">

سیاسی و روابط بین الملل

وظایف راهبردی دولت های مدرن و علمای جهان اسلام جهت ملت سازی و امت سازی-1

دکتر محمد علی رنجبر در مقاله ایی طی دو قسمت به موضوع وظایف راهبردی دولت های مدرن و علمای جهان اسلام جهت ملت سازی و امت سازی پرداخته است. در قسمت اول تاریخچه و نحوه شکل گیری دولت مدرن در جهان مسیحیت و راهبرد دشمنان اسلام آمده است.

8 ژانویه 2019 12:23

وظایف راهبردی جهان اسلام

دکتر محمد علی رنجبر

دکتر محمد علی رنجبر

مقدمه

یکی از اصلی ترین اهداف دولت های مدرن ملت سازی یا نِیشِن بیلدینگ (Nation building) است. در ملت سازی، تعصب به قومیت، زبان، آداب، رسوم و مذهب خاص، تبدیل به تعصب بر ملیت و زبان واحد می شود تا جلوی اختلافات اجتماع شکن گرفته شود. اختلافاتی که منجر به ناامنی فراگیر در سطح یک واحد سیاسی خواهد شد و طبعا وجود نا امنی، مانع توسعه و پیشرفت خواهد شد، چونکه امنیت بستر همه فعالیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است، فعالیت هایی که منجر به مشارکت مردمی و دموکراسی، فعالیت های اقتصادی مردمی و مشارکت فرهنگی باثبات می شود.

از طرفی اسلام هم بر اساس نگاه امت محور خود علاوه بر پذیرش وجود شعوب و ملیت های مختلف که هر کدام وجوه مختلفی بر اساس زبان و ملیت متفاوت دارند، بر امت واحده بودن مسلمین تاکید دارد و راهبردش تشکیل امت واحده ایست که این امت واحده به مانند یک ید واحده و اتکا بر هویت یکپارچه و غیریت سازی با مستکبرین در برابر دشمن مشترک و اهداف استعماری آن دشمن ایستادگی کنند و مانع ایجاد صدمه و خدشه ای به این امت واحده شوند.

وظایف راهبردی جهان اسلام

قرآن می فرماید:

” يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ” حجرات/13

” اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ترديد خداوند داناى آگاه است “

و در آیه ای دیگر می فرماید:

وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ * فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ * ” المؤمنون/ 52،53

همانا این امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید؛ ولی آنان در کارشان میان خود اختلاف و تفرقه یافتند؛ هر گروهی به آنچه در دست دارد، شادمان است.

پس تشکیل دولت های مدرنی که در پی ملت سازی باشند و اختلافات اجتماع شکن را رفع کنند و بعد از ایجاد یک ملیت خاص با سایر ملت هایی که با آنها در دین اسلام مشترک باشند و امت واحده را شکل دهند، هیچ تنافی با روح قرآن و اسلام ندارد و اسلام هم بر ملت سازی و امت سازی برای پشبرد اهداف جوامع اسلامی در جهت ایجاد امنیت فراگیر و باثبات و دستیابی به توسعه و پیشرفت در حوزه های مختلف، تاکید دارد.

اما چرا کشورهای جهان اسلام چه دولت ها و مراکز قدرت و چه علما و مراکز علمی آنها چندان توفیقی در این مسیر ندارند؟

قطعا این عدم توفیق، هم عوامل داخلی دارد و هم عوامل خارجی

اگر نقشه استکبار و دشمنان جهان اسلام را در سطح کلان و راهبردی متوجه نباشیم فهم درستی از عوامل داخلی و خارجی نخواهیم داشت و طبعا نخواهیم توانست، الگویی واقعی و عملیاتی برای ملت سازی و امت سازی داشته باشیم.

از این رو ابتدا به صورت خلاصه نحوه شکل گیری دولت های مدرن در اروپا و نقشه آنها برای سایر نقاط جهان را تبیین خواهیم کرد، بعد از آن به استراتژی و راهبرد دشمنان فعلی جهان اسلام در منطقه و حوزه جغرافیایی جهان اسلام خواهیم پرداخت و در نهایت هم به ارائه الگو و راهکارهایی جهت عبور از این وضعیت و دستیابی به وضعیت مطلوب ارائه خواهیم کرد.

