صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : دینداری جامعه و حکمرانی دینی

دینداری جامعه و حکمرانی دینی

مبارزات ملت مسلمان ایران در دوران طاغوت، درسال‌های منتهی به 1357 شتاب فزاینده‌ای به خود گرفت و توانست دربهمن‌ماه همان سال پایه‌های نظام شاهنشاهی را فرو ریزد و بر ویرانه‌های آن پایه‌های نظام جدیدی را بنا نهد. این روند سریع، همگان را شگفت زده و به نوعی غافلگیر کرد و در برابر واقعیتی بنام پیروزی انقلاب اسلامی قرار داد. مردم درچنین شرائطی بارهنمود‌های امام‌خمینی (ره) با بیش از 98درصد به برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت دادند. از این رو، انقلاب اسلامی با بن‌مایه‌های دینی و فرهنگی، ارتباط مستقیمی با حفظ و تقویت پایگاه مردمی نظام دارد و پایگاه مردمی نظام، از مهمترین مولفه‌های امنیت ملی به حساب می‌آید…

*****     *****      ******

بیان مسئله: بخش عظیمی از مردم ایران از گذشته دور، مسلمان و معتقد به مبانی دینی و پایبند به وظائف شرعی بوده‌اند. بسیاری از مردم درآستانه پیروزی انقلاب تحت تاثیر فضای انقلابی جامعه، به جمع مذهبیون  انقلابی  پیوستند و از برپایی حکومت جمهوری اسلامی حمایت نمودند.

در مقطع پیروزی انقلاب، اسلام و جمهوری اسلامی و نمادهای دینی، از جمله علماء، روحانیت، مساجد و حوزه‌های‌علمیه در نگاه عامه مردم از مقبولیت و قداست فوق العاده‌ای برخوردار بودند، مردم عموما امیدهای بلندی را برای دستیابی به آرزوهای مادی و معنوی خود در سایه حاکمیت دین، در سر می پروراندند. اما باگذشت زمان و با بروز مشکلات سیاسی، اجتماعی، امنیتی و پیامدهای جنگ تحمیلی و اغتشاشات داخلی، عده ای ازمردم بویژه آن‌ها که شناخت کاملی از دین و تحلیل درستی ازمسائل سیاسی نداشتند، دچار تزلزل و احیانا روگردانی از انقلاب شدند. این روند در سال‌های بعد نیز ادامه یافت به نحوی که امروز برخی از متدینین و آحاد جامعه نسبت به تضعیف دینداری در جامعه پس از انقلاب اسلامی اظهار نگرانی می‌کنند.

پرسش اصلی: آیا نظام جمهوری اسلامی در ایران به دینداری مردم کمک نموده یا موجب فاصله گرفتن آن‌ها از دین شده است.؟

پرسش  فرعی: میزان دینداری مر دم چه نسبتی با امنیت ملی و توان  بازدارندگی جامعه اسلامی در برابر دشمن، می تواند داشته باشد؟

تغییر وتحول دینداری در ایران اسلامی: در پیمایش سنجش تحولات فرهنگی و نگرش اجتماعی ایرانیان نسبت به گزاره “دین باید ازسیاست جدا باشد یا نه” در یک نگاه کلی و در بازه زمانی  ۲ساله، میزان موافقت با جدایی دین از سیاست از 26/4درصد در سال ۸۰ به ۷۳ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است که در روندشناسی تغییر، یک جهش بزرگ در نگرش جامعه نسبت به دین و سیاست است. درحالی‌که تلفیق میان دین و سیاست، نیازمند همراهی نگرش اجتماعی است.[1]

در حوزه اندیشه اسلامی، راجع به تشکیل حکومت اسلامی، همواره دو نظریه موافق و مخالف وجود داشته است.

نظریه اول: این نظریه معتقد است که در دوران غیبت، مبارزه برای برپایی نظام اسلامی و اداره جامعه برمبنای مقررات دینی، از اهم وظائف مجتهد جامع‌الشرائط و ولی‌فقیه زمان، به حساب می‌آید. این یک تکلیف الهی است که یقینا به مصلحت دین و دنیای مردم خواهد بود و ولی فقیه نمی‌تواند از ان عدول کند. مردم نیز باید تحت ولایت و هدایت او به این مهم اقدام نمایند.

