">

سیاسی و روابط بین الملل

نوآوری اجتماعی؛ تهدیدی وارداتی یا فرصتی برای پیشرفت؟

ظهور وکارکردهائی نوین و اجتماعی همچون استارت آپ ها و برخی خدمات اجتماعی در محیط کسب وکار کشور جدای از برخی نگرانی های اجتماعی وامنیتی در کشور می تواند نمایانگر بی توجهی به برخی از روندهای ضروری در عصر امروز باشد که از آن در کشورهای پیشرفته به عنوان نوآوری اجتماعی یاد و برخی از این کارکردهای وارداتی توسط شبکه های اجتماعی محیط اجتماعی و فرهنگی کشور را متاثر نموده و بعنوان یک هنجار تولید درآمد، الگوئی غیربومی را به عرصه فعالیت های مورد علاقه اجتماعی منتقل ساخته در حالیکه با ایجاد شوق و پیش دستی کارگزاران نظام ملی نو آوری می تواند این حرکت به جای تولید نگرانی امنیتی در خدمت پیشتازی اجتماعی کشور قرار گیرد. این نوشتار رویکردی ایجابی و تجویزی به رفع این نگرانی را ترسیم می کند...

4 آوریل 2017 06:38

مقدمه

در چند سال گذشته و با حضور برخی از نوآوری های اجتماعی وارداتی از سوی دیگر کشورهای دنیا در فضای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، برخی از نهادها و سازمان های اجتماعی و اقتصادی به مخالفت و طرد این مدل ها پرداخته و یا آنان را از موجبات ظهور آسیب های اجتماعی گوناگون در کشور برشمرده و برخی دیگر آن را بعنوان نمادی ضد ملی و در مخالفت با ارزش ها و آرمان های اجتماعی انقلاب اسلامی برمی شمرند که می توان در مخالف خوانی آنان مثالهائی از جمله شرکت های استارت آپی و یا دیگر مدل های کسب و کار مانند تاکسیرانی و آژانس های خودرویی اینترنتی همچون اسنپ را مثال زد.

جدای از اینکه این گونه واکنش ها در محافل اجتماعی و امنیتی کشور با حساسیت دنبال می شود باید به درستی تقلید بی رویه و بدون قاعده از این رویکرد در کشور را از موجبات بروز انحراف اجتماعی و یا نابسامانی های اقتصادی در محیط کسب و کار و حتی محیط ملی کشور دانست ولیکن برخورد کاملا سلبی با هرگونه ایده نو و خلاقیت درعرصه اجتماعی که تضادی با رشد وپیشرفت کشورندارد را  نباید مورد تایید قرار داد. بلکه باید محسنات و مزیت های آن را جستجو و بعد از بررسی امکان کارآمدسازی در کشور مورد استفاده قرار داد.

به واقع نوآوری اجتماعی را نباید در ات و اصالت خود کارکردی غربی و یا استکباری دانست بلکه امروزه در عرصه نظام های نوآوری آن را راهبردی ملی و اجتماعی پایه است که در پناه آن لایه ها و طبقات اجتماعی می توانند با پذیرش نظارت و هدایت حاکمیت به  دنبال حل مشکلات اجتماعی خود در جامعه برآیند و جوامعی که اجازه حضور و مشارکت مردم در صحنه های مختلف به آنان اعطا می شود سعی دارند تا این کارکرد و مطالبه های جدید خود را در راستای تولید ارزش و منفعت ملی بکار گیرند. و این هنر حاکمیت است تا از این توان و مشارکت جوئی در راه خلق مزیت ها بهره گرفته و آن را تبدیل به راهکارهای اثربخش و پایدارتر نماید.

بدیهی است اگر روندهای نوآوری در یک کشور بزعم تدابیر مقام معظم رهبری کارکردی عرفی و همه گیر شود این سازوکار به جای انگاره ای تهدید واره و وارداتی ، تبدیل به زیر ساختی مهم در تولید هنجارهای جهادی وپر تلاش و مردمی در حمایت ازهنجارهای ابداعی و متمرکز بر ارزشهای ملی و اسلامی خواهد شد و نشاط، شور و تحرک حاصله از آن نیز آحاد گوناگون جامعه را فعال نموده و بار دیگر شرایط الگوشدگی جامعه اسلامی ایران را برای تمامی جهانیان نویدداده و الهام بخش می شود.

