">

سیاسی و روابط بین الملل

تعارض گفتمانی نهضت امام خمینی (ره) با گفتمان رژیم پهلوی- قسمت اول

این یادداشت در دو قسمت به چگونگی پیدایش گفتمان پهلویسم بعد از مشروطه و تعارضات آن با گفتمان اسلام سیاسی و نهضت 15 خرداد امام خمینی (ره) می پردازد.

11 ژوئن 2018 11:22

مقدمه          

مراد از گفتمان يك واقعه زباني است. واقعه يا عملي كه از طريق سازه‌هاي ذهني و نمادين در صحنه زندگي اجتماعي، واقعيت را براي بازيگران معنادار مي‌كند (سمتي، 1377: 107) قدرت، مولد گفتمان است (فوكو, 1979 : 27).بدين طريق قدرت هم به توليد معنا مي‌پردازد و هم با به كار گيري ابزارهاي انضباط و انقياد «ديگري» را حذف و طرد مي‌سازد.

سياست عرصه منازعه و رقابت است و عناصر مقابله در يك گفت‌ و گوي دايمي هستند و ادعاهاي متقابل بر اساس واقعيت توليد شده توسط گفتمان، در صحنه صف آرايي مي‌كنند. (سمتي، 1377: 108).سیاست مفهومی ثانوی و برگرفته از امر سیاسی به شمار می آید. امر سیاسی به وجود همیشگی منازعه و خصومت در جامعه اشاره دارد.منازعه، ذاتی همه جامعه هاست؛. (قاسمی:260)

امر سیاسی عرصه منازعه بین گفتمان ها برای تثبیت شدن و غلبه بر دیگران است و زمانی که گفتمانی مسلط شد و جایگزین ها و رقیبان خود را طرد کرد، جامعه عینیت یافته شکل می گیرد…. عینیت گفتمانی است که جایگزین ها و بدیل هایش را طرد کرده و سیطره هژمونیک خود را گسترش داده و ساماندهی جامعه را در اختیار گرفته است. در این شرایط، گفتمان تثبیت شده طبیعی و همیشگی به نظر می رسد و ریشه های سیاسی آن فراموش می شود. زمانی که جایگزین ها و گفتمان های بدیل فراموش شوند، گفتمان غالب خود را به عنوان تنها گزینه حقیقت مطرح می کند .(حسینی زاده :29)

در زمان مشروطه گفتمان سنتی مذهبی ایرانی بر دو پایه سلطنت و شریعت استوار بود، و اعتقادی به تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت نداشت. لذا گفتمان مشروطه نتوانست در چنین فضایی حکومت را بدست آورده و در نتیجه از ماهیت دینی خود به نفع سکولار فاصله گرفت. پهلویسم از میان آشفتگی ها و نابسامانی های پس از مشروطه سربرآورد و با تکیه بر سکولاریسم واستبداد، بر ایرانیان نا امید غلبه کرد. پهلویسم هم گفتمان مشروطه و هم مذهب سنتی ایران را به حاشیه راند. با طرد و تحقیر مذهب سنتی ایرانی، اسلام سیاسی پاگرفت. در دهة 40 همراه با قیام 15خرداد و دستگیری امام خمینی (ره) و برخی از مجتهدان، اصرار رژیم بر طرد علما از عرصه سیاست، تشدید استبداد و خشونت دولت،گفتمان های مقاومت کم کم شکل گرفتند. و در این میان گفتمان مذهبی که با خشونت رانده شده بود به سیاست روی آورد.

مقاله سعی دارد به این سوال ها پاسخ دهد چگونه گفتمان پهلویسم در رقابت گفتمانی با گفتمان مشروطه سیطره یافت؟ و جایگاه گفتمان مذهبی سنتی در منازعة گفتمان های دهة40چیست؟

تعریف گفتمان:

