">

سیاسی و روابط بین الملل

عوامل راهبردی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا

انتخابات اخیر آمریکا که به پیروزی دونالد ترامپ جمهوری خواه انجامید، نقطۀ عطفی در تاریخ انتخابات آمریکا محسوب می شود که اثرات قابل توجهی بر سیاست و اقتصاد آمریکا و در روابط بین الملل خواهد داشت. بعلاوه، چرایی و چگونگی پیروزی ترامپ در این انتخابات نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار، عوامل راهبردی پیروزی انتخاباتی ترامپ مورد بررسی قرار گرفته است.

10 دسامبر 2016 10:48

بر خلاف تمام نظرسنجی‌هایی که حکایت از پیروزی هیلاری کلینتون داشت، دونالد ترامپ، میلیاردر برج‌ساز و نامزد حزب جمهوریخواه که فاقد هرگونه تجربه سیاسی بود و برخی از رهبران ارشد جمهوریخواه، از جمله رؤسای سابق جمهوری از این حزب، از او تبری جسته بودند، در عین ناباوری به پشتوانه آرای الکترال و نه آرای مردمی به کاخ سفید راه یافت. این اتفاق کم‌نظیر در عرصه سیاسی امریکا بیش از هر امر دیگری، خطای نظرسنجی‌ها را نشان می‌دهد که با قاطعیت پیروزی هیلاری کلینتون با آرایی بالا را پیش‌بینی کرده بودند. در واقع این نتایج نشان می‌دهد جمعیت قابل ملاحظه‌ای از مردم رأی واقعی خود را پنهان کرده بودند. طبقه سفیدپوست و بعضاً غیرتحصیلکرده امریکا توسط رسانه‌ها و سیاستمداران دموکرات دست‌کم گرفته شد و در حالی که تصور می‌شد پس از رقابت فشرده برنی سندرز   و کلینتون و نامزدی نهایی او به‌عنوان کاندید دموکرات‌ها، طرفداران پرشمار و جوان سندرز به کلینتون رأی خواهند داد عملاً این اتفاق رخ نداد. (در واقع سرمایه‌گذاری ترامپ بر آرای سندرز یکی از دلایل توفیق او در این کارزار انتخاباتی بود.) یکی از سؤالات اصلی در این زمینه این است که چگونه فردی فاقد پایگاه اجتماعی و حزبی مشخص و ثابت توانست کاندیدایی با قدرت حزبی و پشتوانه درون سیستمی را شکست دهد؟

توجه به تاریخ سیاسی امریکا از 1945 تا 2016 نوعی جابه‌جایی سیاسی میان دو حزب اصلی امریکا در هر هشت سال را به نمایش می‌گذارد.در این میان شکست جیمی کارتر در 1980 و تک دوره‌ای شدن رئیس جمهوری دموکرات‌ها در کنار پیروزی جورج هربرت واکر بوش پس از ریاست جمهوری ریگان را می‌توان استثنائاتی برآمده از حوادث بیرونی دانست که برای ملت ونام امریکا سرنوشت ساز بوده است.
