صفحه اصلی > داخلی و سیاسی و روابط بین الملل : مواد مخدر و دربار پهلوی

مواد مخدر و دربار پهلوی

اعتیاد یکی از بلاهای خانمان‌سوز در جوامع بشری است. مواد مخدر و اعتیاد است که قدرت تفکر، خلاقیت، توان، کوشش و سازندگی را از انسان‌ها و به‌ویژه جوانان گرفته و بنیان خانواده و اعتقاد و باورهای دینی آن‌ها را در معرض نابودی قرار داده است و متأسفانه روزبه‌روز، رو به گسترش بوده و کمتر کشوری است که مهم‌ترین و یا یکی از عمده مشکلاتش، مسئله مواد مخدر و اعتیاد نباشد. در همین زمینه هرساله مبالغ هنگفتی از سوی دولت‌ها صرف مبارزه با آن می‌گردد. دستگاه‌های ذی‌ربط در دوره رژیم پهلوی هم درگیر این موضوع بوده و در ظاهر اقداماتی را در جهت مبارزه با این معضل انجام داده است…

با عنایت به این‌که برای مبارزه با مسئله‌ای مهم و تأثیرگذار، درعین‌حال گسترده و فراگیر مانند مواد مخدر لازم است ابتدا درباره موضوع اطلاع کافی داشت. لذا در این گزارش شرح کوتاهی از سابقه مواد مخدر و اعتیاد ذکرشده است.

مصرف مواد مخدر سابقه بسیار طولانی دارد و اقوام مختلف آن را به‌صورت مای متنوع مورداستفاده قرار می‌دهند. اگرچه نحوه استفاده و تأثیر این مواد بر جسم و روح در اغلب موارد به لحاظ داروئی و درمانی بوده است و هنوز هم مشتقات و ترکیبات برخی از مواد مخدر به‌عنوان داروهای تسکین‌دهنده مورداستفاده قرار می‌گیرند، لیکن در دنیای امروز اکثر افراد فقط تغییرات روانی را در مصرف این مواد جستجو می‌کنند؛ و در این دنیای پر از تغییرات و تبدیلات، در دوره‌ای که پشتوانه‌های اجتماعی انسان‌ها و عواطف و احساسات خانوادگی به حداقل رسیده و از ایمان و اعتقادات اصولی کمتر نشانه‌ای دیده می‌شود، طبیعی است که بعضی از افراد جوامع درصدد کاهش و تعدیل درک و فهم خود از واقعیات زندگی برآیند.

توجه به اینکه گران‌بهاترین سرمایه‌ای که هر جامعه برای نیل به آرمان‌ها و تأمین آینده خود در اختیار دارد، نیروی سازنده و توانای فکری اندیشمندان، رهبران و خاصه جوانان آن جامعه است.

لذا، هیچ‌چیز ساده‌تر از معتاد کردن این ظرفیت و سرمایه بزرگ نیست! طی چند روز می‌توان، یک فرد عادی را به هروئین معتاد کرد! غالباً هیچ جوانی برای شروع اعتیاد پول نمی‌پردازد، نشست‌وبرخاست چندروزه با بازاریابانی که خود اغلب معتادند، کافی است که جوانی ابتدا به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا کند، سپس به‌سرعت معتاد شده و سرانجام برای به دست آوردن پول لازم جهت تهیه و خرید مواد مخدر، به پخش آن مبادرت نماید.

صرف‌نظر از علل سیاسی و اجتماعی و روحی و روانی، سودجویی یکی از علت‌های مهم گسترش روزافزون اعتیاد است.

سوداگران مرگ از عدم آگاهی و مشکلات گوناگون جوانان برای رونق بازار خود سوءاستفاده می‌کنند.

از سویی تمدن غرب درراه گسترش هر چه بیشتر سیطره خود در جوامع مختلف، از ابزار ترویج و توسعه مواد مخدر پرداختند تا ازیک‌طرف فرهنگ سودپرستی غربی را از راه درآمدهای سرشار آن ارضاء کنند و از سوی دیگر با از بین بردن توان، غیرت و حمیت و پایمردی در ملل دیگر جهان، منافع خود را در درازمدت تضمین کرده و روحیه ظلم‌ستیزی و حق‌طلبی را در آن‌ها خاموش سازد. ازاین‌روست که می‌بینیم در دوران استعمار جدید مواد مخدر به‌صورت حربه‌ای در دست استکبار جهانی قرار می‌گیرد تا به این وسیله حاکمیت ظالمانه خود را هر چه بیشتر دوام بخشد.