مجموعه‌اي از باور‌ها، مفاهيم و تعامل‌هاي نمادين است كه واقعيت را مي‌سازد. از اين رو، مفهوم گفتمان تأكيد بر فرايند‌هاي اجتماعي دارد كه مولد معناست. از درون گفتمان‌هاي متفاوت، جهان متفاوت درك مي‌شود. (اُنان، 1989: 22). از گفتمان مي‌توان براي تعميق سلطه استفاده كرد. گفتمان بعد شناختي انسان را تحت كنترل در مي‌آورد. و گروه‌ها و جوامع مسلط، از طريق گفتمان مي‌توانند ساختارهاي ذهني را به گونه‌اي تحت تأثير قرار دهند كه، دانسته‌ها، رويكردها، هنجارها، ارزش‌ها و جهان‌بيني گروه‌ها يا جوامع تحت سلطه همگوني فزون‌تري با جوامع مرجع پيدا نمايند. (ون دايك، 1377 : 76-73). نهادهاي اجتماعي در چارچوب گفتمان و از طريق فرآيند حفظ برخي امكانات و حذف برخي ديگر, قدرت خود را مستقر مي‌سازند. قدرت از طريق گفتمان عمل مي‌كند و گفتمان‌ها نيز همواره ريشه در قدرت دارند. هيچ گفتماني وجود ندارد مگر آنكه در عين حال، متضمن و موجد روابط قدرت باشد (فوكو, 1979 : 27).

گفتمان پهلویسم

مهم ترین گفتمان سیاسی مسلط ایران در قرن بیستم،گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی بود. این گفتمان مجموعة پیچیده ای از عناصر مختلف از جمله نظریة شاهی ایرانی، پاتریمونیالیسم سنتی ، گفتمان توسعه و نوسازی به شیوة مدرنیسم غربی، قانون گرایی و مردم گرایی بود و خود درطی زمان ترکیب های بیشتری پیدا کرد…. دولت مطلقه ای که در پرتو این گفتمان ظهور کرد، در پی آن بود تا جامعه و اقتصاد ایران را از صورت بندی سنتی و ما قبل سرمایه دارانه به صورت بندی مدرن و سرمایه دارانه عبور دهد و از این حیث برخی کار ویژه های زیر بنایی در حوزة نوسازی اقتصادی و اجتماعی به عمل آورد.(بشیریه:68:1387)

گفتمان اسلام سیاسی

اسلام سیاسی ، اسلام را نوعی ایدئولوژی تلقی می کند که جامعیت داشته و دنیا و آخرت و همه وجوه زندگی انسان را در بر می گیرد. بر همین مبنا طرفداران اسلام سیاسی بر این باورند که اسلام از نوعی نظریه و نظام سیاسی برخوردار است که به دلیل پیوند با وحی الهی از دیگر مدل ها و نظریه ها کامل تر است. بنابر این اسلام گرایان بر اسلامی سازی جامعه از راه به دست آوردن قدرت سیاسی و تشکیل حکومت اسلامی اصرار دارند. این گفتمان با تاکید بر مفهوم هایی چون جامعیت دین ، حکومت اسلامی، ادغام دین و سیاست و اسلامی سازی جامعه از دیگر گفتمان های اسلامی و مدرن متمایز می شود . (حسینی زاده : 44)

گفتمان مذهبی سنتی

گفتمان سنتی حاکم بر ایران بر دو رکن شریعت و سلطنت استوار بود. وضعیت آرمانی در این گفتمان زمانی بود که شاهی دین دار و ذی شوکت بر اریکة قدرت تکیه زند و در حفظ دینداری مردمان بکوشد و حرمت دین و عالمان دینی را پاس دارد.(طباطبایی:56:1368)

 هژمونی

واژه هژموني كلمات تسلط و كنترل را در ذهن متبادر مي كند و اين اصطلاح در ادبيات سياسي به منظور توضيح تسلط منافع گروه يا طبقه خاصي كه در جامعه وجود دارند و بر تمامي جامعه اِعمال مي‌كنند، به كار برده مي شود (اوسون، 1382 : 34). مفهوم هژموني حاكي از آن است كه طبقه مسلط به خاطر اينكه ايدئولوژي اش در جامعه سروري و سركردگي دارد مي تواند سلطه خود را بر جامعه اِعمال كند و نيازي ندارد كه جز در مواقع بحران به دستگاه قهر خود متوسل شود. رهبري فكري و اخلاقي طبقه مسلط كنترل سياسي در جامعه را تضمين مي كند“ (پولادي، 1383 : 35)

گرامشي ”هژموني را اصطلاحي می داند كه به چگونگي حصول سلطه يك طبقه بر طبقه ديگر كه به وسيله آميزه‌اي از وسايل سياسي و ايدئولوژيكي تحقق مي يابد، ابداع و به‌كار برد (كرامبي، 1370 : 176).