1- عوامل استراتژیک این پیروزی
درک انتخابات اخیر امریکا بدون شناخت ساختار سیاسی و ویژگی‌های شخصیتی و روانی رأی دهندگان امکان پذیر نیست. این انتخاب باید از حیث راهبردی، بررسی شده و مورد واکاوی قرار گیرد. ارائه راه‌حل‌های ساده اما غیرعملی از طرف ترامپ، رأی طبقه کارگر، سفیدپوستان ناراضی و حتی اقشار حاشیه‌نشین و کم تحصیل امریکایی را به سوی انتخاب نامزدی چالش‌گر و غریبه‌ای که خارج نهاد قدرت قرار دارد جلب کرد. بخش‌های گسترده‌ای از محرومان، حاشیه‌نشینان شهر‌ها و سرخوردگان اجتماعی، در گفتمان پوپولیستی و توده‌پسند و رفتار عامیانه ترامپ، هم نارضایتی و اعتراض شدید خود را به نهاد قدرت ابرازداشتند و هم در وعده‌های او روزنه‌ای برای گشودن چشم‌اندازی تازه در زندگی‌شان یافتند. طوری که ۶۲ درصد امریکایی‌هایی که از همان ماه سپتامبر انتخاب خود را کرده بودند، سرخورده و خسته از نماینده نهاد قدرت یعنی کلینتون در سیمای ترامپ نجات بخشی را یافتند. رویکرد و ژست سیاسی و حرکات بدنی ترامپ توانست مخاطبین و متحدین تازه و نیز تازه نفس را به سوی او کشاند. از جمله این عوامل راهبردی عبارتند از:
-رسانه‌های جمعی
– اعتماد به نفس بالای فردی
– تغییر ذائقه مردم امریکا
– تأکید بر تنوع طلبی
– توجه به سرعت تحقق منافع
2 آرای گروه های مهم
دونالد ترامپ با شعار «بار دیگر امریکا را بزرگ کنیم» یک سال و نیم کارزار را به نقطه پیروزی رساند. ترامپ در حالی که حتی اعضای حزب او یعنی جمهوریخواهان (بیش از ۱۶۰ عضو)، در ماه‌های آخر رقابت‌های انتخاباتی از او جدا شده بودند، توانست رأی چند گروه از مردم امریکا را به نفع خود جذب کند که همین تبدیل به پل پیروزی او شد.
  آرای کارگران فاقد تحصیلات دانشگاهی
تنها 10 درصد کارگران سفید پوست رأی دهنده به ترامپ تحصیلات دانشگاهی داشته‌اند بنابراین ترامپ بخوبی توانسته گروهی را جذب شعارهای پوپولیستی خویش کند که فاقد ارتباط وسیع با نخبگان جامعه در حوزه سیاسی و اجتماعی امریکا بدلیل سطح تحصیلات خویش هستند. ترامپ برای بسیج آنها، بویژه کارگران و کارکنان دارای تحصیلات پایین، به طور همزمان به بیم از افزایش مهاجران که موجب عدم امنیت و بروز مشکلات هویتی می‌شود دامن زده و بر وعده نوزایی صنعتی («امریکا را باز بزرگ می‌کنیم») تأکید کرد. چنین سخنانی در میان گروه‌های اجتماعی که دستگاه اداری دموکرات‌ها به آنها توجهی ندارد، طنین یافت.
پیش از ترامپ حزب جمهوریخواه، چیزی برای عرضه به «کارگران سفیدپوست» فقیر نداشت. درواقع، هدف اصلی حزب کاهش مالیات محافل بازرگانی و ایجاد امکان صادرات و سرمایه‌گذاری در خارج برای آنها بود. در حالی که محافظه کاران مدت‌ها است، اطمینان یافته‌اند، می‌توانند از قربانیان سیاست‌های اقتصادی و بازرگانی‌شان به‌عنوان گوشت دم توپ انتخاباتی استفاده کرد. در جریان انتخابات اخیر نیز حزب جمهوریخواه به این نتیجه رسید که برای پیروزی باید از میزان هواداری انتخاباتی سیاهان از دموکرات‌ها بکاهند (کلینتون کمتر از اوباما توانست آنها را بسیج کند). بطور مثال این موضوع بویژه درمورد اسپانیایی تبارها که پیوسته برشمار آنها افزوده می‌شود، صادق بود. لذا ترامپ به جای رفتن به دنبال رأی لاتین تبارها و سیاهان مخالف جمهوریخواهان، روشی معکوس برگزید و شروع به تبلیغات بین «سفیدپوستان» غیر اسپانیایی تبار کرد. در این شرایط بود که «سفید پوستان» دچار وضعیت اضطرار به حسابگری پرداختند. برای این مردم دچار اضطرار، تجربه هیلاری کلینتون، وابستگی‌اش به معیارهای سیاسی واشنگتن و حمایتی که از سوی رسانه‌های عمده دریافت می‌کرد، الزاماً یک امتیاز مثبت نبود.
72 درصد امریکایی‌هایی که در این دوره رأی دادند، اعتقاد داشتند، «اقتصاد به نفع ثروتمندان و قدرتمندان راه‌اندازی شده است» و 68 درصد با این نظر موافق بودند که «برای احزاب و سیاستمداران سنتی، افرادی مثل من اهمیت ندارند.» دریافت طبقه سفیدپوست و کمتر برخوردار از جنبه اقتصادی نیز از سیاست‌های هشت سال گذشته اوباما و دموکرات‌ها القا‌کننده اشکالی از تبعیض بوده است که قیام آنان را در پی داشت. در واقع مشارکت بالای طبقه سفیدپوست ضد مهاجر، حضور نسبتاً گسترده اقلیت‌ها و لاتین تبارها را خنثی کرد.