 مواد مخدر در ایران

پیدایش و گسترش اعتیاد و مصرف مواد مخدر در ایران، توسط استکبار جهانی و به‌ویژه استعمار انگلیس و از سوی برادران شرلی در دوره صفویه رواج داده شد؛ اما در دوره قاجار، از زمان ناصرالدین‌شاه در اطراف دارالخلافه در تهران، زمین‌های وسیعی به کشت خشخاش اختصاص یافت و سطح کشت آن به حدی زیاد شد که صرف‌نظر از کفاف مصرف داخلی، سالیانه مقادیر زیادی تریاک به مستعمرات انگلیس صادر می‌گردید.

دولت انگلیس برای توسعه اعتیاد در ایران، ابتدا عوامل خود را مأمور نمود و این افراد با تبلیغ این‌که تریاک درمان تمامی دردهاست، مردم ایران را که در آن زمان به دلیل فقر و کمبود پزشک از بیماری‌های مختلف رنج می‌بردند، به این ماده مخدر معتاد نمودند.

دیری نپائید که تریاک به‌عنوان یک داروی خانگی جای خود را در میان ایرانیان باز کرد و پس از مدتی دولت انگلیس اعلام کرد که سوخته تریاک را باقیمت مناسب از افرادی که از این ماده استفاده کنند می‌خرد.

بدین ترتیب عده بی‌شماری از افراد این مملکت به‌منظور کسب درآمد، تریاک را که به مقدار فراوان و ارزان در دسترس بود می‌خریدند و پس از کشیدن، سوخته آن را باقیمت چند برابر می‌فروختند و به‌طوری‌که این شیوه جزء مشاغل روزانه بعضی افراد شده بود.

اما ناگهان دولت وقت متوجه شد که عده زیادی گرفتار اعتیاد شده‌اند، لذا خرید سوخته را متوقف کردند. نگاه حکومت به تریاک به‌عنوان یک منبع درآمد بود و با مضرات و عواقب آن در اعتیاد و استمرار آن در دوره‌های بعد توجهی نداشت تا جایی که روزبه‌روز به تعداد معتادین افزوده ‌شد.

مثلاً در سال 1314 ش تعداد معتادین به رقمی حدود 5/1 میلیون نفر و نزدیک به 7 درصد کل جمعیت ایران بالغ گردید.

تا قبل از سال 1300 ش خریدوفروش انواع مواد مخدر در ایران آزاد بود و از خارج نیز به‌عنوان دارو به ایران وارد می‌شد. دولت هیچ‌گونه نظارتی بر تریاک نداشت. تا نیمه دوم قرن 19 استعمال تریاک در ایران به آزادی صورت می‌گرفت و رواج کامل داشت. ولی به‌مرورزمان، آگاهی مردم از مضرات اعتیاد سبب شد تا اقدامات همه‌جانبه‌ای در این خصوص صورت پذیرد.

فتوای علمای دینی در این زمان مبنی برتحریم تریاک و هماهنگی ادبا، شعرا و رسانه‌های گروهی آن دوره، مردم را به بسیج عمومی علیه تریاک تشویق کرد و آنگاه‌که مبارزه علیه اعتیاد با مشروطیت مقارن شد، لایحه تحدید تریاک برای اولین مرتبه در ایران به‌عنوان یک قانون از تصویب مجلس شورای ملی گذشت.

سرانجام با دخالت و نظارت سازمان ملل، دولت ایران طی یک برنامه ده‌ساله اقدام به ریشه‌کن کردن تریاک نمود و تمام مکان‌های عمومی استعمال تریاک را غیرقانونی اعلام کرد.

اما وقوع جنگ جهانی دوم و عوارض ناشی از آن و فشارهای اقتصادی، دولت را مجبور ساخت تا با در نظر گرفتن عایدات خود، دسترسی به تریاک را برای معتادین و مردم آزاد نماید.

نابسامانی‌های جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به اعتیاد دامن زد تا این‌که بالاخره در سال 1334 ش مجدداً قانون منع کشت خشخاش به تصویب رسید و تریاک که در انحصار وزارت دارائی بود زیر نظر وزارت بهداری قرار گرفت.