نظریه دوم: معتقد است که استقرار نظام اسلامی و اجرای کامل احکام دین در دنیای پیچیده امروز فوق توان علماء و مردم متدین است. می‌گویند جامعه جهانی آنرا تحمل نخواهدکرد و برپایی چنین نظامی هزینه‌های سنگینی را بر مردم متدین تحمیل می‌نماید که ازجمله این هزینه ها، سست شدن عقاید و باورهای دینی مردم و بدبین شدن انها به مقدسات دینی و فاصله‌گیری از نظام اسلامی خواهد بود. [2]

ملاحظه: در این میان نواندیشان دینی نیز برداشت‌های جدید و متفاوت از دین دارند که با اقتضائات زمان سازگار نبوده و با این‌نگاه بر بازنگری بسیاری از احکام فقهی و تطبیق آن باشرایط روز تأکید دارند.

           طرفداران نظریه اول: این‌نظریه درگذشته دور منتسب به علمای‌بزرگی مانند مرحوم آیت‌الله نائینی (ره) و شاگردان ایشان و در دوران معاصر نیز منتسب به امام خمینی (ره) و بسیاری ازعلماء و فقهای پیرو مکتب فکری آنحضرت و مردم مومن و انقلابی مُرید ایشان می‌باشد.      

دلائل  نظریه اول :

1ـ بسیاری از اصول ومقررات اسلامی، بدون استفاده از  اختیارات حکومتی و اتکاء به قدرت اجرایی قابل  پیاده شدن نیست. ازطرفی شارع مقدس، مشروعیت ولایت فقیه را به عنوان سازکاری برای اجرای کلیه احکام الهی در زمان غیبت منظور نموده و وعده نصرت نیز داده است. بنا براین برپایی نظام  اسلامی از وظائف اولیه علما و متدینین در دوران غیبت جهت اجرایی شدن احکام الهی است.

2ـ ـ ولی فقیه و به تبع او مردم، مکلف اند در راستای انجام وظیفه الهی قیام و تلاش کنند و نتیجه امر را به خدا واگذار نمایند و این، به معنای نبودن موانع و مشکلات در مسیر زندگی مردم نخواهد بود . البته درچارچوب سنن قطعی الهی و به میزان پای کار بودن مردم و مسئولین، نصرت خدا هم شامل حال آنها خواهد شد.

3ـ  به موازات مشکلات وچالش‌های پرهزینه نظام سیاسی که به نارضایتی و روگردانی مردم منجر می شود، نقاط قوت وکارکردهای مثبت فراوانی نیز وجود دارد که موجب پایداری قشرهای دیگری از مردم می‌گردد که آگاهی و بصیرت بیشتری دارند و از حامیان فداکار نظام به‌حساب می‌آیند.

طرفداران این نظریه، در توجیه موانع و نارضایتی‌ها می‌گویند:

1ـ  درست است که در طول دوران انقلاب نارضایتی‌های گسترده و درنتیجه ریزش‌های فراوانی از مردم را شاهد هستیم اما در مقابل، رویش‌هایی نیز بویژه در بین نسل جوان داشته‌ایم. همان‌ها که درطول این چهاردهه ازکیان نظام اسلامی در برابردشمنان دفاع کرده‌اند. ممکن است کمیت رویش‌ها با ریزش‌ها برابری نکند اما یقینا کیفیت و نقش تعیین کننده آنها در حمایت از نظام اسلامی جبران نقیصه کمیت آن‌را می‌نماید شاید به همین اعتباراست که  فرمودند: درمسیر هدایت، از کمی تعداد افراد هدایت شده، هراسی به خود راه ندهید. [3]

2ـ بانیان و حامیان نظام اسلامی از ابتدا با علم به اینکه دشمنان اجازه نخواهند داد این نظام به‌راحتی، اهداف متعالی خود را تعقیب نماید پا به میدان گذاردند. آن‌ها سابقه این امر را در صدر اسلام در تقابل کفار و مشرکین با اسلام ومسلمین و تنگناهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی  ناشی از آن به خوبی واقف بودند درعین حال معتقد بودند همانطور که آن شرائط، مانع ورود پیامبراکرم (ص) به عرصه حاکمیت نشد در زمان غیبت نیز موانع و حوادث شکننده‌ای از نوع ان‌چه شاهد آن بوده و هستیم نمی‌تواند از برپایی نظام اسلامی و حمایت از آن، سلب تکلیف نماید.