زنان
با روشن شدن نتایج انتخابات معلوم شد، تأکیدات فمنیستی و تشویق زنان برای رأی دادن به هیلاری کلینتون مفید نبوده‌است. چرا که بسیاری از زنان بویژه سفید پوست، با رأی دادن به رقیب او یعنی ترامپ عملاً بر این ایده که به صرف زن بودن هیلاری باید به او رأی داد خط بطلان کشیدند. بخش بزرگی از افکار عمومی زنان در امریکا جدا نشدن هیلاری کلینتون از همسرش، پس از رسوایی جنسی او را اقدامی نه از سر بخشش و عشق که امری جاه طلبانه و برای باقی ماندن در عرصه سیاست و استفاده از رانت قدرت می‌دیدند و حس زنانه آنان با این جاه طلبی کنار نیامد. این مسأله مهم‌ترین دلیلی بود که باعث شد رأی یکپارچه زنان امریکایی به نفع کلینتون ثبت نشود.
طبق آمار به‌دست آمده 40 درصد زنان امریکا به دونالد ترامپ رأی دادند. کلینتون 34 درصد آرای زنان سفیدپوست فاقد تحصیلات دانشگاهی و صرفاً 54 درصد آرای زنان را به دست آورد (اوباما در 2012، 55 درصد این آرا را در اختیار داشت.
3 آرای الکترال در فلوریدا، پنسیلوانیا و میشیگان
با آنکه کلانشهرها بخش بزرگی از رفاه امریکا و تولید تخیلی آن را تأمین می‌کنند، سابقه انتخابات امریکا نشان داده است، سرنوشت انتخابات بیشتر در ایالت‌های «حاشیه‌ای» تعیین می‌شود. اهمیت کالیفرنیا و نیویورک کم است. زیرا پیشاپیش رأی سنتی آنها به دموکرات‌ها مشخص است و میزان پیروزی آنها هیچ اهمیتی ندارد. برعکس، اوهایو، پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین تعیین‌کننده هستند. دراین ایالت‌ها که نتیجه انتخابات غیر مطمئن‌تر است، گردهمایی برگزار و به مردم وعده داده می‌شود.
در این دوره این ایالت‌ها که سفیدپوست‌تر، سالمندتر وغالباً با تحصیلات کمتر از حد متوسط هستند، صدها هزار شغل به خاطر جابه‌جایی کارخانه‌ها و رقابت چینی یا مکزیکی ازدست رفته و کمتر از بقیه کشورازتجدید رونق اقتصادی بهره برده‌اند. به همین دلیل این ایالت‌ها از گفتمان حمایتگر و نگران ترامپ بخوبی استقبال کردند. (ولی کلینتون برای متقاعد کردن مردم به «ترازنامه خوب» اوباما دچار مشکل بود)
دموکرات‌ها با اعلام شکست در ایالت فلوریدا در واقع متوجه به صدا درآمدن زنگ شکست در انتخابات شدند. همچنین شکست در ایالت صنعتی میشیگان پیام تاریخی را به دموکرات‌ها داد. زیرا ازپایان ریاست جمهوری رونالد ریگان تاکنون، هیچ دموکراتی موفق به حضور درکاخ سفید نشده است مگراینکه میشیگان را باخود همراه داشته است. در پایان واگذاری آرای الکترال پنسیلوانیا پیروزی نهایی ترامپ تحقق یافت.
