد .

  • نارسایی اطلاعاتی در تصمیم‌گیری

با توجه به اهمیت، ارزش و اعتبار اطلاعات در اعتبار بخشی به تصمیمات، یکی از مشکلات عرصه تصمیم گیری کشور موانع و تنگناهای دسترسی به اطلاعات و آمار است. علاوه بر این نقص آمارها و اطلاعات موجود، تاریخ گذشته بودن آنها و عدم اطمینان به صحت آنها در کنار عدم وجود یک پایگاه متمرکز و معتبر اطلاعاتی یاری رسان به تصمیم‌گیرندگان جهت اخذ تصمیم‌های صحیح مهمترین مشکل در این زمینه است.

سلسله مراتب طولانی در اغلب سازمان‌های بزرگ دولتی نیز مشکل دیگری در راه اطلاع رسانی به تصمیم‌گیرندگان است، زیرا اطلاعات در این اینگونه ساختار دستخوش تغییر شده، صحت آنها خدشه‌دار می‌گردد و از سرعت انتقال اطلاعات کاسته و از این طریق نارسایی اطلاعاتی را شدت بخشیده و تصمیم‌گیرندگان را با مشکل جدی مواجه می‌کند

  • سطحی نگری در مسئله شناسی اقتصادی

سطحی نگرب و  وظاهر بینی در شناخت ماهیت و ساز و کار پدیده های اقتصادی و ارائه راهکارها بر این مبنا مشکل دیگر در عرصه تصمیم گیری ها است. ساده انگاری در تصمیمات موجب می شود که به جای دریافت اصل مشکل و مسأله، به مشکلات ظاهری و عارضی پرداخته، در پی راه حل های سریع و ساده برای آنها برآییم غلبه رویکرد ساده انگاری در مواجه با مشکلات منجر به اتخاذ راه حلهای مسکن وار و موقتی خواهد شد و روند برنامه ریزی و تصمیم گیری در سطوح کلان را با مشکل مواجه می کند..

نکته مهم آن است که پدیده های اقتصاد ، اموری واقعی هستند که براساس تصمیم گیری ها و فعالیت اشخاص و گروهها در دو سطح خرد و کلان حادث می شوند . در بسیاری از موارد تلاش برای حل یک مشکل بدون توجه به علل ریشه‌ای، آن مشکل را بدتر یا اثرات آن را به نقاط دیگر سیستم منتقل می‌کند. در حوزه اقتصاد وقتی سیاست‌گذار به جای فعالیت مولد به سفته‌بازی پاداش می‌دهد، پدیده‌ای رخ می‌دهد که «میلتون فریدمن» از آن به عنوان «بادکنک» یاد می‌کند. وقتی شما یک بادکنک را می‌فشارید تورم بادکنک از بین نمی‌رود بلکه از نقطه زیر دست شما به سایر نقاط بادکنک منتقل می‌شود. در اقتصاد نیز زمانی که تولید و ایجاد ارزش افزوده به اندازه کافی جذاب نباشد، وقتی سیاست‌گذار سیاست پیش‌فروش سکه را در پیش می‌گیرد، سیستم اقتصادی به فشار سیاست‌گذار واکنش نشان داده و نقدینگی را از بخش سکه و طلا نه به بخش واقعی تولید، بلکه به بازار مسکن، خودرو و… منتقل می‌‌کند، در واقع سیستم در مقابل سیاست شما به نوعی مقاومت می‌کند، لذا لازم است به علل واقعی مشکلات توجه کنیم.

  • اتکای بیش از حد بر تجربیات فردی و اعمال نظر شخصی

در بسیاری از مواقع تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان صرفا به اطلاعاتی در جهت تأیید و توجیه نظر خویش رجوع و سایر حقایق و شواهدی که برخلاف تمایل آنها باشد را نادیده می انگارند. در چنین حالتی تصمیم گیری جنبه صوری و مراحل مختلف فرایند تصمیم گیری به درستی رعایت نمی شود. جمع آوری اطلاعات، به اطلاعات موافق منحصر می شود و معیارهای سنجش نیز دستخوش اعمال نظر و سلیقه های فردی می گردند.