تحلیل گفتمانی تعارض گفتمانی نهضت امام با گفتمان رژیم پهلوی

داده‌هايي كه انسان بطور دائم دريافت مي‌كند تحت تأثير چارچوب‌هاي ذهني در درون جايگاه‌هاي خاص خود مفهوم پيدا مي‌كند، اينكه كدامين چارچوب از بين چارچوب‌هاي بالقوه مورد استفاده قرار گرفته و ترسيم كننده ساختار معنا شود به فضاي گفتماني بستگي دارد. برخي از چارچوب‌ها مؤثرتر از ديگر چارچوب‌‌ها هستند و مورد استقبال بيشتري قرار مي‌گيرند و به تعبير گمسون پذيرش دروني بيشتري دارند. (سمتي، 1377: 107).

به زعم فوکو، گفتمان‌ها، چارچوب‌هايي هستند كه حدود امكان گفت و گو در باره هر موضوع خاصي را تعيين مي‌كنند. نهادهاي اجتماعي در چارچوب گفتمان و از طريق فرآيند حفظ برخي امكانات و حذف برخي ديگر, قدرت خود را مستقر مي‌سازند. قدرت از طريق گفتمان عمل مي‌كند و گفتمان‌ها نيز همواره ريشه در قدرت دارند. قدرت، مولد گفتمان است و… هيچ رابطه قدرتي وجود ندارد مگر آنكه با تشكيل حوزه‌اي از گفتمان يا دانش همراه باشد؛ و هيچ گفتماني وجود ندارد مگر آنكه در عين حال، متضمن و موجد روابط قدرت باشد (فوكو, 1979 : 27).

وي ادعا مي‌كند كه يكي از كاركردهاي عمده گفتمان، هويت سازي از طريق تأسيس مفهوم «غير» است بعبارت ديگر فوكو «غيرها» را آفريدة گفتمان‌هايي مي‌داند كه در مهار نهادها و نيروهاي اجتماعي صاحب قدرتند. «به زعم فوكو مسأله غيريت فقط مسأله تفاوت نيست. كه در بحث هويت نقش محوري را ايفا مي‌كند بلكه مسأله سلسله مراتب است؛ زيرا «غير» كسي نيست كه توسط او ما خود را مي‌شناسيم, بلكه «غير» كسي است كه ما بر حسب او در مي‌يابيم كه فراتريم يا فروتر» هستیم. (بروجردي, 1377،7). فوكو با اشاره به رژيم حقيقت بعنوان ابزاري موثر براي ايجاد و تعميق سلطه، بر اين اعتقاد است كه «رژيم‌هاي حقيقت» در حكم نقاب‌هايي بر چهره قدرت‌اند؛ به عبارت ديگر حقيقت ساخته و پرداخته قدرت است و خود نقابي است كه واقعيت قدرت را مي‌پوشاند (حقيقي, 1384 : 210) .

در اين مقاله براي تبيين تعارض گفتمانی نهضت امام با گفتمان رژیم پهلوی، از نظريه تحليل گفتمان لاكلا و موفه استفاده شده است.

از گفتمان مي‌توان براي تعميق سلطه استفاده كرد. قسمت اعظمي از كاركرد گفتمان تبديل شكل سلطه از اجباري، تهديدي و مبتني بر زور به اقناعي و اجماعي مبتني بر اقتدار است. يكي از مباحث مهم نظريه گفتمان بررسي ارتباط گفتمان و سلطه است. (ون دايك، 1377 : 76-73).

