غافلگیری راهبردی، علل و عوامل و رویکردهای مقابله با آن{بخش اول}
در بخش اول سلسله یادداشت های غافگیری راهبردی با ذکر عوامل و علل آن ، توجه به اهمیت نقش اطلاعات و آگاهی در روند طرحریزی و تدوین راهبرد تا مرحله اجرا و مثبت سازی فرایندهای تأثیر راهبرد در محیط عمل به نکات کلیدی که مورد نیاز تصمیم گیران و تدوینکنندگان راهبرد میباشد اشاره و این نقش را از بخش آگاهی به حوزه قدرت اطلاعات و انعطاف راهبردی نزدیک می نماید.
10 سپتامبر 2017 06:10
علل و عوامل بروز غافلگیری راهبردی
دکتر حسین عصاریان نژاد
سنتیترین علل و عوامل غافلگیری راهبردی که سالها تحلیلکنندگان این حوزه با تمسک به مثالهایی هم چون شکست امریکا در پرل هاربر یا واقعه خلیج خوکها و پذیرش اولین شکست بزرگ هستهای امریکا در جنگ سرد از آن نامبرده میشود سعی داشته تا ده علت اصلی بروز غافلگیری راهبردی را در عواملی همچون ناتوانی استراتژیست ها در بهکارگیری اطلاعات صحیح و راهبردی به هنگام تدوین راهبرد را مورد اشاره قرار دهند .
1- ساده انگاری در تدوین راهبرد
سادهانگاری استراتژیست در تدوین راهبرد و بیتوجهی به عناصر رقابت و پیشدستی در نزد رقبا و حریف از مهمترین علل و عوامل غافلگیری راهبردی است.
2- از دست دادن توان و فهم مسائل راهبردی درگذر زمان
دومین عامل بروز خطا به هنگام استفاده از روشهای تدوین راهبرد که بعد از گذار زمان توان فهم پیچیدگی و تحولات حاکم بر مسائل راهبردی را از دست داده لذا با کاهش سطح هوشمندی راهبردی در برخورد با پدیدهها و پیچیدگیهای عصر امروز توان تحلیل و سادهسازی آن را از دست داده و ناکارآمدی راهبرد در تحلیل هوشمندانه رخدادها مهمترین قطعه مفقودهای است که موجب میشود تا غافلگیری در نزد مراحل و مقاطع اجرا یا پیادهسازی راهبردی رخ دهد. این ضعف در بسیاری از روشهای غیر پیشرفته و تاریخ گذشته تدوین راهبرد در کشورهای جهان سوم رخ داده و عمدتاً موجب فلج تحلیلی استراتژیست ها در برخورد با رخدادها و نحوه برونرفت راهبردی از آن میشود که ناتوانی نظامی اعراب در برخورد با رژیم صهیونیستی در جنگ معروف اعراب و اسرائیل از آن جمله است.
3- تصلب راهبرد عدم پذیرش تغییر و انعطاف پذیری
سومین ناکارآمدی در غافلگیری استراتژیک ، تصلب راهبرد و عدم پذیرش اطلاعات و تغییرات مبتنی بر آگاهیهای جدید در انعطاف آن در برابر پدیدههای پیش رو ، غیرمترقبه یا قابل تغییر است. که مهمترین علت بروز چنین آسیبی در راستای غافلگیری استراتژیک را باید ضعف و ناکارآمدی در واحدهای اطلاعاتی ، طراحی و پیادهسازی راهبرد دانست که سامانههای نامناسب اشراف ، تحلیل ، تعصب و افراطیگری در اجرای راهبردی به نوعی سبب بروز آسیبی به نام ایدئالیسم اطلاعاتی شده و افراد در توهم کارآمدی اطلاعاتی خود سطح کارآمدی راهبردی را بهصورت افراطی بسیار خوب ارزیابی و در عمل دچار شکست میشوند. بسیاری از راهبردهای کشورهایی که به بخش اشراف اطلاعاتی و کارآمدی آن مغرور و پافشاری میکنند از این حوزه آسیبپذیرند که مهمترین آن بروز انقلاب اسلامی در برابر تمامی تحلیلهایی از غرب و سازمانهای اطلاعاتی آن بود که ایران را جزیره ثبات و امکان خیزش را در آن منتفی میدانستند.
