">

سیاسی و روابط بین الملل

جهانی شدن و جهانی‏ سازی، چالش ها، آثار و پیامدها– قسمت اول

موضوع جهانی سازی و جهانی شدن به عنوان پروسه یا پروژه و چالش هایی که این دو می تواند برای جهان داشته باشد موضوع این یادداشت است که در دو قسمت ارائه می گردد.

6 فوریه 2018 16:03

جهانی شدن

پدیده جهانی شدن پدیده ای همزاد با پدیده دولت مدرن بوده است لیکن پس از پایان دوران جنگ سرد و در اواخر قرن بیستم تحول مفهومی یافت ودر دوره پسا دولت مدرن شکل تازه ای بخود گرفته است. این پدیده در دوران اخیر در قالب های مختلف مالی، اقتصادی، فرهنگی و بین المللی ظهور و بروز تازه ای یافته است.

در حوزه سیاسی نقطه عزیمت بعد سیاسی جهانی شدن به فروپاشی ابرقدرت رقیب آمریکا یعنی اتحاد جماهیر شوروی  و عملیات نظامی آمریکا و عراق موسوم به جنگ اول خلیج فارس بر می‌گردد. در همان زمان تز “نظم نوین جهانی” از سوی جورج بوش (اول) ارائه می شود. و این تفکر در سردمداران آمریکایی ایجاد می شود که باید مدیریت جهانی و رهبری دنیا را بر عهده گیرند. اما بعدها اصطلاحی که می کوشد تا وضعیت موجود را توصیف کند، “عنوان جهانی شدن” است. البته این بدان معنا نیست که جهانی شدن معلول فروپاشی شوروی پنداشته شود، حتی جهانی شدن خود علت فروپاشی شوروی دانسته شده است، اما به هر تقدیر رواج اصطلاح “جهانی شدن” و تبدیل آن به گفتمان مسلط، از غروب امپراتوری شوروی آغاز شده  است. حوزه مالی اولین حوزه ای بود که جهانی شدن بطور مستقیم بعد از جنگ جهانی دوم در آن رخ داد و تا امروز پا برجاست و زمینه جهانی سازی اقتصاد را فراهم آورده است.

در این گزارش موضوع جهانی شدن و جهانی‏سازی، چالش ها، آثار و پیامدهای و نوع مواجهه وتعامل یا …  با آن به شکل اختصارمورد  توجه قرار گرفته است.

پروسه یا پروژه جهانی شدن  

برخی از نظریه پردازان  از تبدیل “پروسه طبیعی جهانی شدن” به “پروژه تحمیلی و طراحی شده جهانی شدن” توسط آمریکا یاد می کنند و به همین جهت با توجه به نابودی رقیب، “جهانی شدن” را همان “آمریکایی کردن” می دانند. حتی نظریه پردازانی از خود آمریکا نظیر فوکویاما با نظریه پایان ایدئولوژی ها بر همین بی رقیبی ایدئولوژی لیبرال دموکراسی غرب، تاکید ورزیده اند.  در واقع روند “غربی سازی جهان یا جهانی سازی” وارد مرحله جدیدی می شود و شتاب و سرعت بیشتری می گیرد.

حامیان پروژه جهانی‌سازی معتقدند که ما در عرصه جهانی با یک جهان آشوب‌زده ومحیز آنارشی مواجه‌ایم که تنها هژمون یا ایالات متحده با کمک  ایدئولوژی رسمی‌اش یعنی لیبرال دموکراسی و سیطره نظامی خود توانایی فائق آمدن بر این آشوب را دارد. حامیان این نظر، جهانی‌سازی را یک طرح جهانی می‌دانند که تنها یک دستور کار دارد و توسط یک قدرت اعمال می‌گردد.