4-پیام‌های اقتصادی ترامپ
به نظر می‌رسد، شخصیت و گفتمان دونالد ترامپ که با بنیان‌های سنتی حزب جمهوریخواه امریکا تفاوت بنیادی دارد، با سوء‌ظن محافل اقتصادی امریکا روبه‌رو است. اعتقاد عمیق به بازار و مکانیسم‌های آن و دفاع همه جانبه از آزادی داد و ستد و مبادله آزاد، همواره در رأس منشور انتخاباتی جمهوریخواهان امریکایی جای داشته است. ترامپ این پیام را به رأی دهندگان رساند که امریکا دوباره باید آقای اقتصاد جهان شود و برای رسیدن به این منظور هر کاری را مجاز خواهد دانست. محافظت شدید از بازار داخلی، تحمیل هزینه‌های نظامی به متحدان برای مدیریت جهانی و فروش وسیع سلاح به هر کشوری که سلاح بخواهد از برنامه‌های اقتصادی ترامپ خواهد بود. ترامپ می‌خواهد حتی اروپا را هم زیر چتر حمایتی خود درآورد.به سخن دیگر پیام ناگفته او به ساده‌اندیشان امریکایی این بود که امریکا در دنیای جهانی شده امروز که با رقابت اقتصادی و روابط دیپلماتیک میان کشورها گره خورده است، باید دوباره به یکه‌تاز و امپریالیسم جدیدی تبدیل شود که حتی از جنگ سرد اقتصادی بین‌المللی و به مخاطره انداختن صلح هم به منظور کسب امتیازهای اقتصادی از دیگر کشورها، ابایی نخواهد داشت. ترامپ دارای تفکرات کاپیتالیستی است و مطمئناً از ایده‌های خود دفاع خواهد کرد. کاهش مالیات یکی از این برنامه‌ها است که به‌زعم او باعث افزایش کار و اشتغال خواهد شد.
آثار اقتصادی سیاست خارجی احتمالی ترامپ
اگر چه کسی از سیاست خارجی و حتی جزئیات سیاست داخلی آقای ترامپ چیزی نمی‌داند؛ از معدود نکات ملموسی که او درباره سیاست خارجی گفته است می‌توان به تعریف و تمجیدش از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و وعده کشیدن دیوار در مرز امریکا و مکزیک اشاره کرد.اقتصاد اروپا نیز با اقتصاد آن سوی اقیانوس اطلس ارتباط تنگاتنگ دارد و معروف است که اگر امریکا عطسه کند، اروپا بلافاصله سرما می‌خورد. در این شرایط رئیس جمهوری امریکا به گونه‌ای نقش ریاست جمهوری اروپا را نیز بر عهده دارد، از جمله به این دلیل که هیچ کشور اروپایی، بدون چراغ سبز امریکا و برخورداری از پشتیبانی لجستیکی آن، توانایی مداخله نظامی در دیگر نقاط جهان را ندارد. بازار‌های سهام اروپا نیز، در اکثر روز‌ها، دنباله رو گرایش بورس‌های امریکایی هستند. تردیدی نیست که امریکا در شکل‌بندی و تحول مبادلات صنعتی و پولی و بازرگانی در جهان نقشی بسیار مهم دارد. تولید ناخالص داخلی در جهان به هفتاد و چهار هزار میلیارد دلار می‌رسد که هیجده هزار میلیارد آن، تقریباً معادل 25 درصد، به امریکا تعلق دارد. حدود 62 درصد ذخایر بانک‌های مرکزی در جهان به دلار نگهداری می‌شود و نیز برای بعضی از کالا‌ها (بویژه نفت)، معاملات بین‌المللی عمدتاً با اسکناس سبز امریکا انجام می‌گیرد. بخش بسیار مهمی از تکنولوژی‌های مدرن بویژه در عرصه دیجیتال زیر کنترل امریکا است.