در چارچوب نظريه گفتمان، واقعيت محصول گفتمان‌هاست. البته اين نظريه وجود واقعيت را نفي نمي‌كند، اما معتقد است كه واقعيت تنها از طريق گفتمان معنا مي‌يابد. زبان نه تنها ابزار توصيف واقعيت بلكه تعريف يا معنا كننده آن است (حسيني‌زاده، 1383 :182) (سمتي، 1377: 110). بنابراين مي‌توان گفت مراد از گفتمان يك واقعه زباني است. واقعه يا عملي كه از طريق سازه‌هاي ذهني و نمادين در صحنه زندگي اجتماعي، واقعيت را براي بازيگران معنادار مي‌كند (سمتي، 1377: 107).

نظريه گفتمان لاكلا و موفه تحت تأثير زبان شناس ساختار‌گرا، فرديناند دو سوسور قرار داشته است. آنها معنا را در زبان به عنوان امري توليد شده در يك بازي متفاوت نشانه‌ها تلقي مي‌كنند نه امري كه از راه نمايش موضوعات در جهان ايجاد شده است. هيچ ارتباط ذاتي بين موضوعات و كلمات وجود ندارد، در واقع كلمات از طريق قراردادهاي اجتماعي به هم مي‌پيوندند و هيچ ارتباط ذاتي در كار نيست. در حقيقت ما بدون زبان قادر به تشخيص موضوعات و مفاهيم با هيچ ميزاني از ثبات و پايداري نخواهيم بود. زبان صرفاً جهان را نامگذاري نمي‌كند بلكه آن را براي ما معني‌دار و منظم نيز مي‌سازد (نش 1958: 47).

در نظريه لاكلا و موفه عدم قطعيت معنا همان چيزي است كه سياست را هم ممكن و هم ضروري مي‌سازد. (همان : 48).

سياست عرصه منازعه و رقابت مي‌باشد و عناصر مقابله در يك گفت‌ و گوي دايمي هستند و ادعاهاي متقابل بر اساس واقعيت توليد شده توسط گفتمان، در صحنه صف آرايي مي‌كنند. (سمتي، 1377: 108).

دامنه گفتمان فقط به معنا بخشي محدود نمي‌شود. گفتمان بر اساس معنابخشي با كنش و ايده‌هاي اجتماعي در زندگي سياسي سروكار دارد. اين نظريه به تحليل شيوه‌اي مي‌پردازد كه طي آن سيستم‌هاي معاني يا گفتمان‌ها، فهم مردم از نقش خود در جامعه را شكل مي‌دهند و بر كنش‌هاي آنان تأثير مي‌گذارند. مفهوم كنش نه فقط شامل رفتارهاي بيروني قابل مشاهده بلكه شامل تفكرات، احساسات، تمايلات و اميال مي‌شود. بنابراين ويژگي اصلي كنش در حساسيت كنش‌گر به معاني چيزها و موجوداتي است كه در محيط هستند و آگاهي يافتن به اين معاني و واكنش به پيام‌هايي است كه آنها مي‌فرستند (روشه، 1376: 56).

موفقيت گفتمان براي سلطه و سيطره بر كنش منوط و مشروط به پذيرش و اعتبار معناهاي ارايه شده است. قدرت عبارت است از جعل يا ساختن سمبل‌ها و هر آنچه بر طبق نظريه گفتمان تأثيراتي در جهان مادي دارد (نش، 1958: 49).

اقناع ايدئولوژيك را يكي از مهم ترين كاربردهاي گفتمان بر شمرده‌اند. گفتمان مي‌تواند بسياري از تبعيض‌ها و نابرابري‌هاي موجود را توجيه و طبيعي جلوه داده و همچنين براي كسب رضايت و پذيرش كساني كه قدرت بر آنان اعمال مي‌شود به كار گيرد . كاربرد درست و آگاهانه گفتمان، آمريت و قدرت مشروع را به دنبال دارد. طبقات فرودست جامعه كه از نابرابري اجتماعي و تبعيض رنج مي‌برند نيز مي‌توانند با تكيه بر گفتمان وضعيت و موقعيت اجتماعي را كه در آن زيست مي‌كنند، زير سؤال برده و در راستاي درهم ريختن هنجارهاي تثبيت شده در جامعه، متزلزل كردن مشروعيت نهادهاي رسمي و همچنين شكستن گفتمان‌هايي كه در تثبيت نابرابري‌هاي اجتماعي نقش دارند، گام بردارند، (عضدانلو، 1380: 66).