اما به دلیل کشت خشخاش و سودآوری آن برای دولت با وضع مالیات سنگین و همچنین انحصار دولت قرار داشتن آن، تحدیدهایی که به‌عمل‌آمده بود چندان اثربخش نبود.

با تصویب قانون منع کشت در سال 1334 ش که مشتمل بر 5 ماده بود، مبارزه با تریاک جدی‌تر شد و مجازات قاچاقچیان تریاک و ارجاع پرونده به دادگاه‌های نظامی از اقدامات دیگر دولت در داخل مملکت بود.

مهلت برای درمان معتادین 6 ماه تعیین شد و مصرف روزانه 2 تن تریاک برای 5/1 میلیون نفر معتاد بود.

وزارت بهداری که مکلف به درمان معتادین بود هیچ‌گونه اقدام مؤثری برای ترک اعتیاد آنان به عمل نیاورد. فقط تجارت غیرقانونی تریاک از خارج به ایران به‌منظور ارضای تقاضای شدید معتادین به تریاک افزایش یافت. در سال 1337 ش برای اولین بار هروئین به‌وسیله قاچاقچیان سودجوی بین‌المللی برای آلوده نمودن جوانان به ایران وارد شد. به علت این‌که هروئین بی‌بو، کم‌حجم و به‌آسانی قابل‌حمل و اثرات آن قوی‌تر از تریاک بود، بین جوانان شیوع یافت و در بین معتادین سابق هم کم‌کم جای تریاک را گرفت.

به علت ازدیاد قاچاق مواد مخدر از ترکیه، افغانستان و پاکستان و سایر کشورها به بهانه جلوگیری از خروج ارز و طلا، در اسفند 1347 ش قانون تجدید کشت خشخاش و صدور تریاک به تصویب رسید.

کشاورزان به‌سرعت شروع به کشت خشخاش در مناطق وسیع نمودند. قاچاقچیان نیز با تأسیس لابراتوارهای متعدد، شروع به ساختن هروئین کردند و کشیدن تریاک در محافل اشرافی با تشریفات مجلل‌تر از سابق، رایج شد.

تصمیماتی که در سال 1348 ش گرفته شد، طی آن تحت شرایطی به معتادان تریاک سهمیه‌ای می‌دادند که در اینجا طبقه‌ای به نام «معتاد رسمی» پیدا شد.

«توسعه اعتیاد از تریاک به هروئین»

مصرف هروئین در سال 37 و 38 به بعد در ایران افزایش یافت و این افزایش به‌طور مستمر زیاده می‌گردید. آمار نشان می‌دهد که بیشترین واردات هروئین از طریق پاکستان و تریاک و حشیش از طریق افغانستان و ماده اصلی تبدیل‌کننده مرفین به هروئین از مرزهای غربی کشور (ترکیه) وارد ایران شده است.

قانون تشدید و موقوفی مجازات مرتکبین خشخاش، مصوب تیرماه 1348 ش که به‌موجب آن مجازات اعدام برای سوداگران مرگی که بیش از 10 گرم هروئین داشته باشند، در نظر گرفته شد و رسیدگی به مسائل مواد مخدر در صلاحیت دادگاه‌های نظامی قرار گرفت.

گزارش‌ها نشانگر آن است که تا سال 1350 ش معتادان ایرانی اکثراً تریاکی بوده‌اند، ولی از این سال به بعد گویا پدیده جدیدی به نام هروئین در ایران رواج می‌یابد. به‌طوری‌که تریاکی‌ها نیز کم‌کم به علت لذت بیشتر درصدد تغییر نوع اعتیاد خود از تریاک به هروئین برآمدند، به صورتی که می‌بینیم، از سال 1354 به بعد هروئین تقریباً فرمانروای مطلق اعتیاد در ایران است.

«اهداف نهایی استقرار»

با گسترش سلطه استعمار غرب و به‌ویژه آمریکا و انگلیس در ایران، با سرمایه‌گذاری بلندمدت و رواج هر چه بیشتر اعتیاد تلاش کردند با از بین بردن نیروی جسمانی و شخصیت افراد، آن‌ها را تضعیف و از صحنه خارج نمایند تا زمینه سلطه و غارت خود را بیش‌ازپیش فراهم نمایند و بدین‌وسیله سعی می‌کردند حس استقلال و غیرت را در بین جوانان از بین برده و آنان را به موجودی بی‌اراده و لاابالی تبدیل نمایند. برخلاف دستگاه‌های متولی برای مبارزه با تولید قاچاق و استعمال مواد مخدر در ایران برخی از عناصر رژیم پهلوی که عامل اصلی و تأثیرگذار نفوذ فرهنگی غرب در ایران نیز بودند، این سیاست را پیگیری نموده و در راستای تحقق بخشیدن به هدف اربابان خود در خطی هماهنگ با آن‌ها گام برداشتند.