3ـ این واقعیت را نمی توان از نظر دور داشت که همه آن‌چه موجب نارضایتی و رویگردانی بخش های قابل توجهی از مردم از نظام اسلامی شده فقط مشکلات و معضلات واقعی و عینی جامعه نیست. بلکه تحریف واقعیت‌های موجود و سیاه نمایی‌ها از عملکرد مسئولین و القائ ناکارآمدی نظام اسلامی در فضای مجازی و مسائلی از این‌دست، نقش بسزایی در تشدید و تعمیم نارضایتی‌ها داشته و دارد که باید ازطریق جهاد تبیین با تشریح موفقیت‌های بزرگ علمی، صنعتی، امنیتی، خدماتی و قدرت بازدارندگی و… نگرانی‌هارا کاهش داد و مردم را به آینده امید وار نمود.

4ـ دستآوردهای بزرگ انقلاب‌اسلامی از استقلال، امنیت، خدمات‌فرهنگی، اجتماعی و زیرساخت‌های اقتصادی گرفته تا شکل‌دهی و انسجام جبهه مقاومت در سطح منطقه، وکسب موفقیت‌های بزرگ سیاسی، نظامی و امنیتی در مواجهه با دشمنان بین‌المللی و پایه‌ریزی تمدن بزرگ اسلامی در پنجمین دهه از عمر انقلاب، نشان بارزی از استواری انقلاب اسلامی و صائب بودن نظام جمهوری اسلامی است. این دستاوردها، نقش مهمی در بالابردن غرور ملی و عزت دینی قشرهای قابل توجهی  از مردم داشته و آن‌ها را در وفاداری به انقلاب راسخ‌تر نموده است.

5ـ  بسیاری از مردم ناراضی، به مرور آموخته‌اند که حساب بی‌عملی و یا عملکرد سوء مسئولین از حساب اسلام و انقلاب و ارکان نظام، جداست و مردم می‌توانند درعین حال که به اسلام و نظام اسلامی پایبندند و از آن حمایت می‌کنند نسبت به عملکرد مسئولین معترض بوده حقوق خود را از ان‌ها مطالبه نمایند. اتفاقی که دراین مقطع زمانی به خوبی در رفتار مردم شاهد آن بوده و هستیم. حضور  گسترده مردمی که بسیاری از آن‌ها ناراضی و معترض بودند درحوادث مهمی نظیر شهادت  سردارسلیمانی، جنایات اسرائیل درغزه و شهادت شهید آیت‌الله رئیسی و همراهان و همدردی آن‌ها با نظام، دلیل روشنی بر این مدعا است.

6 ـ  تامین نیازهای مادی و معنوی مردم و فراهم کردن زندگی آرام و عزتمند برای آن‌ها از اهداف اساسی نظام جمهوری اسلامی به‌شمار می‌رود، اما این واقعیت را نباید ازنظر دور داشت که تحمل سختی‌ها و تنگناهای ناخواسته در این سال‌ها بسیاری از مردم را آبدیده کرده و آن‌ها را باورمند نموده که در راه رسیدن به اهداف بلند انقلاب باید در برابر دشمنان، ازخود  مجاهدت، مقاومت و صبر و شکیبائی نشان دهند و آموخته‌اند که تحمل تنگناهای این مسیر عامل رشد و تعالی روحی و معنوی و زمینه‌ساز عزت و اقتدار و پیروزی نهائی آن‌ها خواهد شد .واین دستاورد بزرگی است که در آموزه‌های دینی مورد تاکید قرار گرفته است[4]

7 ـ بدیهی است بین مردمی که درسال 58 به جمهوری اسلامی رای دادند و آن‌ها که تا امروز نسبت به نظام اسلامی وفادار مانده‌اند، تفاوت زیادی وجود دارد. این تفاوت بیانگر این است که حامیان امروز نظام اسلامی با اگاهی و شناخت‌کافی از پیامد‌های پرهزینه طرفداری از نظام اسلامی، درصحنه مانده‌اند و این، دلیلی بر درستی مسیری است که در دفاع از جمهوری اسلامی انتخاب شده است.

8- باتوجه به حجم تهدیدات، تهاجم فکری و فرهنگی، فشار سیاسی و تحریم‌های همه‌جانبه در دهه‌های گذشته، که آحاد مردم بویژه جوانان کشور آماج آن بوده‌اند؛ بدون تردید ریزش‌هایی هم وجود داشته و رویش‌هایی نیز اتفاق افتاده که امروز در صحنه‌ها و ساحت‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، علمی، نظامی شاهد حضور جوانان متدین و انقلابی هستیم که به تعبیر مقام معظم رهبری”ماپیشرفت داشته‌ایم و در این ریزش و رویشی که نظام اسلامی دارد مجموعا رویش‌ها از ریزش‌مان بیشتر بوده است و پیش رفته‌ایم”[5]