در این دیدگاه جهانی سازی مفهومی است که بالضروره فاعل می طلبد وآن را یک برنامه از قبل طراحی شده برای سلطه  قدرت های برتر می داند و به آن پروژه اطلاق می گردد، ودر واقع به صورت یک پروژه تعریف می‌شود، پروژه‌ای که نهایتاً یک کارگزار دارد.

از دیدگاهی دیگر  جهانی شدن یک روند و حرکت تدریجی، طبیعی و تکاملی برای ایجاد جهانی با ارزش‌های مشترک و احترام به مبانی فرهنگی دیگران است. به عبارت دیگر جهانی شدن یک سیر و روند طبیعی برای حرکت جوامع به سوی تکنولوژی پیشرفته و استفاده بهینه از قابلیت‌های علمی و طبیعی در پرتو استعداد‌های انسانی است اما باید توجه داشت وقتی این حرکت و روند طبیعی در اختیار تفکر عده‌ای خاص قرار گیرد و به نوعی با اعمال اراده این مسیر طبیعی را به سوی اهداف خاص و از پیش تعیین شده سوق می‌دهند، در حقیقت این حرکت را از جهانی شدن به جهانی سازی تبدیل کرده‌اند. امروزه از منظر هژمون یا آمریکا جهانی سازی دقیقا همان غربی‌سازی و آمریکایی سازی است؛ یعنی تحت سلطه قرار دادن کل جهان ازسوی آمریکا با در اختیار گرفتن اهرم‌های تعیین کننده در اقتصاد جهانی و سیاست جهانی و نهایتاً حاکمیت فرهنگ آمریکایی به عنوان یک پروژه نهایی در دستور کار قرار می‌گیرد.  متفکران آمریکایی یرای چنین وضعیتی دو نوع راهبرد متفاوت ارائه می دهند: گروهی معتقدند با استفاده ازظرفیت و هژمون از جمله نظامی، اقتصادی و سیاسی مدل و الگوی آمریکایی جهانی سازی باید محقق گردد و گروه دیگر قدرت گفتمانی و اقناعی هژمون را ملاک می گیرند.

«جهانی شدن» برعکس مفهوم «جهانی‌سازی»، مفهومی بیطرف و خنثی است. جهانی شدن نه یک پروژه بلکه یک فرآیند است. فرایندی که همه بازیگران سیاسی و بین‌المللی درگیر آن هستند و در آن مشارکت می‌کنند. جهانی شدن فرآیندی یک طرفه نیست بلکه عرصه‌ای مشارکتی و عمومی است، فرآیندی گشوده است تا هر بازیگری به اندازه وسع و توان خود، هم خود را بپروراند و هم در جریان‌های کلان سیاسی و بین‌المللی مشارکت نماید. بعضی بر این باورند که جهانی شدن به عنوان یک پروسه، زمینه ساز یکپارچگی جهانی و تبدیل آن به “مای بزرگ” در اثر وابستگی اجزای جهان  هست.

تعریف جهانی شدن

جهانی شدن دارای تعریف واحد مورد پذیرش همگان  نیست به همین جهت شاهد تعاریف متعدد و مختلف  از منظر و زوایای گوناگونی هستیم که هر یک به جنبه ای از ابعاد این مقوله پرداخته  است  که از آنها به چند نمونه اشاره می گردد:

۱-  جهانی شدن را می‌توان فرآیندی در نظر گرفت که در آن مرزهای اقتصادی میان کشورها هر روز کمرنگ تر و تحرک روزافزون منابع، تکنولوژی، کالا، خدمات و سرمایه و حتی نیروی انسانی در ماورای مرزها سهل تر صورت می‌گیرد و در نتیجه به افزایش تولید و مصرف در کشورها می‌انجامد.

۲-  جهانی شدن یعنی شدت بخشیدن به آن دسته از روابط اجتماعی که نقاط جغرافیایی دور دست را با هم مرتبط می‌سازد و این ارتباط به شکلی است که از طریق آن وقایعی که در یک نقطه از جهان روی می‌دهد تحت تاثیر وقایع نقاط  دورتر از آن هستند و برعکس.