«رژیم پهلوی و اجرای خط استعمار»

به‌طورکلی می‌توان گفت در دوره پهلوی هرچند دستگاه‌های متولی حرکت‌هایی به‌طور نمایشی و به جهت عوام‌فریبی در راستای مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد به منصه ظهور رسید، لیکن در حقیقت عناصری از خانواده پهلوی و عوامل مرتبط به آنان خود جزء مروجان و توسعه‌دهندگان مواد مخدر در ایران و همدست باندهای بین‌المللی قاچاق این مواد بودند.

مواد مخدر و دربار پهلوی

تجارت پرسود مواد مخدر به مذاق درباریان خوش آمده بود و از برادران و خواهران شاه گرفته تا برخی از وزرا، نمایندگان مجلسین و امرای ارتش در این مسابقه گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربودند.

در این راستا با تکیه به اسناد ساواک سعی شده تا با رعایت اختصار، مواردی از دخالت‌های متعدد و معتنابه آنان در این امر به‌صورت مستند ذکر گردد.

اشرف پهلوی

نام اشرف از سال 1335 به بعد در امور مربوط به قاچاق تریاک و هروئین برده شده است. او به پول علاقه وافری داشت و تریاک و هروئین منبع سرشار پول بودند.

در تهران این شایعه پیچید که اشرف برای انتقام گرفتن از مردم ایران تخم مرگ می‌کارد و جنس خود را به‌صورت تریاک و هروئین و مرفین توسط قاچاقچیان در دسترس جوانان ایرانی قرار می‌دهد.

در این رابطه ارتشبد فردوست چنین می‌گوید:

اشرف قاچاقچی بین‌المللی بود و به‌طور مسجل عضو مافیای آمریکاست، او به هر جا که می‌رفت دریکی از چمدان‌هایش هروئین حمل می‌کرد و کسی هم جرأت نمی‌کرد که آن را بازرسی کند.

این مسئله توسط بعضی از مأمورین به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری می‌کند. محمدرضا دستور داد که به او بگوئید این کار را نکند. همین! چه کسی به اشرف بگوید؟ من؟ موقعی که خود محمدرضا نمی‌توانست و یا نمی‌خواست جلوی اشرف را بگیرد. من که بودم و چگونه می‌توانستم؟ به‌هرحال، مسئله قاچاق مواد مخدر و رابطه اشرف با مافیا به‌تدریج علنی شد و چند بار به افتضاح کشیده شد و در مطبوعات خارجی انعکاس یافت. مهم‌ترین این افتضاحات حادثه‌ای بود که در «نیس» فرانسه برای او رخ داد. در یک صبح زود که اشرف از قمارخانه با اتومبیل به ویلایش می‌آمد، ناگهان اتومبیلی راهشان را سد کرد و فروغ خواجه‌نوری که در صندلی جلو نشسته بود را به رگبار بستند و او را خلاص کردند، بعدها مشخص شد که آن‌ها از مافیا بوده‌اند.«

از دیگر موارد دخالت‌های اشرف در بحث قاچاق مواد مخدر، مسئله حمل این مواد در سفرهای خارجی وی و به‌ویژه به اروپا بوده است. چنانچه در اسناد آمده: نامبرده در چند نوبت هنگام ورود به دیگر کشورها و به‌ویژه در فرودگاه ژنو، پاریس و زوریخ، توسط مأمورین گمرک بازرسی شد؛ و در برخی موارد مانند فرودگاه زوریخ حتی به دستگیری وی نیز انجامید، ولی با توسل به مصونیت درباری بودن و نفوذ برادرش محمدرضا و گرفتن وکیل و بهره‌گیری از تهدید و ارعاب و خرج مبالغ هنگفتی از جیب ملت ایران خود را می‌رهانید.