بر همين اساس بنظر مي‌رسد گفتمان در پي برجسته‌سازي «خود» و به حاشيه راندن «ديگري» است. در حقيقت برجسته سازي و حاشيه‌راني، ساز و كار مشترك حاكم بر كليه كنش‌هاي گفتماني است. برجسته سازي و حاشيه راني شيوه‌اي براي حفظ و استمرار قدرت و سلطه است. بدين طريق قدرت هم به توليد معنا مي‌پردازد و هم با به كارگيري ابزارهاي انضباط و انقياد «ديگري» را حذف و طرد مي‌سازد.

گفتمان مشروطه و پیدایش پهلویسم

پس از پیروزی مشروطه تعارض های درونی گفتمان مشروطه ایرانی نمایان شد.گفتمان مشروطه در پی ایجاد سازواره ای تئوریک از شرع و عرف وسنت و مدرنیته بود ولی به هر دلیل، نتوانست یا فرصت آن را نیافت که این طرح را تا به آخر پیش برده و تعارض ها و آشفتگی های درونی خود را بر طرف کند و نزاع سنت و مدرنیته را پایان بخشد. از این رو، هم زمان با تسلط مشروطه، ناسازواری ها و تعارض های درونی آن نیز به عرصة سیاست ایران منتقل شد و تکلیف منازعه های نظری به حوزةی عملی سیاست و جدال بی پایان نیروهای سیاسی واگذار گردید. تعارض اصلی بین دو جناح سکولار و مذهبی بود که از همان اوایل تسلط مشروطه خود را نمایان ساخت، تا این زمان ماهیت سکولار مشروطه به دلیل فضای دینی جامعه و نفوذ روحانیت پنهان مانده بود مجلس دوم و نشریه ها،کانون اصلی بروز این نزاع گفتمانی ویرانگر بود . (حسین آبادیان1383:144 )

پیدایش پهلویسم ثمره ناکامی گفتمان مشروطه در سامان دهی جامعه ایران و دست یابی به هدف هایی است که مشروطه خواهان تحقق آن را نوید داده بودند .گفتمان مشروطیت نه تنها نتوانسته بود وعده های خود را عملی سازد و پیشرفت و عدالت را در پی داشته باشد ، بلکه نابسامانی و آشفتگی جامعه را تشدید کرد. به همین دلیل اعتبار دال های اصلی آن از دست رفت و توان جذب و هویت یابی گفتمانش نیز به شدت کاهش یافت و از طرف دیگر ریزش نیروها و نشانه ها فزونی گرفت…. و مشروطه هم ردیف هرج ومرج و قتل و غارت به کار می رفت .(کاتوزیان:1379:86)

گفتمان جدید سرانجام شخصیت مورد نظر خود را در رضاخان یافت و او را برای رسیدن به قدرت یاری کرد. گفتمان پهلویسم با نشانه هایی چون غرب گرایی، ناسیونالیسم، سکولاریسم و استبداد سنتی ایرانی شکل گرفت. بازگشت گفتمان طرد شده استبداد سنتی، البته با قدرتی بیشتر و با رنگ و لعابی مدرن، از نکته های جالب توجه تاریخ معاصر ایران است و نشان از چرخش سریع گفتمان ها در ایران دارد. رضاخان خود گفتمان جدید را طراحی نکرد بلکه بر موجی که در پی ناکامی مشروطه پدید آمد، و روشنفکران سرخورده از مشروطه در ایجاد آن نقش داشتند، سوار شد. او با کمک این افراد قدرت را در اختیار گرفت و با خشونت و استبداد اصلاحاتی را که آنان پیش نهاده بودند به اجرا در آورد.(ملایی:1381:191)