3-  جهانی شدن یعنی افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت‌ها دامن می‌گستراند و نظام جدید جهانی را می‌سازد. «مک گور».

۴-  هر چند در مورد جهانی شدن مصطلح یا متداول هنوز اجماع نظری وجود ندارد اما شاید درامر تعریف همین قدر متیقنی که  درمورد آن مطرح است کفایت  کند. این قدر متیقن نیز دایر مدار” فاصله‏گیری زمانی ومکانی ” ، ” تراکم زمانی و مکانی ” و کم رنگ شدن نقش مرزهای جغرافیای و فضاهای ملی در اعمال ، روابط و تعاملات سازمان های فراملی اقتصادی است.

و…

در مجموع تلاش برای یافتن تعریف جامع و مانع مشکل است ، تبیین موضوع جهانی شدن و مسائل وابسته به آن ما را با این عنوان بیشتر آشنا خواهد کرد.

پیش ‏فرض‏ ها:

  • فناوری های نوین با کیفیت و شتاب بیشتری مسیر تکامل را طی خواهند کرد.
  • تحولات تکنولوژیک موجب تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بیشتری را فراهم خواهد کرد.
  • قواعد بازی هم چنان تحول یافته و سلطه، نفوذ و اثرگذاری بر ملت ها و دولت ها به شکل های نوین گسترده و افزوده می شود.
  • اقتصاد به سوی پیوستگی و وابستگی بیشتر پیش می رود و فاصله میان کشورها و نابرابری میان ملت ها گسترده می شود.
  • سایه حاکمیت بین المللی پررنگ تر و حاکمیت و اقتدار ملی کمرنگ تر خواهد شد.
  • بحران های منطقه ای گسترش و افزایش خواهد یافت و مرزهای جغرافیائی، فرقه ای و قومی دچار تنش و تغییر خواهند شد.
  • دسترسی به فناوری ها و تجهیزات پیشرفته از مرزهای دولتی و قابل کنترل عبور خواهد کرد.
  • ابعاد و انواع تهدیدها و آسیب پذیری ها تغییر خواهند کرد و در عین حال فرصت های جدیدی پدیدارخواهد شد.

در نتیجه، چشم انداز، نقش و کارکرد سنتی قابلیت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی ودفاعی، امنیتی و اطلاعاتی تضعیف و مبهم و سیاست‏ها، تدابیر و ترتیبات “امنیت ملی” کارایی  کنونی را از دست داده ن و نیازمند بازنگری‏های بنیادی می باشد.

چالش‏ های فراروی فرآیند پدیده جهانی شدن مصطلح

واژه پدیده ممکن است ترکیبی از هردو پروسه و پروژه باشد امروز شاهد ترکیبی از جهانی شدن و جهانی‏سازی توامان هستیم که از آن با عنوان جهانی شدن مصطلح یاد شده است .

روند جهانی شدن و جهانی‏سازی باتوجه به پیش‏فرض‏های که شمار شد با چالش‏های زیادی روبرو است که بر جریان حرکت و میزان تاثیر و تاثر این دو مقوله سرنوشت‏ساز اثر گذارند. که به مهمترین آنها در زیراشاره می‏گردد:

۱- تاثیر وتاثر جهانی‏سازی با نگاه پروژه‏ای و جهانی شدن با نگاه فرآیندی و پروسه ای و نوع رابطه آنها با یکدیگر می‏تواند در جهت موافق یا مخالف حرکت کنند، در صورت همسو بودن سرعت تاثیرگذاری آنها چندین برابر و در صورت مخالف و عدم همراهی با یکدیگر موجب اصطکاک و انحراف و کندی هردو حرکت می‏گردد بخشی از آن درصحنه جهانی قابل رویت است و آینده  جهان را غیر قابل پیش بینی می‏کند.