البته باید به این نکته توجه داشت که تغافل و یا  رهاسازی این سازوکار مهم و یا نادیده گرفتن  مزیت ها و دستاوردهای آن بعنوان یک روند اجتماعی در جامعه امروز مانع از ورود هنجارها و رفتارهای نهادی شده آن نخواهد شد و بطور قطع نتایج منفعت ساز و اقتصادی آن و یا دیگر ابداعات تجربه شده وارداتی آن با اقبال اجتماعی مواجه و در صورت عدم هدایت و تناسب بخشی آن با راهبردهای ملی از سوی نهاده های قدرت می تواند به ایجاد اغتشاش و انحراف مطالبات و انتظارات اجتماعی نیز منجر شود و این بخش به یقیین در صورت هدفگیری دشمنان می تواند صحنه های فرهنگی و اجتماعی کشور را دستاویز بحران های خود قرار دهد لذا عقلانیت قدرت ایجاب می کند که این ضرورت اجتماعی را برتابیده و با استفاده از ظرفیت های حاکم بر آن به توسعه مزیت های بهره وری اجتماعی در کشور کمک شود.

مزیت ها و الزامات نوآوری اجتماعی در نگرشی راهبردی

آن دسته از نظام های سیاسی که قائل به پذیرش تحول در روندها و گذارهای اجتماعی و مدیریت آن می باشند به نوآوری اجتماعی بعنوان یک سازکار ضروری و قابل هدایت نظر کرده و تلاش دارند با رصد ظرفیت های دانشی و مهارتی موجود در جامعه آن را فعال و توانمند نموده و قابلیت انواع سرمایه گذاری های حمایتی را از آن دنبال نمایند لذااگر نوآوری اجتماعی را بمثابه راهبردی ناظر بر فعال سازی تواناییهای اجتماعی و تحریک لایه های مرتبط با آن در سطح جامعه فرض کنیم به یقیین با هدایت و حمایت از آن می توانند شاهد حضور نهادهای مردم پایه و غیر دولتی در ارائه خدمات اجتماعی، کاهش هزینه های دولتی، مدیریت سطح تغییرات اجتماعی و کشف مسیرها و راه هایی میانبر در رفع مشکلات و نیازهای اجتماعی کشور باشند.

. لیکن جوامعی که در مقابل تحول و مدیریت آن مقاومت نشان می دهند در چنین غافل گیری های اجتماعی از جمله تبعات فرهنگی و نابسامان ساز نوآوری های وارداتی آن قرار گرفته و ملتزم به پرداخت هزینه های گوناگون آن در سطح جامعه می گردند.

و در مقابل اگر شرایط اجتماعی در راستای گسترش نوآوری های اجتماعی رصد و ظرفیت های بالنده و بالفعل آن ارزیابی و به قابلیت نزدیک شود، آن گاه نه تنها ا ین کارکرد به مثابه تهدیدی برای امنیت ملی کشور ارزیابی نخواهد شد. بلکه فرصتی طلایی برای توسعه تحرک، نشاط و معنایابی لایه های فعال اجتماعی به حساب آمده و آنان را در قالب یک ظرفیت اثربخش به میدان تولید و تعالی اجتماعی کشانیده و بار بسیاری از مسئولیت های اجتماعی دولت را سبک و هدایت آن را تسهیل می کنند.

دولت های موفق در تحریک نوآوری و توسعه خلاقیت های عمومی جامعه هیچ گاه مدعیات خود را در نوآوری بر موضوعات بدیع و منحصر به فرد متمرکز ننموده اند. بلکه بر ایده های جدید و قابل اجرائی که بتواند راه حلی موثر در عبور از موانع و رفع نیازهای اجتماعی جامعه باشد تکیه کرده و حمایت های خود را در قالب آموزش عمومی و حمایت های رسانه ای و مهارتی قرار داده و گروه های اجتماعی حامی و نهادهای اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی علاقمند را در این حوزه ترغیب و همکاری و ارتباط آنان را با گروه های اجتماعی تسهیل کرده اند.

در واقع با این تسهیل سازی بخشی از ارزش های اجتماعی و هنجارهای مورد قبول حاکمیت به صحنه ملی انتقال و امکان شکل دهی و جامعه پذیری در سطح ملی با کمک  نهادهای اجتماعی و بومی ارتقاءیافته و با برنامه ریزی نو ، خلاق و اطمینان بخش حاکمیت میتواند نوآوری رادرخدمت اهداف و چشم انداز ملی قرار گرفته و امکان تقویت و تحکیم فرهنگی اجتماعی را دنبال نماید .