به هر حال، مشروطیت که از موضعی دینی و با پشتیبانی عالمان دینی آغاز شده بود، در عمل اندک اندک از ماهیت دینی خود و خواسته های عالمان به نفع جناح سکولار فاصله می گرفت و پشتیبانی پر شور آنان را از دست می داد.(افشار ، 52 ، 1359) بر اين اساس مي‌توان پهلویسم را پروژه‌اي نوين بعد از مشروطه ناميد كه با به خدمت گرفتن غرب، ناسیونالیسم، سکولاریسم و استبداد سنتی ایرانی و گفتمان سعي کرد سلطه به معناي كنترل بر اساس اجبار را به شكل نوين‌تري از سلطه يعني كنترل بر اساس اجماع از طريق در اختيار گرفتن و سيطره بر حوزه‌هاي معناسازي و هويت بخشي به اتكاء گسترش جهاني ارزش‌هاي مدرنيته و تجدد تبديل نمايد. هابرماس بر اين اعتقاد است كه پديده سلطه جزء ذاتي و لاينفك برنامه‌نوگرايي (مدرنيستي) است و غرب از تكنولوژي جهت معنا و هويت سازي براي تعميق سلطه به نحوه مطلوب استفاده مي‌كند (نوذري، 1381: 599).

با آغاز سلطنت رضا شاه،گفتمان پهلویسم به گفتمان مسلط در ایران تبدیل شد. این گفتمان کم کم از شکل استعماری خود فاصله گرفت و از عام گرایی به خاص گرایی روی آورد. در این حالت، تنها خواسته های روشنفکران سکولار را نمایندگی می کرد، ناسیونالیسم شاهنشاهی، غرب ، غیریت سازی و حاشیه رانی گفتمان مذهبی، و استبداد ایرانی مهم ترین نشانه های تشکیل دهنده گفتمان پهلویسم در طول سال های تسلط بر ایران را تشکیل می دادند.(حسینی زاده:112:1386)

گفتمان هویتی رضاخان در اصل از گفتمان هویتی منور الفکرها مایه و منشأ می گرفت و غایت و مقصد نهایی آن با گفتمان هویتی اولیة متجددان یکی بود. این گفتمان می بایستی چارچوبی معنایی برای گسست ایرانیان از هویت بومی خود فراهم می کرد. زیرا بدون تخریب، آن امکانی برای تغییر هویتی مورد نظر فراهم نمی شد، با تمرکز بر روی هویت باستانی و ما قبل اسلامی، گفتمان ناسیونالیستی این امکان را بدست آورد که پروژة هویتی متجددان را برای توده ها معنا دار سازد و وجهی بومی و درونی به آن بدهد. (کچوئیان،1384،96)

برخلاف مشروطه که در پی تلفیق سنت ها و مذهب ایرانی با نظام سیاسی غربی بود؛گفتمان جدید بر پذیرش یک پارچه تمدن سکولار غربی و فرنگی شدن جامعه ایران تاکید داشت و هرگونه دخالت عالمان دینی در سیاست را نفی می کرد.(انتخابی:1371:26)

آگاهی تاریخی از دورة پر شکوه باستانی و پس از آن، آگاهی فرهنگی، به ویژه از مفاخر ادبی، زبان و وحدت سرزمینی، از عناصر دیگری بود که در این گفتمان به عنوان عناصر ملیت ساز و وحدت بخش گروه های اجتماعی به آن توجه می شد. اما در این میان هیچ سهم و نقشی به اسلام داده نمی شد و به جای آن تلاش می شد که دین زرتشت به عنوان دین ملی ایران احیا گردد.(کاتم ، 27 ، 1371) گفتمان ناسیونالیسم دوره رضاخانی به شدت تحت تأثیر ناسیونالیسم آلمانی بود.(همان 28-29) با سقوط رضاخان با تمامی پیامد هایش، شرایط اجتماعی کاملا متفاوتی را به وجود آورد که نمی توانست بر گفتمان های هویتی ایران بی تأثیر باشد. در واقع همان طور که تا این جا مشخص شده، شرایط پس از این سقوط به اندازه ای متفاوت گردید که ما با شکل گیری و غلبه گفتمان ناسیونالیستی جدید بر فضای عمومی کشور روبرو می شویم. (عنایت ، 1362 ، 205)

در گفتمان ناسیونالیستی تمرکز نقادانه بر دین، جایگاه مرکزی و کانونی نداشته و به تعبیر صحیح، مستقیم و عریان نبود بلکه این رویکرد عمدتاً از طریق تأکید و تمرکز بر هویت ما قبل اسلامی دنبال می شد. (ذاکر اصفهانی ، 1381 ،141-140)

 ادامه دارد ….