در دو سازمان بزرگ مالی دنیا، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، به دلیل نقش واشنگتن در سرمایه آنها، تصمیم‌گیری بدون چراغ سبز واشنگتن غیر ممکن است. امریکا مهم‌ترین قدرت کشاورزی جهان نیز هست و در این عرصه هم، از لحاظ حجم و تنوع محصولات و تکنولوژی‌هایش، حرف اول را می‌زند. نکته مهم دیگر اینکه در عرصه بسیار مهم انرژی نیز امریکا به تازگی به برکت تکنولوژی نفت «شیل»، در کنار روسیه و عربستان سعودی، به یکی از سه تولید‌کننده عمده نفت در دنیا بدل شده است.ولی مهم‌ترین عامل پدید‌آورنده قدرت اقتصادی امریکا در سطح جهانی، بازار این کشور است. این کشور هر سال سه هزار میلیارد دلار کالا و خدمات وارد می‌کند. به بیان دیگر هزاران بنگاه تولیدی و ده‌ها میلیون شغل در خارج از امریکا به بازار این کشور وابسته‌اند و به دلیل همین وابستگی، با دلار امریکا و نظام پولی و مالی آن در ارتباط نزدیک‌اند. هیچ بنگاه و بانک معتبری در جهان وجود ندارد که با بازار امریکا رابطه نداشته باشد.او تاکنون سیاست خارجی خود را با عباراتی مبهم توضیح داده یا به جای ارائه‌ای برنامه با جزئیات، ترجیح داده آن را زیر شعارهایی مانند «امریکا اول» فرموله کند.تا اندازه‌ای که می‌توان از برنامه ترامپ فهمید این است که او تهدید کرده برای کالاهای وارداتی مقررات گمرکی وضع خواهد کرد تا از این طریق کسری موازنه بازرگانی امریکا را از بین ببرد. از متحدانی که امریکا امنیت آنها را تأمین می‌کند، پول خواهد گرفت و با مردان قدرتمندی مانند پوتین از سر دوستی درخواهد آمد.ترامپ در سیاست خارجی یک رویه جدید و احتمالاً کاسبکارانه خواهد داشت و آن این است که چه کسی برای ایالات متحده فایده دارد تا از او در قبال فایده‌اش حمایت شود. بدین معنی که هزینه‌های دولت امریکا در سراسر جهان باید با حساب و کتاب باشد.

در ادامه به بررسی کشورهایی که تحت تأثیر این سیاست خارجی قرار خواهند گرفت، می‌پردازیم:

1-اوکراین
در اوکراین، اروپایی‌ها حوزه نفوذ خود به شرق قاره را توسعه می‌دهند و این چه فایده‌ای برای ایالات متحده دارد؟ اروپایی‌هایی که هنوز اعتقاد دارند باید از حوزه نفوذ روسیه کم شود، باید توجه کنند که روس‌ها بعد جنگ سرد رویه دشمنی را در پیش نگرفتند و دخالت غرب در اوکراین و دیگر مناطق تحت سلطه شوروی سابق وضعیت را بدتر هم می‌کند و آنها را به ملی‌گرایی و بازگشت به دوران دهه هفتاد سوق می‌دهد.
2-روسیه
روسیه هیجان‌زده و خوشحال است. نه تنها به این دلیل که پوتین در وجود ترامپ یک روح فریبنده (هرچند ضعیف) می‌بیند بلکه به این دلیل که پیروزی وی دموکراسی امریکا را بی‌اعتبار می‌کند؛ بزرگترین تهدید برای حکومت پوتین یک انتخابات واقعی و رقابتی است و سیاست کنونی تحریم و تهدید در قبال روس‌ها کنار گذاشته شود.
یکی از جالب‌ترین مواضع ترامپ درباره روسیه است. در حالی که میان روسیه و امریکا به شکل تاریخی رقابت و دشمنی بعضاً پنهان و آشکار وجود داشته است، نگاهی به سخنان ترامپ درباره روسیه نشان می‌دهد که احتمال بهبود روابط امریکا و روسیه در آینده بیش‌ از گذشته وجود دارد. وی در یکی از سخنانش در جریان مناظرات خود با هیلاری کلینتون اظهار کرده بود که روسیه و امریکا لزوماً نباید دشمن یکدیگر باشند و باید زمینه‌های مشترکی براساس منافع مشترک پیدا کنند. ترامپ بیان کرده بود: «روسیه نیز از تروریسم ضربه خورده‌ است. من معتقدم کاهش تنش و بهبود مناسبات با روسیه فقط از یک موضع قدرتمند عملی است. عقل حکم می‌کند این دور خصومت باید پایان یابد، برخی می‌گویند روس‌ها برخورد درستی نخواهند کرد. هدف من این است که آن را بسنجم.»