در نگاهی دیگر ، نوآوری های اجتماعی قادر به خلق نقش ها و روابط جدیدی در عرصه اجتماعی است که می تواند هر گونه سیاستگذاری و برنامه ریزی را درحوزه سرمایه های ملی و منابع گوناگون حوزه قدرت را ارتقا داده و امکان بهره وری را در آن افزایش دهد. با نظارت بر روند برنامه ریزی و شکل گیری گروه های اجتماعی در تولید و یا حرکت به سمت روندهای نوآوری و ابتکار در سطح جامعه نه تنها می توان سطوح نفوذ پذیری وتغییر اجتماعی هدفمند و هدایت شده از سوی دشمنان ملی یک کشور را به بن بست کشانید بلکه رفتارها و گروه های اجتماعی آسیب پذیر و خواهان تغییر را نیز در راستای اهداف حاکمیت جهت دهی کرده و فهم آنان را از نیازهای ملی و مسائل حادث تغییر و آنان را به مشارکتی مثبت و فعال از پایین به بالا فراخواند. این مهم در مدیریت اجتماعی یک کشور زمانی حادث می شود که حاکمیت امکان پشتیبانی و ارائه پاداش اجتماعی و یا سیاسی را به شیوه ای خلاق و مثبت اعطا نموده و می بایست همزمان در حل و فصل آسیب اجتماعی موانع پیش روی را از تفسیر یکسویه مشکلات ، قبض رفتاری و برداشت های سخت  اقتداری دور نگهداشته و راه طی نشده را با حمایت و قانونگذاری و تبیین مصالح ملی و جدید پشت سر گذارد. توسعه کارکردهای نواندیشی در برخورد با مسائل و موانع اجتماعی و کشف و پیدایش راه های برون رفت از این چالش ها می تواند حائز اهمیت باشد.

این مهارت اجتماعی شده، می تواند با هدایت دو بخش دولتی و غیر انتفاعی صورت پذیرد و هرچه هدایت و حمایت بخش های حاکمیتی در این راستا پررنگ تر شود می توان بر تمرکز آن بر آرمان ها، اهداف و چشم اندازهای جمهوری اسلامی ایران اطمینان بیشتری یافته و با ترغیب و به صحنه آوردن حضور و مشارکت نهادهای مردمی نیز شاهد نشاط و به حرکت درآمدن ایده های نو و خلاق جوانان و حتی صاحبان فکر وصنایع فرهنگی واقتصادی در این عرصه باشیم.

کشف راهکارها و فراهم سازی فرصت های حضور و بالندگی آحاد جامعه در بسترهای نوین و آینده ساز ملی می تواند الگویی برای برخورداری از احساس مشارکت ، امنیت و آزادی جامعه اسلامی ایران برای فردایی مطمئن باشد و در صورت تطبیق و تعمیم این نوآوری ها بر ارزش های اجتماعی کشور، نسلی بالنده و پرانگیزه را برای تحرک و ارتقا اجتماعی مورد پشتیبانی قرار داده ایم.

از سوی دیگرسیاست راهبردی حاکمیت در ترکیب بهینه انعطاف اجتماعی همراه با انضباط فرهنگی در حمایت از نوآوری اجتماعی به همراه فراهم سازی بسترهای اجرا و یا تمرین اجتماعی آن در جامعه نه تنها این مشارکت را هدفمند می سازد بلکه قادر خواهد بود که بسیاری از ایده ها و انگیزه های غیر اجتماعی را نیز در خدمت اهداف نظام قرار داده و آن را در مسیر پیشرفت و تحقق سند چشم انداز یاری نماید.

مقام معظم رهبری در فرازی از فرمایشات خود به ضرورت این نکته اشاره صریحی داشته و می فرمایند نوآوری سنت تاریخ است و بدون نوآوری زندگی بشر معنا پیدا نمی کند.( 25/2/1386) ایشان سپس تاکید می کنند که شبکه نوآوری را در جامعه گسترش داده و دستگاه های علمی کشورآن  راحتی در بیرون محیط علمی پدید آورند و با آن تعامل داشته باشند اما آنچه که در میان تدابیر ایشان در موضوع نوآوری بسیار مهم جلوه می نماید سه نکته رصد، ارزیابی و هدایت جریان نوآوری است که باید مورد توجه جدی نظام ملی نوآوری حتی در حوزه اجتماعی قرار گیرد.

