">

فرهنگی اجتماعی

روايتگري هويت و رويداد‌های(واقعه كربلا، انقلاب اسلامي، دفاع مقدس ) قسمت اول

رویدادهای تاریخی دارای هویت و اصالت هستند. این رویدادها گذشته ، حال و آینده دارند. یادداشت زیر قسمت اول از مقاله ایی به قلم خانم فاطمه خادم شیرازی است که به موضوع وقایعی همچون عاشورا ، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پرداخته و نسبت و اتصال اینان با روایتگری می پردازد.

9 اکتبر 2018 11:30

روايتگري رويداد‌های واقعه كربلا

مقدمه

بازگویی حوادث یکی از ویژگی های اصلی طبیعت بشر است. به عبارت دیگر، انسان ها زندگی را همچون یک سری از روایت های جاری همچون تضادها، ویژگی های خاص، آغازها، میانه ها و پایان ها دارد تجربه و درک می کنند. (فیشر۱3۸۷: ۲۴) بیشتر فرآیندهای ساخت و معنی سازی روایت ثابت نیست بلکه انواع متعدد پردازش اطلاعات و توصیف در آن مؤثر است. روایت ها خودشان در میان اجزای مختلف توزیع می‌شوند. مسیر عملكرد روایت، معمولاً خط سیری را نشان می‌دهد كه به گونه‌ای از پایان یا حادثه مهم می‌رسد. روایت هم‌چنین به ما كمك می‌كند تا متون و اشكال دیگری از دانش را تفسیر كنیم كه در جهان اجتماعی و روابط ما با‌ آن جریان دارند. منتهي آن‌چه به كمك تثبيت آن می‌آيد، فرآيند‌هاي كليت‌ساز وقایعی كه به‌خوبي قادر است مجموعه روايت‌هاي موجود را به‌صورت هويتي يكپارچه و منسجم و در قالب مفهومي به نام ملت متبلور كند يا عينيت بخشد .(جمشیدی،1389،2)

فلاسفه تاریخ نشان داده اند که روایت فقط جایگزین احساسی برای آمار و ارقام موثق نیست بلکه روشی است برای شناخت گذشته و این اصول بر روش عقلانی ویژه ای متکی است. روایت هم‌چنین به ما كمك می‌كند تا متون و اشكال دیگری از دانش را تفسیر كنیم كه در جهان اجتماعی و روابط ما با‌ آن جریان دارند. روایت ها هم شیوه‌های فردی و هم شیوه‌های جمعی دیدن را فراهم می‌آورند و اغلب آنقدر تأثیرگذارند كه ما به وجود آنها به مثابه روایت ناآگاهیم. (ساسانی خواه،54،1387) هويت به معناي فهم ما از خويش، در سايه‌ي برقراري رابطه با ديگران شكل مي‌گيرد. پس مفهومي اجتماعي و سخت وابسته به تعامل ما با ديگران است. نيازمندي شديد هويت به شناخت بين‌الاذهاني است كه ذهن را به سوي استنباط برساختگي ‌بودن هويت هدايت مي‌كند (سازمند، 1384: 41ـ42).

رويكرد روايي در نگاه به هويت، بيش‌تر در صدد آشكار‌كردن رشته‌هاي پنهاني است كه ميان خاطر و خاطره (از يك‌سو) و ساخت هويت خود و ديگري (از سوي ديگر) تنيده‌شده و موجب پيوند و اتصال هويت‌هاي فردي به هويت جمعي و سپس پيوند آن‌ها به فرآيند‌هاي تاريخي گسترده‌تر است. سخن فوق نشان مي‌دهد كه روايت به‌‌مثابه حلقه واسط خاطره و هويت، سياليتي را كه در خاطره موجود است، به‌طور كامل به هويت مستقل مي‌كند. (كمري، 1383: 39). مي‌توان حدس زد، روايت به‌درستي و تمام و كمال در خدمت انتقال اين سياليت به هويت باشد. تحلیل روایت شناسانه، نیاز به کسی دارد که با گفتمان به عنوان باز نمایی وقایع برخورد کند، وقایعی که مستقل از هر چشم انداز یا نمایش روایی خاص، به فکر متبادر شوند و به عنوان دارنده ویژگی وقایع حقیقی، تصور شوند. روایتگر باید فرض کند که یک نظم زمانی حقیقی و درست وجود دارد، نظمی که وقایع در آن خواه همزمان و خواه متوالی، به منصه ظهور می رسند و از طریق عمل به آن قادر خواهد شد تا با هر چیز درون گفتمانی به عنوان شیوه ای برای تفسیر، ارزیابی و ارائه لایه های زیرین غیر متنی برخورد کند.(کالر،28،1387) و ابزار كارآمد براي این فضا «روايت» است. استعداد و توانمندي روايت به پذيرش دگرگوني و تغيير ناشي از آن است كه بر‌خلاف واقعه (نظير جنگ، عاشورا، انقلاب اسلامی…) كه در برهه‌اي از زمان روي مي‌دهد و به اتمام مي‌رسد، روايت همزمان و در زمان پيش مي‌رود و اين همزماني و در زماني، نسبت روايت را با واقعه در سه حيطه‌ي زمانيِ حال، گذشته و آينده تعيين مي‌كند. با توجه به مواردفوق مقاله‌ي حاضر در رويكرد به هويت، رويكرد روايي را برای بررسی این سوال که نسبت روایتگری سه مولفه جنگ، عاشورا و انقلاب اسلامی در سه حيطه‌ي زمانيِ حال، گذشته و آينده چگونه است؟ می پردازد.