وظایف راهبردی جهان اسلام

وظایف راهبردی دولت های مدرن و علمای جهان اسلام

وظایف راهبردی دولت های مدرن و علمای جهان اسلام جهت ملت سازی و امت سازی

تاریخچه و نحوه شکل گیری دولت مدرن در جهان مسیحیت

دولت مدرن یا سیستم دولت- ملت (Nation State) در جهان مسیحیت بعد از قراداد وستفالیا (1648) که به منظور پایان دادن به جنگ های یکصدساله مذهبی[1] که سی سال از آن جنبه فراگیر داشت، به وجود آمد، قرارداد وستفالیا که بعد از یک جنگ فراگیر مذهبی به وقوع پیوست[2] و حاصل آن سقوط امپراتوری روم و انشعاب آن به چند صد واحد سیاسی کوچک بود، نظامی را در عرصه جهانی بنا نهاد که به نظام یا سیستم دولت_ ملت[3] معروف است.

تاکید اصلی در این واحدهای سیاسی یا همان دولت- ملت، بر عناصر چهارگانه: جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت، قرار داشت.[4]

البته این سیستم دولت ملت در اروپا به وجود آمد و اروپاییان با هم قرار گذاشتند که دیگر در بین مسیحیان یعنی کاتولیک ها و پروتستان ها جنگ نباشد و به جای اینکه با خود بجنگند این جنگ را به سایر نقاط دنیا بکشانند و از غنائم جنگی بهره ببرند.

در واقع با توجه به اینکه جمعیت و سرزمین رکن اصلی شکل گیری یک حکومت مقتدر به حساب می آمد و از آنجا که اکثر این واحدهای سیاسی فاقد جمعیت زیاد و سرزمین گسترده از حیث وسعت و غنای سرزمینی از حیث منابع بودند، باعث شد که این کشورها طمع به سایر مناطق و کشورها داشته باشند.

آنها برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت و استفاده از بازار مصرفی نیاز به جمعیت کشورهای هدف داشتند.

ضمنا به شدت محتاج مواد خام اولیه موجود در سرزمین های آن کشورها بودند. از این رو دورانی شروع شد که به آن “دوران استعمار” می گویند. دورانی که رقابت اصلی بین قدرت های استعمارگر برای توسعه مستعمرات خود بود. در این دوران هر کس که از نیروی دریایی قوی تری بهره می برد دارای قدرت بیشتری بود.[5]

در ابتدای این دوره قدرت دریایی اسپانیا به انگلستان و هلند منتقل شد. هلند به مدت دو قرن از رونق و تفوق مالی برخوردار و آمستردام به صورت یک مرکز معتبر تجاری و مالی اروپا در آمد. در سال ۱۶۰۱ شرکت هند شرقی انگلستان و در سال ۱۶۰۲ شرکت هند شرقی هلند به وجود آمد. تاسیس این شرکت ها دوره اقتصادی جدید یا عصر مرکانتیلیسم بود که از نظر اقتصاد دانانی مانند «والرشتاین» مادر تحولات دیگر محسوب می شود هر کشوری که در این دوره به موفقیت اقتصادی دست یافت پیشرفت های بعدی خود را هم تضمین کرد دولت ملی به هنگام و صنعت به موقع در این کشورها رشد یافت در حالی که کشورهای اروپای شرقی به دلیل دور بودن دریاها یا هر دلیل دیگری تا قرن بیستم به این موفقیت‌ها دست نیافتند. به هر دلیل همکاری هلند و انگلستان برای استعمار سرزمین‌های دیگر شروع شد. در سال ۱۶۰۷ انگلیسی ها در ویرجینیا و در سال 1612 هلندی‌ها در نیویورک (ایالات متحده آمریکای امروزی) مستقر شدند.[6]

وظایف راهبردی جهان اسلام

راهبرد دشمنان جهان اسلام

با بررسی تاریخ متوجه خواهیم شد که تمام جهان و مخصوصا جهان اسلام و بالاخص مناطق مهمی همچون غرب آسیا، آسیای مرکزی، جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا همواره آماج استعمار به شیوه ها و اشکال مختلفی بوده است.

راهبرد جهانی استعمارگران و دشمنان جهان اسلام به رهبری آمریکا، ایجاد ثبات و امنیت در حوزه تمدنی خودشان است.

بدون تردید توسعه و پیشرفت تکنولوژیکی، جذب سرمایه های مادی و معنوی، جذب نخبگان تراز اول جهانی که به عنوان منابع انسانی عامل پیشرفت و حفظ اقتدار یک تمدن محسوب می شود و سایر مولفه های تمدن ساز، در سایه امنیت و ثبات و آرامش حاصل می شود. لذا حفظ امنیت و ثبات در حوزه تمدنی آتلانتیک، اولویت اول پیشران این تمدن یعنی آمریکاست.