دلائل نظریه دوم:

طرفداران نظریه دوم بر این‌باورند که تأمین عدالت و امنیت و رسیدن به رفاه توأم با آرامش و آسایش در زندگی، از شاخص‌های بارز حکومت اسلامی بشمار می‌رود. تجربه نشان داده که تحقق  این شاخصه‌ها حتی در میان‌مدت هم دست یافتنی نیست و چه بسا نظام در بلندمدت در برابر چالش‌های سنگین پیش رو تاب نیاورده و به دلایل زیر به اهداف وآرمان‌های خود نرسد:

  1. دشمنی‌های گسترده معاندین و مخالفین نظام؛ ایجاد جریانات سیاسی برانداز و خلق گروه‌های تروریستی به منظور ایجاد نا امنی و نارضایتی در جامعه؛
  2. 2نا کارآمدی نظام حکمرانی و ضعف عملکرد بسیاری از مسئولین درانجام وظایف محوله؛
  3. رخنه فساد در ادارات دولتی و فاصله ‌گرفتن از ارزش‌ها؛
  4. بروز اختلاف و کشمکش‌های سیاسی در بین مسئولین نظام؛
  5. ضعف حوزه‌های علمیه و روحانیون در تبیین جامع مبانی دینی و تامین نیازهای فکری و فقهی نظام اسلامی،
  6. وجود رگه‌هایی از تفکر سکولار درحوزه‌های علمیه ونقش آن درتقابل پنهان با اندیشه انقلاب و نظام اسلامی؛
  7. تأثیر سوء رفتار و عملکرد برخی مقامات و روحانیون شاخص، و تاثیر منفی آن بر افکار عمومی
  8. نقش رسانه‌های بیگانه در ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی؛
  9. نفوذ عوامل بیگانه درلایه‌های پنهان حکومت جهت ضربه زدن به ارکان نظام؛
  10. ترویج فرهنگ بیگانه و ارائه جاذبه‌های کاذب آن، جهت جذب افکار عمومی بویژه نسل جوان.

جمع بندی و نتیجه گیری       

در نظام جمهوری اسلامی، مردم از ارکان مهم و از مؤلفه‌های اصلی قدرت به‌شمار می روند و نقش    بسزایی در تثبیت حاکمیت و امنیت ملّی دارند. با این‌حال شواهد عینی نشان می‌دهد که تاب‌آوری بخش‌هایی از مردم، در مواجهه با مشکلات موجود، بویژه وضعیت ناپایدار اقتصادی کاهش یافته است و به مرور از قطار انقلاب پیاده می‌شوند و یا حداقل دچار تردید می‌شوند. این روند، به موازات تشدید مشکلات، رو به افزایش است.

هر چند این مسئله و کاهش سرمایه اجتماعی، پدیده‌ای نگران کننده است و باید برای آن چاره‌اندیشی شود. اما هرگز نمی‌تواند در مبانی تشکیل جمهوری اسلامی و تداوم آن تردید ایجاد نماید. به نظر می‌رسد، در بین مسائل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، تنگناهای معیشتی، بیشترین نقش را در نارضایتی مردم داشته است. ازاین رو رهبری معظم انقلاب، درسال‌های اخیر همواره بر رفع این بخش از مشکلات مردم تاکید نموده و آن را اولویت کاری مسئولین معرفی کرده است.

به‌رغم مشکلات و چالش‌های موجود، نظام اسلامی، دست‌آوردها و موفقیت‌های بزرگی درعرصه‌های مختلف علمی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی، دفاعی و… داشته است و خدمات و جاذبه‌های آن ، قشرهای  قابل توجهی ازمردم را به نظام اسلامی امیدوار و دل‌های آن‌ها را معطوف به خود نموده است.

آن‌چه از وفاداری بخش‌های قابل توجهی از مردم به نظام  جمهوری اسلامی گفته شد هرچند الزاماً به معنای پایبندی همه  آنها به مبانی و احکام دینی نیست -همان‌طور که عکس ان هم صادق است- اما این رویکرد، درکنار شواهد دیگری مانند اقبال گسترده مردم به مراسم دینی و محافل مذهبی می‌تواند جلوه‌هایی از  دینداری مردمی باشد که در دائره جمهوری اسلامی زندگی می‌کنند.