متاسفانه بی توجهی متولیان امور نظام نوآوری در حوزه اجتماعی باعث شده است که نه تنها این سه حوزه مهم از نوآوری اجتماعی در فضای مسائل متنوع سیاسی و جناحی رها شود بلکه  در امکان نیل و دسترسی به تمامی مزیت های مورد انتظار آن دچار سردرگمی و گمگشتگی گردد، در حالیکه آنچه را که موج نوآوری اجتماعی در کشورهای غربی و یا پیشرفته میخوانیم با سرعت هرچه تمامتر اهداف خود را دنبال کرده و در وادی بی توجهی به قوتها و منابع درونی قدرت اجتماعی و فرهنگی کشور ، به هنگام ورود به کشور تعارضات اجتماعی و مسئولیت گریزی بومی و یا قانونی را تشدیدکرده و عمده مشارکت های متمرکز برآن نیز از سوی نهادهای حاکمیتی در اقدامی غافلگیرانه بنوعی مقاومت اجتماعی استنباط و ارزیابی می شود.

از این رو باید بار دیگر این باور فراموش شده را که در دفاع مقدس بارها و بارها اجازه حضور و تاثیرگذارهای  مردمی و اجتماعی آن را تجربه کرده ایم با همتی انقلابی و مضاعف در جامعه مورد توجه و ظرفیت سازی قرار داد که  ابداع و نوآوری اجتماعی امکان بروز و ظهور مجدد پیدا نماید. زیرا این سازکار ارتباط تنگاتنگی با شرایط اجتماعی و امکان عرضه دیدگاه و کسب مقبولیت و مشارکت برای جامعه امروز ایران اسلامی را داردو در صورت اقبال مجدد حاکمیت و اجازه سرمایه گذاری و حمایت فرهنگی و رسانه ای از آن می تواند با قدرت و احساس ایمنی بیشتر رشد کرده و به پیش رود.

روندها و گام های تدوین راهبرد امن و ملی  در نوآوری اجتماعی

غالب گردیدن فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی در عرصه جامعه پذیری آحاد اجتماعی کشورها و ملت های دنیا، سرعت کسب دانش و آگاهی های جدید را نیز افزایش و امکان عرضه و به کارگیری آنان را در هر عرصه و حوزه دیگر فراهم نموده است. هرگونه مقاومت و مخالفت با این نحوه و نوع دسترسی عملا این نیاز و مطالبه را به روی آوری به شبکه و یا ابزار دیگری از اطلاع رسانی سوق می دهد. زیرا دانش یکی از نیازهای معنایابی بشر امروز گردیده ولی دو حوزه معنا و هویت که ناشی از حوزه های علم و دانش ملی باشد  از کلیدی ترین روندهای ایدئولوژیک و سیاست های هر نظام سیاسی می باشد تا منافع حاصله از آن را بتواند در خدمت آرمان ها و اهداف خود قرار دهد. در غیر این صورت دانش غالب و ترویجی چه بسا در خدمت اهداف و رفتارهای ضد فطرت و حیات بشری قرار گیرد. لذا مدیریت و هدایت روندها و رویه های تولید دانش و علم حاصله از آن از ضرورت های برنامه ریزی و نظام سازی در هر کشور است.ولی اصرار بر محدود سازی و یا مسدود نمودن کانال های درک و دانش جدید نه تنها به مزیت و منفعتی منجر نمی گردد بلکه راه ها و گام های پیشرفت را ضعیف و متزلزل می سازد.

پس نظام ملی نوآوری در فعال سازی نوآوری اجتماعی باید قادر باشد که انگیزه و غایت خود را به عنوان یک ضرورت ملی و یک احساس مشترک در جامعه توزیع نموده و شرایط یادگیری، جهت دهی و ایجاد تحول بر اساس تولید ایده های نو و واقع بینانه ،صحیح و تکامل ساز را برای آن عرصه فراهم آورد.