اما این مهم بدون عنایت به رفع و مدیریت موانع تمدنی که توانایی رقیب شدن در برابر این حوزه تمدنی را دارند ممکن نیست.

از این رو راهبرد منطقه ای آمریکا برای حفظ امنیت و ثبات حوزه تمدنیِ آتلانیسیستی، چیزی نیست جز بی ثبات سازی ساختاری و ایجاد ناامنی مداوم در حوزه تمدنی، اورآسیا و جهان اسلام، در واقع آنها با این راهبرد، مانع شکل گیری هر تمدن جدیدی می شوند که توانایی رقابت با آنها را داشته باشد. آنها به خوبی از اهمیت این حوزه و تاریخچه تمدنی و عقبه تعاملاتی آن آگاهند.

اگر بخواهیم یک تعریف دقیقی از راهبرد منطقه ای آمریکا یعنی بی ثبات سازی، ارائه کنیم، می توان اینگونه گفت:

بی ثبات سازی متضمن ترکیبی از ابزارهای نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی و ایدئولوژیک است اما هدف اصلی سیاسی است. در واقع مقصود از بی ثبات سازی ایجاد تحریکات حاشیه ای نیست بلکه هدف از طراحی آن ایجاد تغییرات عمده در رفتار دیپلماتیک یا برداشت دولت مقصد است.[7]

این راهبرد بی ثبات سازی و ایجاد ناامنی در جهان اسلام از طریق سیاست ها و راهکارهای مختلفی اعمال می شود که مهترین آنها عبارتند از:

  • ایجاد اختلافات قومی (مثلا با روی کار آوردن آتاترک در ترکیه، فاروق در مصر و رضاخان در ایران که هرسه نظامی و مامور اشاعه ناسیونالیسم افراطی بودند، تا مدتها پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم عامل واگرایی و تفرقه و اختلاف بین سه کشور مهم، ایران، ترکیه و مصر شده بود) [8]
  • ایجاد اختلافات مرزی و جغرافیایی (مثلا ایجاد اختلافات مرزی که بین عراق و ایران ایجاد کردند یا اختلافات بین امارات و ایران بر سر جزایر سه گانه ایرانی ایجاد می شود.)
  • ایجاد اختلافات مذهبی و رشد گروه های بنیادگرایی همچون القاعده، داعش و سایر گروه های تکفیری (با حمایت از گروه های افراطی در افغانستان، پاکستان، عربستان و در نیم دهه هم در عراق و سوریه جنگ مذهبی را بر مردم منطقه تحمیل کردند.)[9]

وقتی این منازعات ساختاری، مرزی، قومی و مذهبی تشدید می شود و به جنگ و ناامنی و بی ثباتی مد نظر آنها تبدیل شود، به بهانه تامین امنیت این کشورها حضور آمریکا و انگلیس و فرانسه توجیه می‌شود. در واقع حربه آنها این است که کشورهای کوچک را همواره از ایران و مصر و ترکیه به عنوان کشورهای بزرگ منطقه بترسانند و از این طریق خود را حامی و پشتیبان آنها معرفی کنند.

بعد از بررسی تاریخچه شکل گیری دولت مدرن و اهداف راهبردی دشمنان جهان اسلام از گذشته تا حال، در قسمت دوم این مقاله و در ادامه به تبیین وظایف راهبردی و مشترک دولت های مدرن و علمای جهان اسلام در عصر حاضر برای ملت سازی و امت سازی خواهیم پرداخت. و آنرا در دو بخش وظایف راهبردی دولت های مدرن و وظایف راهبردی علمای جهان اسلام تبیین خواهیم نمود.

ادامه دارد…

[1] . این جنگ ها از سال 1618 شروع و تا سال 1648 ادامه داشت.

[2] . جنگ های سی ساله مذهبی

[3] . Nation State

[4] . قوام، عبدالعلی، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران، سمت، چاپ چهاردم 1387، ص 20

[5] . دانشنامه سیاسی- داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم ۱۳۸۷- ص۲۹

[6] . see: Frederic Mauor, L Expansion Europeenne, vol. 1: 1600-1870, Paris, PUF. 5-87.

[7] . گراهام ایوانز، جفری نونام، فرهنگ روابط بین الملل، حمیرا مشیرزاده، نشرمیزان، تهران، 1381،ص 195

[8] . ر.ک، دیوید فرامکین، صلحی که همه صلح ها را بر باد داد، حسن افشار، نشرماهی، تهران، 1395، صص 25-100

[9] . همان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.