4- توجه به فرصت ها و قابلیت ها در طراحی، اجرا و مثبت سازی فرآیندهای راهبردی
مهمترین علت در بروز غافلگیری فقدان یا ضعف توجه به عنصر فرصت ، مزیت و قابلیت در بلندای زمان اجرا و مثبت سازی فرایندهای راهبردی است. در عصر امروز به واسطه تغییرات سریع محیطی و ضرورتهای بهکارگیری ابهام در سیاستهای کلان ملی ، منطقهای و جهانی بسیاری از رقبا و حریفان کشورها تلاش میکنند تا به تغییر ادراک و وضعیت طرف مقابل تأثیر گذاشته و او را در مرحلهای از نگرانی از زمان رسیدن به اهداف راهبردی قرار داده و از همین سردرگمی استفاده و با تجویز الگوهای بدیل یا به تعبیری ضد راهبردی مقتضیات دقت و سرعت در تصمیمگیری را در نزد آنان از بین برده و با زدودن این سطح تعادل غافلگیری پدیدار شده ناشی از فقدان زمان و عدم ادراک فرصت کافی در واکنش مطلوب را از طراحان و مجریان راهبردی اخذ و آنها را به انفعال بکشاند.
5- ضعف دانش و مهارت در مراحل طراحی و اجرا راهبردی
پنجمین علت بروز غافلگیری راهبردی ارتباط مستقیم با مهارت تدوینکنندگان و طراحان راهبردی داشته که به واسطه ضعف مهارت، آگاهی، علم و آموزشهای مبتنی بر طراحی تا پیادهسازی راهبردی سبب میشود که اصل حرفهای گرایی در این حوزه به کنار نهاده شده لذا با تفکر ضعیف و فقدان هوشمندی راهبردی امکان ظهور غافلگیری یا پذیرش آن در هر یک از پازلهای طراحی جای گرفته و عملاً راهبرد تبدیل به چرخه خطرناک برای برنامهریزیهای اجرایی کشور میگردد. عدم باور و واقعگرایی نسبت به اصل کنش و واکنش و اصل رقابت و برتری در طراحیهای راهبردی یا کوچک انگاری حریف و بیارزش دانستن بدیلها و ضد راهبردهای مورداستفاده او از سادهترین باورهایی است که در تحجر تدوین راهبرد خود را به نمایش میگذارد.
6- ضعف های ساختاری و نظام های تدوین راهبرد
ششمین علت در بروز غافلگیری راهبردی ارتباط مستقیم با ضعفهای ساختاری و نظامهای طراحی و تدوین راهبرد در سازمانها و نهادهای مسئول بوده که متناسب با پیچیدگی شرایط، تحولات، منافع، محیطهای درگیری و تنوع رقبا و دشمنان راهبردی قادر به فهم آنان و تجویز رویکرد مناسب سازمانی در اکتشاف راهکارهای مطلوب نیست. چهبسا دستگاههای عریض و طویل برنامهریزی و تصمیم سازی در کشورها آنچنان موجب ناکارآمدی و نقص و ایراد در بخش تخصص گرایی و تصمیمگیری سیستماتیک میشود که هرچه بر تعداد، درجات، مراتب و واحدهای سازمانی درگیر در این فرایند افزوده شود، احتمال بروز غافلگیری در آن افزایش مییابد. حلقات ساختاری و سازمانی در طراحی و تدوین راهبردها به دلیل بهرهگیری از اطلاعات گوناگون، غیر منسجم، همپوشان یا غیرتخصصی باعث میشود تا به هنگام طراحی و اجرای راهبردها خصوصاً در سطح ملی، شاهد بروز بحران عدم کارآیی در آن بوده و ارزیابیهای غیر دقیق از آینده اجرایی راهبرد آن را در مراحل گوناگون با غافلگیری مواجه میسازد.
7- فقدان همه جانبه نگری و عدم اشراف بر مسائل راهبردی
هفتمین علت بروز غافلگیری به فقدان دیدگاهی همهجانبه نگر و عدم اشراف بر تمامی مسائل مرتبط با امنیت و آینده موفق راهبردی بوده که عموماً ناشی از انفصال ارتباطات فیمابین سیاستگذار، برنامهریز، مجری، مخاطب و مصرفکنندگان راهبرد در محیط اجرایی آن است. این ضعف باعث میشود هنگام بروز هشدارهای راهبردی که ناشی از ناکارآمدی راهبرد است ، نتوان به بدنه اجرایی یا نظارتی راهبرد تذکرات لازم را منتقل و با بروز این ضعف ، سیستم دچار غافلگیری شده و در عمل هرگونه اصلاح و دوبارهکاری موجب فرایندی پرهزینه و غیرقابل اطمینان میگردد. انفصال سرویسها و جوامع اطلاعاتی از بخشهای سیاستگذاری یا بروز خودرایی در هر یک از لایههای تدوین و اجرای استراتژی این عارضه را به همراه میآورد. بسیاری از منتقدان حوزه راهبردی وقوع حادثه 11 سپتامبر یا غافلگیری کشورهای قدرتمند در برابر جرقه بیداری اسلامی در تونس یا به تعبیری ظهور بهار عربی را از جمله این عوامل برمیشمارند.