برای نخستین گام در این راستا باید سازمان ها و نهادهایی پابه عرصه وجود بگذارند که اولویت و دلمشغولی اساسی آنان نیازها و مسائل اجتماعی و فرهنگی باشد.دانشگاه ها، حوزه های علمیه، نهادهای سیاست گذاری و برنامه ریزی عمومی، شوراهای فرهنگی و اجتماعی کشور می بایست شرایط یادگیری اجتماعی را در سه حوزه تحول، مسئولیت و ارتقاء طبقات اجتماعی تسهیل و به روز کرده و قبل از آنکه مطالبه تغییر بر اهداف و ارزش های غیر بومی هدف گیری و متمرکز شوند، راهکارهای نقش آفرینی و جایابی در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جامعه امروز را رصد ، مشخص و پیشنهاد کرده و احکام اسلامی و دینی را برای این عرصه تجویز نموده و منتظر تطبیق مدل های غربی با شرایط و محیط اسلامی کشوراز سوی نهادهای وابسته و نفوذ یافته در محافل دگراندیش و ناخود اندیش نباشند. در غیر این صورت اسیر مدل های تقلیدی و نفوذی خواهیم شد. چه بسا بی توجهی و تغافل نهاده هائی که باید از ارزشهای انقلابی عمل کردن در این حوزه ها عافل شوند موجب گردد تا نظریه ها و تئوری های جامعه پذیری نوین که از ضرورتهای پیشرفت جوامع امروزین است به بستری برای ورود استعمار فرا نو به نهادهای غیر دولتی کشور گردند.  نهضت نرم افزاری تولید علم باید در مکتب راهبردی یادگیری به مدیریت دانش فراگیرگره خورده و زمینه های عمل جهادی  و انقلابی، نوآوری را به مثابه یک سنت الهی رقم زند که امیر مومنان این را کمک به تحقق اراده خداوند متعال میداند که «لانه کل یوم هو فی شان من احداث بدیع لم یکن» خداوندی که هر روز در خلق موضوع و کاری جدید بوده که هرگز نبوده است.

لذا جامعه اسلامی و مسلمانان باید یاری شوند که به موضوعات جدید پرداخته و موانع و تنگناهای اجتماعی بر اساس احکام اجتهادی جدید تعریف و متناسب با عصر امروز بعنوان یک ضرورت و واجب تخییری در جامعه ترویج ومقاومت نگاههای سنتی و اخباریگری به حداقل کاهش یابد. و این نگاه حداقلی به موانع حضور در قالب اجتماعی جامعه اسلامی به ضرورتهای برتری و تسلط جامعه اسلامی در دانش و علم منفعت ساز برای جهان بشریت پیوند خورد در غیر این صورت جستجوی انسانها در کشف راه کارهای نوین بمنظور رفع نیازهای خود توقف نا پذیر بوده و در صورت عدم هدایت و مدیریت آن بر اساس نهاده های فطری به طغیان و گمراهی کشانیده شود.

اجتهاد و استنباط از دین در راستای تقویت نهاده های اجتماعی اسلام می تواند سطوح نوآوری اجتماعی و راه ورود او را به مسائل جدید و مفید اجتماعی تسهیل و منطقه تحرک و حضور آن را وسیع نماید. و به جامعه اجازه  دهد که در مسائل اجتماعی و اکتشاف راهکارها و هنجارهای ایفای نقش هر چه بهتر و بیشتر، کسب و کار حلال و پیشرفته ، حضور سیاسی و انقلابی در فضای منطقه ای و جهانی، دیپلماسی عمومی و ده ها کاربری اجتماعی دیگر حضوری موثرتر، کارآمدتر و پایدارتر داشته باشد.

ابداع مفاهیم اجتماعی دین و انقلابی می تواند اشکال اجتماعی جدیدی را شکل دهد و یاری گر حاکمیت در حرکت به سمت اهدافش باشد. آیا مفاهیمی همچون انقلابی گری و نهضت تبیین و روشن فکری در عصر امروز یک نوآوری بومی به حساب نمی آید؟آیا این نوآوری در مفهوم می تواند ایده دیپلماسی عمومی را دگرگون و آن را به سمت و سوی اهداف اجتماعی انقلاب اسلامی پیش برد.

باید پرسید چرا زمینه های یادگیرندگی و یادگیری این مفاهیم در کشور و تولید آن بسیار ضعیف و یا تقلیدی است؟

چرا کارکردهای نوآوری های اجتماعی وارداتی در کشور منجر به ظهور آسیب های اجتماعی و اقتصادی شده و چرا این آسیب ها بعضا با اقبال عمومی مواجه و در عرصه حاکمیت در برابر اقبال اجتماعی آن با مقاومت مواجه می شویم چرا در امکان هدایت و مدیریت آن با نقصان مواجه ایم و یا از فرهنگ و معنابخشی آن آگاهی نداریم؟