روايتگري رويداد‌های واقعه كربلا

هویت

هویت دسته ای از ویژگی های خاص هر فرد است، ویژگی هایی خاصی که ریشه در شخصیت دارند، اما فعال شده اند. در واقع هویت در انتخاب، معنی پیدا می کند.) وود وارت،5،2000)[1]

هویت به وسیله مشابهت و تفاوت مشخص می شود، شباهت با کسانیکه مثل ما هستند و تفاوت از کسانی که مثل ما نیستند. (همان-7) از نظر کاستلز، هویت سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است. وی هویت را فرایند معنا سازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی با مجموعه به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی که بر منابع معنایی دیگران اولویت داشته باشد دانسته و سه نوع”هویت مشروعیت بخش””هویت مقاومت” و “هویت برنامه دار” را از هم تفکیک کرده است.(کاستلز-113-1380) در واقع باید گفت هویت فردی و هویت جمعی هر دو وجود دارند. هویت فردی با شخصیت فردی به درک فرد از خود جدا از دیگران اشاره دارد و خود را به عنوان یک فرد یگانه و بی همتا می شناسد، اما هویت جمعی به درک از خود در پرتو دیگران اشاره دارد.  (سیرلو،1997،385-409)[2]

روايتگري رويداد‌های واقعه كربلا

روایت

رولان بارت در مقاله «درآمدی به تحلیل ساختاری روایت ها» چنین شرح می‌دهد:

روایت های جهان بی‌شمارند، روایت نخستین و مشهورترین گوناگونی چشمگیر در ژانر است. روایت ها خودشان در میان اجزای مختلف توزیع می‌شوند. قدرت انتقال یافتن به وسیله زبانی پیوندی، گفتاری یا نوشتاری، تصاویر متحرك یا ایستا، ایما و اشاره و آمیزه‌ای از همه این اجزا، روایت در اسطوره، افسانه، داستان جن و پری، قصه، رمان كوتاه، حماسه، تاریخ، تراژدی، نمایشنامه، كمدی، لال‌بازی، نقاشی عنوان خبرها و مكالمه حضور دارد. از این گذشته، روایت تحت این گوناگونی بی‌شمار صورت ها، در هر زمان، مكان و جامعه‌ای حضور دارد. روایت با انسان تاریخی شروع می‌شود و هیچ جا مردمانی بدون روایت نبوده‌اند. روایت بین‌المللی، فرا تاریخی و فرا فرهنگی است: روایت مثل خود زندگی فقط «آنجا» است‌.( بارت ،79،1977)[3] روایت ها با فعالیت های بشری زاده شده و پا به پای آنها رشد کرده اند و به تعبیر پیتر بروکس زندگی انسان ها ” به طرز پایان ناپذیر با روایت در هم تنیده است” برای آنکه یک چیز بتواند روایت نامیده شود باید خصلت های بنیادین روایت را در هسته مرکزی خود داشته باشد:

روايتگري هويت و رويداد‌های(واقعه كربلا، انقلاب اسلامي، دفاع مقدس ) قسمت اول

1-روایت بازمان در ارتباط است

2- روایت واسطه میان گذشته، حال و آینده است.

3- روایت، آغاز ، میانه و پایان دارد.

4- روایت در لحظات متفاوت تاریخ و در چهارچوب حیطه های فرهنگ و هدف از نظر اهمیت فرهنگی دگرگون می شود و زمانی معنا می یابد که شنوندگان و خوانندگان آن متن ،معنای آن را درک می کنند.(ساسانی خواه،54،1387)

روايتگري رويداد‌های واقعه كربلا

روایتگری

منظور از روایتگری، مرحله گزارش عملی داستان و روایت است. یعنی آن چیزی كه ژنت «تولید عمل روایت» می‌نامد هیچ‌گونه ناهماهنگی در روایتگری و طرح قابل قبول نیست و هرگونه تفاوت از این عرف ناهنجار تلقی می‌ شود.

شخصی كه روایت می‌كند مترادف با شخصی فرض می‌شود كه حوادث متن از منظر او دیده می‌شود. به هر ترتیب این مسئله ضرورتاً هم، چنین نیست، و درواقع راوی و تمركز دهنده، معمولاً در فرایند روایت، عناصری مجزا هستند (فورستر،170،1968)[4]

روايتگري رويداد‌های واقعه كربلا

گفتمان 

گفتمان عبارت است از چگونگی تولید و سامان گرفتن یک متن- چه کتبی و چه شفاهی- از جانب تولید کننده و فرآیند درک آن از جانب مخاطب.گفتمان را نباید با متن اشتباه گرفت، گفتمان مجموعه عناصر لوازم و شرایطی است که چنان چه گرد هم آیند متن را بوجود می آورند. بنا بر این متن، حاصل و نتیجه گفتمان است، به سخن دیگر گفتمان فرآیند و متن فرآورده آن است.گفتمان پویا و متن ایستاست.( صلح جو، 1377، 7-8 ) باید فراتر از خود متن رفت و به بافت یا زمینه متن هم پرداخت. این به معنای آن است که متن از یک سو بر اساس روابط درون متنی و از سوی دیگر با تکیه بر موقعیت متن و بافت های اجتماعی، سیاسی و تاریخی بررسی می شود. به این ترتیب، فرایند های تولید و شناخت متن و اثرات متقابل زبانی اجتماعی و فرهنگی در چهار سطح متفاوت این تحلیل مد نظر است. ( دایان، 1380:10) کاربرد تحلیل گفتمان، اختصاص به حوزه خاصی ندارد. و براین فرض بنیاد شده است که ساخت کلیه متون در هر بافتی محصول ایدئولوژی حاکم بر نهاد های اجتماعی است. یعنی متون دارای ساخت ایدئولوژیکی هستند.(آقا گل زاده:1385:137-138)

ادامه دارد…..

[1] woodward

2 cerulo

[3] Barthes

[4] Forster

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.