3-بحرین و عربستان
با انتخاب آقای ترامپ، عربستان و دیگر شیوخ منطقه خلیج فارس هم که بواسطه حمایت امریکا در منطقه جنجال آفرینی می‌کردند از مواضع ترامپ نگران خواهند شد که مبادا شیوخ را تنها بگذارد. در بحرین و عربستان سعودی و سایر کشور‌های شیوخ منطقه، امریکا همواره از کشورهای مستبد و پادشاهی و خلیفه‌ای حمایت کرده و مردم این مناطق را نادیده گرفته‌ است، نمونه‌اش در بهار عربی مشاهده شد. در بحرین ۷۰ درصد مردم که علیه حاکم هستند، تظاهرات کردند اما چون پایگاه امریکا در این کشور است لذا مردم مورد حمایت کاخ سفید قرار نگرفتند. در مورد نبرد با داعش در عراق نیز این نگرانی وجود دارد که اگر آزادسازی موصل تا بعد از ۲۰ ژانویه طول بکشد، ممکن است ترامپ به مشارکت پنتاگون در عملیات پاکسازی موصل از داعش پایان بدهد. او ممکن است که یک منطقه امن در شمال سوریه ایجاد کند تا جلوی هجوم پناهجویان به غرب را بگیرد، اما به دلایل ایدئولوژیک از دخالت در سوریه خودداری خواهد کرد و نامحتمل است که از عملیات هوایی در سوریه دفاع کند یا اجازه دهد حضور نظامیان امریکا در عراق ادامه یابد.از سوی دیگر وی درباره عربستان که از همپیمانان استراتژیک پیشین امریکا به شمار می‌آید مواضع جالبی داشته است. او در جریان یکی از مناظرات خود از نحوه رابطه امریکا با عربستان سعودی انتقاد و بیان کرده بود که عربستان سعودی باید بابت حمایت‌های بی‌شائبه واشنگتن از آل ‌سعود، به امریکا پول بدهد. ترامپ در یکی از سخنانش گفته است: «سعودی‌ها روزی یک میلیارد دلار به جیب می‌زنند. اگر ما نبودیم، عربستان سعودی هم این جایی که هست، نبود. آنها اصلاً وجود نداشتند.»
4- اروپا
کشورهای اروپایی نگران به قدرت رسیدن ترامپ هستند چون سیاست او در پرداخت هزینه‌های ناتو با سیاست های گذشته رؤسای جمهوری متفاوت خواهد بود. در بحث امنیتی هم ترامپ سعی خواهد کرد از جیب اروپایی‌ها امنیت آنان را حفظ کند.(فراموش نکنیم که امنیت بخش بسیار بزرگی از قاره اروپا، از سواحل اقیانوس اطلس گرفته تا مرز‌های اتحاد جماهیر شوروی سابق، زیر کنترل «پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) است که فرماندهی آن را امریکا در اختیار دارد. همچنین امنیت مهم‌ترین شاهراه بازرگانی جهان در دریای چین، که گذرگاه بخش مهمی از کالا‌ها است، از سوی ناوگان هفتم امریکا تأمین می‌شود.
ترامپ مخالف سرسخت آزاد‌سازی بازرگانی هم در سطح منطقه‌ای و هم در سطح جهانی است. در این راستا او موافقتنامه مبادله آزاد میان امریکا، کانادا و مکزیک (نفتا) و نیز سازمان جهانی تجارت را برای منافع کشورش فاجعه‌آمیز توصیف کرده و خارج شدن امریکا را از اینگونه نهاد‌ها وعده داده است. ترامپ با زیر پرسش بردن پایه‌های نظم جهانی (از جمله ناتو و سازمان جهانی تجارت)، چرخش مهم‌ترین قدرت جهان را در راستای یک سیاست انزوا گرایانه وعده می‌دهد و این طبعاً محافل اقتصادی را هم در امریکا و هم در جهان نگران می‌کند.