8- سیاسی و جناحی شدن راهبردها در سطح ملی
در هشتمین علت بروز غافلگیری استراتژیک باید به جناحی کردن راهبردهای سطح ملی و بیتوجهی به ارزش والای راهبردی (فراجناحی) آن دانست. که هرگونه سیاسی شدن راهبرد و تمایل آن به منافع جناحی خاص موجب انحراف آن از خطمشیهای کلیدی و حرکت به سمت اهداف غلط و تبدیلشدن آن به عاملی برای فشار سیاسی بر تفکری غالب یا تغییر محتوای راهبرد برای رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده است. این عامل سبب میشود تا اولویت و محصولات راهبردی محقق نشده و عملاً با افتادن راهبرد به سمت و سویی ناکارآمد، غلط یا غیرقابل تحقق و واقعگرایی راهبرد مصوب در هریک از مراحل خود با ضربات غافلگیرکننده فراوانی مواجه و محیط راهبردی شاهد مطالبات تغییر، خیزش، تنش، آشوب یا بیتفاوتی در حمایت از راهبرد در مراحل اجرایی خود شده و پس از مدتی مجریان راهبردی تنها و منزوی و با احساسی فراگیر از ناکامی راهبردی رها میشوند.
9- عدم توانایی طراحان و مجریان راهبرد در فهم آینده موفق اجرائی
نهمین علت بروز غافلگیری راهبردی به عدم توانایی طراحان، تدوینکنندگان و مجریان راهبرد در فهم چشمانداز، افق و آینده موفق راهبردی است . بهیقین در شرایط امروز جهانی هر راهبرد میبایستی توان برخورد با سناریوهای رقیب و بدیل خود را داشته و امکان خروج سریع یا عبور از مرزهای تاریکی و شکست را پیشبینی و به مورد اجرا گذارد. بیتوجهی به اصل سرعت و دفع موانع و فهم هشدارهای راهبردی موجب میشود تا میزان دقت و روایی و پایایی راهبردها در بدو تدوین آمادگی غافلگیری خود را به رقبا اعلام نماید. درصورتیکه مراجع راهبردی از سطح طراحان، تصمیم گیران، مجریان و کنترلکنندگان سطوح راهبردی نگاه خود را به افق و چشمانداز رقابت یا منازعه و رویارویی بسته و به اصل تداوم راهبرد و موفقیت و برتری آن توجهی نشان ندهند، پدیده غافلگیری همچون کوهی سهمگین از فشار و مشکلات، ناکارآمدی راهبردی را به نمایش میگذارد. شاید بتوان تسلیح ناگهانی و هستهای رژیم صهیونیستی را در جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل و هراس تمامی کشورهای عربی از امکان فروافتادن در ورطه نابودی را از بزرگترین حیلههای غرب در به تسلیم کشانیدن اعراب ناشی از ضعف سناریوهای بدیل اعراب در این منازعه دانست. که موجب شد تمامی کشورها این منازعه را محکوم به شکست و اعلام پیروزی رژیم صهیونیستی کند.
10- ساده اندیشی سیاستگذاران و بی انگیزگی در پیاده سازی راهبردها
در دهمین علت بروز غافلگیری راهبردی باید به سادهاندیشی سیاستگذاران، ناپختگی مجریان و بیانگیزه شدن عوامل کلیدی در پیادهسازی راهبرد در محیطهای گوناگون قدرت اشاره کرد که با اندک اغوای راهبردی یا تغییر منافع حریف در پیگیری اهداف و پافشاری بر سیاستهای راهبردی دچار انحراف یا فریب شده و انگیزه خود را در پیگیری اهداف راهبردی از دست داده و به تعبیری افسون ضد راهبردهای دشمن و آماده پذیرش غافلگیری در برابر آن میشود. عدم شناخت صحیح از اولویتهای راهبردی رقیب یا دشمنان و عدم گنجانیدن آن در روندهای مقاومت و بازدارندگی راهبردی در مرحله طراحی تا مثبت سازی فرایندها موجب میشود تا غافلگیری بهصورت پنهان یا نیمهرسمی رخداده و استراتژیست ها توان فهم یا مقابله با آن را از دست داده و در یک اغوای راهبردی افسون سیاستهای غافلگیری دشمن گردند. زودباوری و خطا باوری گورباچف در تز پروستاریکا و نزدیکی به غرب موجب شد تا امریکا بهعنوان دشمن ا صلی شوروی سابق در یک چرخش اغواگرایانه بعد از جذب گورباچف به رویکرد هم زیستی مسالمتآمیز شوروی را در تحریمی شدید و تهدیدی پر مقابله قرار داده و رسماً موجب فروپاشی شوروی و اضمحلال تز اصلاحگرایانه گورباچف در راستای سقوط شوروی سابق گردد.
در بخش دوم به دشواریهای شناخت غافلگیری استراتژیک خواهیم پرداخت.
با سلام و تشکر و قدر دانی منتظر بخش دوم این مقاله هستیم
ممنون و سپاسگزارم
با سلام، به مطالب جامع و کاملی پرداخته شده است. از استاد محترم متشکرم.