با همه نقاط قوتی که در نظام اسلامی وجود دارد روند روبه رشد فاصله گرفتن مردم از نظام و کاهش حمایت‌های مردمی، پدیده پرمخاطره‌ای است که نظام اسلامی را تهدید می‌کند. تصور این‌که درانتخابات سال‌های آینده، مشارکت مردم سیر نزولی سال‌های قبل را داشته باشد، بسیار نگران کننده است و باید با ساز وکارهای قانونی و رویکرد جهادی برای حل مشکلات مردم، به مقابله با آن برخاست.

پیشنهاد:

1ـ همانطور که اشاره شد رفع مشکلات اقتصادی وتنگناهای معیشتی مردم درراس اقداماتی است که باید بیش از پیش مورد توجه دولتمردان قرار گیرد. بنظر می‌رسد سیاست توجه به ظرفیت‌های داخلی واقتصاد درون زا که مورد تاکید رهبری انقلاب در سال‌های اخیر بوده راهکار مهمی است که می‌تواند درکنار دیگر فعالیت‌های راهبردی، به رفع مشکلات اقتصادی کمک نماید.[6] سیاست رفع موانع تولید و احیای مؤسسات صنعتی و مراکز  تولیدی و توسعه زیرساخت‌های اقتصادی می‌تواند کمک شایانی به هموارکردن مسیر زندگی مادی مردم داشته باشد.

2ـ یقینا یکی از عوامل نارضایتی مردم تبلیغات منفی و نا امید کنندۀ حاکم برفضای مجازی است تا زمانی که این روند ادامه داشته و افکار عمومی را هدایت کند شرائط برهمین روال خواهد بود و چه بسا بدتر از این هم بشود. رهبری معظم انقلاب مکرر درباره عدم حکمرانی ما برفضای مجازی هشدار داده‌اند. و اعمال مدیریت براین فضا را جزء مطالبات جدی خودشان دانسته و در مواردی از این‌که به  این مطالبات بی‌توجهی شده گلایه نموده‌اند. ایشان دراین خصوص فرمودند: همه کشورهای دنیا روی فضای مجازی خودشان اِعمال مدیریت می‌کنند، درحالی که ما افتخار می‌کنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کرده‌ایم! این افتخار ندارد؛ این به هیچ‌وجه افتخار ندارد. فضای مجازی را باید مدیریت کرد.[7]

تجربه نشان داده که  اِعمال فیلترینگ و یا رفع ان که در مقاطع گوناگون در دولت‌ها،  متناسب با گرایشات آنها مورد توجه قرارگرفته و احیانا موج تبلیغاتی فزاینده‌ای نیز به‌راه انداخته، هیچ‌کدام،  بدون اعمال مدیریت محتوایی برفضای مجازی مفید بحال جامعه نبوده و هرکدام آثار تخریبی خود را بر محیط کار وکسب و رویکرد های فردی، خانوادگی و اجتماعی  مردم برجای خواهد گذاشت.

 3- رویکرد تبلیغی بعضی از مراکز فرهنگی و مجموعه‌هایی که مسئولیت تبلیغ و ترویج آموزه‌های دینی را برعهده دارند مانند حوزه‌های علمیه، مساجد، سازمان و دفتر تبلیغات اسلامی؛ رویکردی جامع و مانع نبوده، بلکه در مواردی عامل معضلات اجتماعی و فرهنگی در جامعه نیز بوده است.

توضیح آن‌که: بسیاری از این مراکز، بیش از آن‌چه باید در تقویت ایمان و تعمیق باورهای قلبی مردم نسبت به آموزه‌های اصلی دین اهتمام داشته باشند، در فکر ترویج شعائراسلامی و مظاهر دینی هستند به تعبیر دیگر برای برانگیختن احساسات مذهبی و هیجانات معنوی مردم بیش از بالابردن درجات ایمان و معرفت قلبی انها سرمایه‌گذاری می‌شود. براه انداختن کارناوال های شادی دراعیاد مذهبی و یا دسته‌جات عزاداری در ایام سوگواری هرچند کار مفید و لازمی است، اما هرگز نقش تبلیغ دین را ایفا نمی‌کند زیرا یقینا غلیان احساسات مذهبی وقتی پایدار و جهت دهنده خواهد بود که از یک‌اعتبار عقلانی و پشتوانه معرفتی برخوردار باشد. در غیر این صورت تاثیر آن مقطعی و زود گذر و تابع فضا و شرائطی است که فرد در آن قرار دارد.