5-آسیا ، چین و کره و ژاپنَ
چین هم از پیروزی ترامپ خوشحال است: پیروزی فردی بددهن و فاقد شرایط لازم برای ریاست جمهوری، سیستم بشدت کنترل‌شده چین را در مقایسه با سیستم امریکا در موقعیت درخشانی قرار می‌دهد!چین ممکن است همچنین باور داشته باشد که یاغی‌گری ترامپ علیه نظام بین‌الملل که با کمک خود امریکا ایجاد شده، بدان منجر خواهد شد که هژمونی منطقه‌ای چین [در شرق آسیا] پذیرفته شود. با این حال چین همچون ژاپن و کره نگران به قدرت رسیدن ترامپ نیز هست. زیرا سیاست ترامپ کاهش مالیات برتولید است و از این‌رو بسیاری از سرمایه‌گذاران امریکایی بجای سرمایه‌گذاری در خارج از کشور سرمایه خود را در ایالات متحده سرمایه‌گذاری خواهند کرد و به همین دلیل کشورهای اروپای غربی، چین و ژاپن و کره جنوبی متضرر خواهند شد. برنامه ترامپ تولید در داخل امریکا و صادرات آن به خارج از کشور است. با این سیاست هم اشتغال افزایش پیدا می‌کند هم واردات بی‌رویه از کره و چین کاهش پیدا می‌کند و هم تراز بازرگانی امریکا مثبت خواهد بود.
انتخاب ترامپ ژاپن وفادارترین دوست امریکا در آسیا را عمیقاً دچار هراس ساخته است. او در دوره مبارزه انتخاباتی خود ژاپن را متهم کرد که به طور رایگان بر تضمین‌های امنیتی امریکا سوار شده و پیشنهاد کرد که امریکا به جای کمک به ژاپن و کره جنوبی و گستردن چتر حمایتی خود بر سر آنها، اجازه دهد کره شمالی بمب‌های اتمی خود را بسازد؛ یعنی نسخه‌ای برای بی‌ثباتی‌ منطقه‌ای.
بنابر آنچه گفته شد به نظر می‌رسد از نظر روابط خارجی ترامپ شاید تغییراتی نسبت به رئیس جمهوری پیشین امریکا داشته باشد که این اقدامات و نزدیک‌تر شدنش با هم‌پیمانان ایران در بلندمدت چندان به ضرر ایران نباشد.
6-ایران
شاید نگران‌کننده‌ترین نکته درباره ریاست‌جمهوری امریکا این باشد که وی در سخنان اخیر خود سخن از لغو برجام گفته و تأکید کرده بود که به این قرارداد تعهد چندانی ندارد. با این همه این نکته از چند منظر قابل بررسی است.
تناقض در ابراز موضع
دونالد ترامپ در مواقعی مواضع خود را در برجام تغییر داد. مثلاً در حالی که در یکی از سخنرانی‌هایش از لغو برجام صحبت کرده و گفته بود که این قرارداد، یک توافق‌ یکجانبه و به نفع ایران است، در مقطعی دیگر اظهار کرده بود که در صورت رئیس جمهوری شدن بشدت و به طور کامل بر اجرای این توافق نظارت خواهد کرد که این نکته دال بر عزم وی بر تعهد بر اجرای برجام است.همچنین در خرداد ماه سال‌جاری «جیسون گرینبلت»، مشاور دونالد ترامپ در امور رژیم صهیونیستی و جهان یهود، در مصاحبه‌ای با روزنامه صهیونیستی جروزالم‌ پست تأکید کرده بود که نامزد جمهوریخواهان «قطعاً توافق هسته‌ای را قاطعانه اجرا خواهد کرد.»
استفاده تبلیغاتی از شعار
شاید بتوان در مواردی مواضع تند ترامپ علیه برجام را از نگاهی در جهت جلب بیشتر آرای هم‌حزبی‌های جمهوریخواه خود دانست که نسبت به حزب دموکرات همراهی کمتری با توافق برجام داشتند و از این منظر شاید مواضع تند ترامپ علیه برجام را بتوان بخشی از تبلیغات انتخاباتی وی دانست که بلندمدت نیست.
از سوی دیگر نکته‌ای که جای بررسی دارد این است که باید دید فرضیه لغو برجام از سوی ترامپ به‌عنوان عضوی از ساختار سیاسی این کشور و همچنین توسط امریکا به‌عنوان یکی از کشورهای طرف مذاکره با ایران چقدر از جانب ترامپ محتمل است. در نهایت شاید بهتر باشد این گونه گفت که اظهارات ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری اخیر امریکا بیش از آنکه جنبه عملیاتی و برخاسته از تفکرات واقعی خود وی باشد، بیشتر جنبه تبلیغاتی و ایجاد هیجان برای شهروندان امریکایی به منظور داغ کردن تنور انتخابات داشته است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.