نظام تصمیم گیری در گلوگاه های اقتصادی کشور

نظام تصمیم گیری در گلوگاه های اقتصادی کشور: چالش ها، راهکارها

  • کم توجهی به بازخورد تصمیم گیری ها در برنامه ریزی ها

در اغلب تصمیم گیریهای عمومی تصمیم گیرندگان برای رفع مشکلات و اتخاذ تصمیمها فرصت زیادی در اختیار ندارند. عدم استفاده از بازخورد بعنوان یک وسیله کنترل و ارزیابی و اصلاح تصمیم گیریها، مشکل و مانع مهمی در راه تصمیم گیری موثر قلمداد می گردد. یکی از راه کارهای در علم اقتصاد طراحی مکانیسم است. طراحی مکانیسم در واقع بخش مهندسی اقتصاد است. که با بررسی مقررات، نتایج مختلف را مورد ارزیابی قرار داده و مقررات بهینه را معرفی می‌کند. در واقع طراحی مکانیسم به ما می‌گوید وقتی در جامعه‌ای قوانین را عوض کنیم، رفتار جامعه با توجه به تغییر قوانین تغییر می‌کند و ما باید این تغییر رفتار را در نظر بگیریم. این مهم‌ترین درسی است که طراحی مکانیسم به ما یاد می‌دهد. بطور مثال اگر در بخش بانکی، برای جلوگیری از ورشکستگی بانک‌ها به دلیل وام‌های زیاد قوانین جدید وضع شود، باید توجه داشت که این قوانین جدید، رفتار بانک‌ها و وام‌گیرندگان را تغییر می‌دهد و در نظر گرفتن همه این مسائل کار ساده‌ای نیست. این به این معنا نیست که جواب هر سوالی را در همان لحظه به ما بدهد، در حقیقت چارچوبی به ما می‌دهد که نگاه ما را به مسائل بازتر میکند.

  •  محافظه کاری و عدم تمایل به تصمیم گیری در سطوح پایین تر (احساس عدم وجود حمایت )

احساس عدم وجود فضای حمایتی برای تصمیم گیرندگان، محافظه کاری و رعایت کلیه جوانب کار برای پرهیز از مخاطرات، به صورت افراطی ، از موانع و چالش های تصمیم گیری است. تصمیم گیران و برنامه ریزان به ویژه در سطوح کلان ممکن است به صورت وسواس گونه ای دچار خصلت محافظه کاری شده و برای تصمیم گیری ها به موافقت مقامات مافوق متکی گردند. در این قبیل موارد تصمیم گیری ها به صورت دستوری انجام می گیرد و تصمیم گیرندگان از قانون، سپری می سازند و در پناه آن از اتخاذ تصمیمی که با روحیه محتاط آنان مغایرت داشته باشد، خودداری می وزرند. لازم به توضیح است عدم قبول یک ریسک معقول در تصمیمات و محتاط کاری افراطی موجب رکود ، توقف یا غدم  تمایل به تصمیم گیری در مقاطع حساس می شود و مشکلات بسیاری را پدید می آورد.

نظام تصمیم گیری در گلوگاه اقتصادی

  • روح بی اعتمادی به مجریان و انعطاف ناپذیر بودن تصمیم ها

انعطاف ناپذیری تصمیمات زاییده تفکر تصمیم گیرندگان و برنامه ریزان نسبت به محیط و مجریان است. تصمیمات غیرقابل انعطاف زمانی که در محیط متغیر پیاده می شوند مشکلات عملی بسیاری را به همراه دارند. از جمله عوامل موثر در اتخاذ تصمیم های غیرقابل انعطاف روح بی اعتمادی به مجریان است. به طور کلی انعطاف ناپذیر بودن تصمیم ها و برنامه ریزی ها، اثربخشی آنها را کاهش می دهد و در صورتی که شرایط محیط دگرگون شود، امکان اجرای آنها بسیار کم شده، به تدریج از دور خارج می گردد.

  • عدم مشارکت مردم و احساس بی نقشی آنان در نظام تصمیم گیری

بدون شک ناآگاهی عامه مردم و عدم حضور آنان در عرصه برنامه ریزی و تصمیم گیری، یکی از عمده ترین تنگناهای نظام تصمیم گیری کشور است بدون وجود و حضور مردم در تصمیم گیریها، مطلوبیت کافی به دست نخواهد آمد. تصمیم گیری های کلان باید بازتاب خواست ها، نیازها و انتظارات عامه مردم باشند و راه حل هایی برای مشکلات آنان ارائه دهند. در واقع بایستی فرآیند تصمیم گیری مردمی و بر اساس خواستِ مردم را جایگزین فرآیندهای دیوانسالاری گذشته گرداند.

  • اندیشه بخشی نگری و فقدان جامع نگری

فقدان جامع نگری در اتخاذ تصمیمات صورت گرفته و اندیشه بخشی نگری و دفاع از منافع سازمان متبوع بدون توجه به اثرات و تبعات تصمیمات بر مدیریت کلان کشور، چالشی دیگر در عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور است. از جمله عواملی که بخشی نگری در سازمان ها و عدم هماهنگی بین رشته تحصیلی، تخصص و تجربه نمایندگان سازمان های عضو در هسته های کارشناسی تصمیم سازی و تصمیم گیری است که در نتیجه آن تصمیمات بخشی بدون غنای تحلیلی لازم و کافی اتخاذ می شوند.

  • خطای شناختی (ناتوانی در شفاف اندیشیدن)

نانوانی در شفاف اندیشیدن یا به عبارتی خطای شناختی- یک انحراف اصولی از منطق است، انحراف از افکار و رفتار بهینه، عقلانی و مستدل است. یکی از مهمترین عارضه های این خصلت دست بالا گرفتن اطلاعات خود است.گاهی یاد گیری از دیگران را بر نمی تابیم . علاوه بر این در صورت حضور در عرصه های مختلف تصمیم گیری تا زمانی که تمایلی به مثل هم فکر کردن، یکسان سازی و تجانس گروهی داریم، متفاوت اندیشیدن تجربه نمی شود.

ادامه دارد…….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.