۲- وجود اقطاب وقدرت های  در حال ظهور مانند چین، روسیه، هند و…با اهداف وانگیزه و توانایی های متفاوت و موثر برحرکت جهانی شدن به شکل ائتلافی یا انفرادی روند را به سمت دلخواه خویش مدیریت می نمایند  و ممکن است  منجربه جنگ سرد و در نهایت تبدیل آن به جنگ جهانی گردد .

۳ –  پدیده جهانی شدن مصطلح تبعیض آمیز است  و بسیاری از کشورها امکان همراهی و تحمل پیامدهای ناشی از تبعیض را ندارند و عملا در صف مقابل قرار می گیرند و نقش کاهنده در حرکت جهانی را ایفا می ‏نمایند .

۴-   رویکرد پایه نظری جهانی شدن همانند بسیاری از نظریه های روابط بین الملل  محیط بین المللی را محیطی آنارشیک و مملو از هرج ومرج می داند ودر غیاب هژمون،  توافق بر مقررات و قواعد بازی بین المللی را سخت می بیند،  علاوه بر این فقدان  اتفاق نظر در ایجاد مدیریت نقش آفرین جهانی  و نبود قانون متفق علیه در این موضوع، جهانی شدن غیر متمرکز پیش می رود وهیچ گروه  و کشوری  یا شرکت‏های فراملیتی بزرگ  به تنهایی قادر به کنترل و مهار آن نخواهد بود. معضل جهانی راه حل جهانی شدن می طلبد که رسیدن و اجماع بر آن بسیار بعید است .

۵ – حرکت جهانی شدن از تعادل و توازن در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… بر خوردار نیست در حال حاضر گرایش اصلی چنانکه در تعاریف جهانی شدن نیز دیده می شود بُعد رشد اقتصادی است . پروسه جهانی شدن جهانی سازی مالی و بانکی ، جهانی سازی تجارت ، جهانی سازی سرمایه و سایر ابعاد جهانی شدن اقتصاد آغاز شده است ولی در عمل به مشکلاتی منجر گردیده است. حرکت امروز جهانی شدن با حرکت رشد اقتصادی وانتقادات وارد بر آن مشابه است . درحوزه انسان شناختی ودر سیر رشد ،  نهایت به انسان محوری  تا امروز رسیده اند امید می رود در آینده واقعیات آنها را به سمت فطرت  و راه حل فطری که ادیان الهی و امروز دین اسلا م داعیه دار آن است سوق دهد.

۶-  از ملزومات جهانی شدن داشتن فرهنگ  واحد جهانی است که تا امروز علاوه بر نظریه تنوع فرهنگی و با وجود فرهنگ ها و هویت های ملی قدرتمند وصول به این هدف مشکل  است و بعید است در آینده نیز توفیق داشتن فرهنگ واحد جهانی را پیدا نماید .

۷ –  تعارض حفظ محیط زیست و جهانی شدن (جهانی سازی) پروژه جهانی سازی فشار قابل ملاحظه ای را بر منابع وارد می سازد  که در مقابل نظریه حفاظت از این منابع و ایده پایداری است.

۸ –  جهانی شدن عامل اصلاح و رشد یا میرایی خود را در درون خود پرورش می دهد. رشد تجارت جهانی و تولید ثروت و نیز اختلاف عمیق و گسترده فقر وغنا در همه کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه حتی در کشورهای پیشرفته ، منجر به اختلاف طبقاتی و درگیری های سنگین که امنیت جهانی را با تهدید وجودی روبرو خواهد نمود و بی نظمی  برفضای  بین المللی حاکم می گردد.

و…

در قسمت بعد به آثار و پیامدها و ملاحظاتی که باید در این رابطه مد نظر باشد و همچنین پیشنهاداتی برای اینکه در این شرایط چه باید کرد؟ ارائه خواهد شد.

 

ادامه دارد..

 

دکتر حجت الاسلام شفیعی نیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.