به یقین نوآوری اجتماعی در گام نخست جمهوری اسلامی ایران باید تبیین و سپس مورد حمایت قرار گیرد. این سازوکار اجتماعی می تواند در قالب یک شیوه آموزشی در فرهنگ و جامعه پذیری لایه های اجتماعی ساماندهی شده و به عنوان فرایندی در توسعه مهارت های گوناگون اجتماعی مطلوبیت پیدا کرده و به ظرفیت سازی ملی منجر شود. بازارها و مشاغل جدیدی را فعال ساخته و بازیگران فراوانی را از صحنه ها و لایه های اجتماعی گزینش نموده و در خدمت قدرت ملی قرار داده و فرایندهای متعددی را برای تعریف مجدد نقش و جایگاه اجتماعی مرجع و گروه های سنی و جنسی جامعه را مدلسازی نماید.

اگر مدیریت اجتماعی و فرهنگی کشور در قالب شوراها، مراکز و نهادهای مسئول در این حوزه، نسبت به کیفیت و ارتقاء سرمایه های اجتماعی کشور خود را مسئول وپاسخگو به اهداف انقلاب اسلامی بدانند می توانند نوآوری اجتماعی را به عنوان هدف ارتقاء، تحرک و مشارکت لایه های گوناگون اجتماعی به صحنه آموزش، حمایت و برنامه ریزی اجتماعی آورده و آن را ارزشی برای موتور و الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی قرار دهند.

به یقین رهاسازی این امور مهم که در طرح های گوناگون تحول و نوآوری نظام ملی کشور همچون طرح تحول آموزش و پرورش، جایگاه و هدفی ملی را به خود اختصاص داده است موجب می شود تا شاهد نفوذ و حضور الگوهای ناشی از نوآوری اجتماعی در دیگر کشورها شویم و بسترهای اطلاعاتی و ارتباطی هم چون شبکه های اجتماعی رایج و مورد علاقه عموم مردم نیز این سازوکار را حمایت و به عنوان مدل برگزیده آحاد جامعه تثبیت و مطرح شوند.

در حالی که پیامدهای ناشی از رخوت و بی توجهی مسئولان و اصرار برخی از لایه های مخمور اجتماعی در بهره گیری از مزایای این گونه از نو آوری ها باعث می شود تا گروه بندی های جدیدی برخاسته از این مدلها در کشور ایجاد و با توسعه و نهادینه سازی خود مسائل و بحران های گوناگونی را در حوزه امنیت فرهنگی و امنیت عمومی کشور به همراه داشته باشند. در حالی که حضور و حمایت جهادی و انقلابی از سازوکارهای نوآوری و هدایت و مدیریت آن در لایه های اجتماعی حاکم می تواند این فرصت را در خدمت اهداف پیشرفت انقلاب اسلامی قرار دهد. در غیر این صورت تمام سازوکارهای مفید این رویکرد ملی هم چون گروه های غیر دولتی، محصولات و خدمات، شبکه های اجتماعی، سازمان و ساختارمشارکت، منابع و ظرفیت ها، مدل ها و محصولات قابل ارائه، قوانین و مقررات وضع شده و از همه مهم تر فرایندهای بهره برداری از آن بتدریج از دایره رصد، ارزیابی و هدایت نظام خارج شده و مستعد استفاده از سوی کانون های بحران در کشور و به تعبیری در حوزه تهدیدات ملی جای می گیرد.

مسئولان و دست اندرکاران حوزه طراحی، اجرا، نظارت و مثبت سازی فرایندهای حاکم بر نظام نوآوری ملی هم اکنون نیز می توانند شاهد باشند که برخی از هشت محور پیش گفته در خدمت نوآوری های اجتماعی وارداتی قرار گرفته و به عنوان یک آسیب امنیتی و یا ناامنی فرهنگی و اجتماعی مورد رصد دستگاه های انتظامی و امنیتی واقع شده اند در حالی که می توان با بهبود و باز طراحی و مهندسی انقلابی همین مدل ها و تلاش پیگیر در تحقق اهداف و آرمان های اجتماعی و انقلابی اسلامی این سازوکار مشارکتی را به عنوان یک راهبرد پیشرفت ملی- اجتماعی لحاظ کرده و سهم بزرگی از آسیب های اجتماعی پیش روی را که بخش عمده ای از لایه های اجتماعی کشور را تضعیف و قدرت نقش آفرینی آنان را به حاشیه کشانیده است ، مدیریت نموده و تبعات و پیامدهای منفی آن را حذف کرد. ان شاء الله

دکتر حسین عصاریان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.