3 دیدگاه برای “تعارض گفتمانی نهضت امام خمینی (ره) با گفتمان رژیم پهلوی- قسمت اول

  1. سلام ..عرض کنم که بحث در مورداین گونه مطالب روزگاری داشت الان دیگر این مطالب هدر دادن وقت و بیهوده هست چون مخاطب ندارن مگر تعداد محدود و اثر گذار نیست ..الان عصر و زمان دیگری هست و شرایطی حاکم شده و ایجاد کردند که متاسفانه این مطالب خنثی شده که توضیحش اینجا نیست .دوم آنکه ..گفتید مشروطه باعث ایجاد پهلوی شد ..خب مشروطه خواهان کیا بودن و چرا به هدف نرسیدند ..؟…… سوم آنکه .اگر پهلوی غرب زدگی ایجاد کرد و سنت گرایی و.. …بنطر این انقلاب هم ……
    بحث جناب دکتر جای نقد دارد که در این مقال نمیگنجد. .الان فکر آب و نون و حل مشکلات مردم بکنند ایشون …….

  2. سلام …از انگیزه و تلاشتان در نشر فرهنگ و سیاست بسیار متشکرم. بنظر در جامعه امروز رژیم پهلوی موضوعیت ندارد. آنچه امروز موضوعیت دارد تعارض گفتمان امام با گفتمان کاسبان انقلابی ماب و متحجرین مقدس نمای احمق است که از ابتدای شروع نهضت امام تا پیروزی انقلاب نه تنها کمکی نکردند بلکه هر از چند گاهی با نیش کنایه نمک بر زخم ها و دردهای امام و انقلابیون می پاشیدند و بعد از رحلت امام در اکثر مراکز فرهنگی و سیاسی رخنه کرده و اکنون آنچه از امام و گفتمان امام مانده مراسم سالگردی، …. بنظرم گفتمان امام اکنون شاید غریب تر از آن زمانی باشد که حکم نجس بودن کوزه ای که سید مصطفی از آن آب خورده بود صادر کردند، است .
    گفتمان قالب امروز، گفتمان تخریب، تهمت و حتاکی و ریختن آبروی مومنان است که عاریه گرفته از گفتمان مارکسیستی و نفاق است. به عنوان نمونه در همین عید فطر که نماد اصلی پاکی و پاکیزگی و انس با خدا و دوری از شیاطین درون و برون است و نماد اتحاد و وحدت جامعه ایمانی است و اتفاقا در همین روز مقام معظم رهبری روی وحدت و گناه کبیره بودن تهمت و دوری از تفرقه تاکید داشتند اما در همین (روز) …. بوی تهمت و تفرقه فضای جامعه را آلوده کرد. اینکه یکی از ستون های اساسی انقلاب و اسلام در ایران که روحانیت بود و هست، البته روحانیت آگاه به زمان و مکان ، روحانیت انقلابی و اگاه به اسلام ناب، نه روحانیت متحجر و خواسته یا نه خواسته منادی اسلام آمریکایی. تعارض گفتمان امام امروز در خود حوزه ها و مراکز فرهنگی نمایان است. اینکه گفتمان امام با رژیم پهلوی را اکنون مطرح کنیم مسئله ای مربوط به چهل سال پیش است که مردم آن زمان بخوبی تشخیص دادند و به زیبایی با ان مواجهه شدند و ثمره آنهم انقلاب با هزاران شهید است اما اکنون گفتمان امام با چه گفتمان های تعارض دارد مسئله اصلی و اساسی جامعه است. اکنون تمام گفتمان امام و گفتمان اسلام ناب در تعارض جدی با گفتمان تحجر، خشکه مقدسی و اسلام آمریکایی است این مسئله بنظر حتی از روشنفکری عقیم به دنیا آمده در طی دو سده اخیر، خطرش بیشتر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.