4ـ مبارزه مستمر و سریع با مفاسد اقتصادی و مقابله با هرگونه رانت‌خواری در مراکز دولتی و موسسات وابسته و رعایت عدالت اجتماعی در سیاست‌ها و عملکردها می‌تواند به مرور اعتماد مردم را به مسئولین و نظام جلب نموده نگاه آن‌ها را به حاکمیت و حکمرانان ترمیم نماید.

5ـ  فاصله طبقاتی بین مردم و مسئولین که دربعضی دولت‌ها به شکاف طبقاتی بدل شده از عوامل مهم دل‌زدگی مردم از مسئولین و فاصله گرفتن آن‌ها از نظام جمهوری اسلامی به حساب می‌آید. لذا، این فاصله باید به حداقل ممکن برسد.

6ـ ناهنجاری‌های رفتاری و اخلاقی و دامن زدن به بی‌بند وباری در جامعه و نبودن برنامه هماهنگ،  و مهم‌تر، نبودن عزم و اراده واحد برای مقابله با آن، ازمعضلات پیچیده شرایط امروز جامعه اسلامی است که از طرفی موجب نگرانی و نارضایتی عمیق نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی شده و از طرفی بدخواهان را به تهی‌کردن انقلاب از درون امیدوار ساخته است. برای اصلاح این معضل پیشنهاد می‌شود:

الف : موضوع بی حجابی و ولنگاری در جامعه ما، امروزه از یک مسئله فقهی و شرعی فراتر رفته، به یک معضل سیاسی-اجتماعی-امنیتی، بدل شده و یقینا با همین نگاه باید مورد چاره‌اندیشی قرار گیرد. بنابراین، ورود به مباحثی مانند حجاب اجباری و اختیاری و این‌که آیا در صدر اسلام با این موضوع چگونه برخورد می‌شده و مسائلی از این‌دست، بیراهه‌ای است که پیش پای جامعه گشوده شده و دامن‌زدن به آن نه تنها کمکی به حل مسئله نمی‌کند، بلکه به اختلافات نیز دامن زده،  موضوع را پیچیده تر می‌کند.

ب ـ دولت باید خانواده بزرگ خود را که شامل بخش‌های مختلف دولتی و موسسات وابسته می‌شود به رعایت مقررات از جمله پوشش مناسب مکلف کند چنین امری حق طبیعی دولت و امری پذیرفته شده در افکار عمومی است و می‌تواند اثر محسوسی درسالم‌سازی محیط داشته باشد.

ج ـ یقینا همواره افراد معدودی هستند که ماموریت دارند جامعه را به فساد و بی‌بندوباری سوق دهند که حساب آن‌ها از سایر افراد جدا است، آن‌ها باید شناسایی و به دست قانون سپرده شوند تا جامعه از گزند آنها در امان بماند.

 

پینوشت‌ها:

[1] سایت اندیشه ما، تغییر وتحول دینداری درایران  به روایت آمار، علی زمانیان.

[2] نهاد دین آنچه را از ارتباط  نزدیک  با نهاد سیاست به دست آورده به بهای ازدست دادن اثرگذاری بر مردم و جامعه است. کافی است میزان مراجعه  و حضور مردم درسازمان ها ومراسم دینی مثل مساجد، هیآت مذهبی، نماز های جمعه و…را باگذشته مقایسه کنیم…درنقطه مقابل می توان روی آوری به مراسم و سازمان‌ها وبرنامه‌های عرفی و غیر مذهبی را درنظر گرفت که درمسیر روبه رشد قرار دارد. روزنامه اعتماد، عباس عبدی، تئوریسین جریان اصلاحات، باعنوان: ناکار کردی نهادهای اجتماعی، 9 دی ماه  1397

[3] لاتستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله. نهج البلاغه خطبه 201

[4] …والصابرین فی الباساء والضّرّاء وحین الباس ….بقره آیه 177

[5] – دیدار تشکل های دانشجویی 25/7/1385

[6] متن کامل ابلاغیه سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی رهبری معظم انقلاب که در 24 بند درتاریخ 30 بهمن 1392 انتشار یافته است

[7] رهبر انقلاب در روز ۱۱ دی ماه ۱۴۰۰ در دیدار خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در بیاناتی فرمودند: در دنیای امروز، فضای مجازی زیر کلید مستکبران است و این واقعیت باید مسئولین فضای مجازی کشور را نیز هوشیار کند تا به‌نحوی عمل کنند که دشمن نتواند به هر شکل و هر جا که اراده کرد، در فضای مجازی برخورد کند.

استاد عبدالحمیدی

مدرس علوم دینی

دیدگاهتان را بنویسید