همچنین برای حفظ پرستیژ و حیثیت خاندان پهلوی به جهت بستن دهان مطبوعات و روزنامه‌های غربی در خصوص عدم انتشار اخبار مربوط به قاچاق مواد مخدر توسط اشرف، مبالغ معتنابهی به‌صورت مستمر به این رسانه‌ها پرداخت می‌گردید.

حمیدرضا پهلوی

وی رقابت نزدیکی با اشرف در خصوص قاچاق مواد مخدر داشت، ولی همواره این اشرف بود که گوی سبقت را از وی می‌ربود. لیکن حمیدرضا نیز در این عرصه جزء سردمداران و قاچاقچیان عمده و بین‌المللی مطرح است. چنانچه در تهران معروف بود که بهترین تریاک بانام وی پیوند خورده بود.

مطابق اسناد، می‌توان به ارتباط وی با برادران رؤیایی (از قاچاقچیان بزرگ و بین‌المللی) اشاره کرد. یکی از نقش‌هایی که حمیدرضا در این ماجرا ایفا می‌کرد، انتقال مواد مخدر به‌وسیله اتومبیل شخصی خود بود و ازآنجاکه جزء خاندان سلطنت بود، مأمورین اجازه بازرسی خودروی او را نداشتند و حتی در پاره‌ای از مواقع به اسکورت خودروی نامبرده اقدام می‌کردند.

فعالیت حمیدرضا در عرصه‌ی قاچاق مواد مخدر را باید در مجموعه‌ای بزرگ‌تر از درباریان و کارگزاران حکومت پهلوی تحلیل کرد؛ زیرا یکی از منابع مهم درآمد برای آنان ترانزیت مواد مخدر در داخل و حوزه‌ی بین‌المللی بود.

محمود رضا و غلامرضا پهلوی

مطابق اسناد ساواک: کشت خشخاش در ایران در انحصار دربار، به‌ویژه اشرف (خواهر دوقلوی شاه) به همراه حمیدرضا و محمود رضا و غلامرضا –برادران شاه- قرار داشت.

در داخل کشور محموله‌هایی از مواد مخدر که کشف و ضبط می‌شد به فروش می‌رسید و سهم هرکدام از درباریان و بالأخص اشرف و برادرانش محفوظ بود.

نمایندگان مجلس

در سندی از ساواک در این خصوص چنین آورده شده است:

رئیس مجلس شورای ملی (سردار فاخر حکمت) نیز با استفاده از مصونیت دیپلماتیک با ماشین شخصی از جنوب کشور به تهران تریاک حمل می‌کند و در بازار پرسود تهران به فروش می‌رساند.

امرای ارتش

در این مورد در کتاب خاطرات فردوست چنین می‌خوانیم:

سران رژیم به بهانه‌ی این‌که قصد ریشه‌کن کردن مواد مخدر را دارند، کشت خشخاش را ممنوع اعلام و ترانزیت آن را از افغانستان به کنترل درآوردند و ظاهراً با قاچاقچیان به مبارزه پرداختند، اما درواقع این اقدامات سبب شد تا امتیاز این تجارت پرسود به درباریان و همدستان آنان در ارگان‌های نظامی ازجمله ژاندارمری اختصاص یابد تا از این راه سرمایه‌های میلیاردی بیندوزند … در ژاندارمری نیز بسیاری از تیمساران ازجمله غلامعلی اویسی و پرویز خسروانی در این تجارت دست داشتند.

به همین خاطر مرزهای شرق و غرب به روی کاروان‌های مواد مخدر باز بود؛ و در خصوص خسروانی می‌توان به آن اشاره کرد که او در فرماندهی منطقه یک مرکز، همکاری نزدیکی با قاچاقچیان داشت و در این تجارت پرسود با آنان شریک بود. در یک مورد «احمد راه آهنی» از قاچاقچیان معروف، با هماهنگی خسروانی با وارد نمودن تریاک از ترکیه، تریاک تهران را تأمین می‌کرد و با خسروانی شریک بود. در ضمن خسروانی غیر از سهم شراکت از قاچاقچیان به جهت آزادی و رهایی‌شان مبالغی به‌عنوان رشوه دریافت می‌کرد.

نتیجه‌گیری

آنچه از امعان نظر در اسناد و مطالب مطروحه برداشت می‌گردد، در چهار محور زیر قابل‌ذکر است:

1-همدستی درباریان و قاچاقچیان بین‌المللی، به‌طوری‌که زمانی در یک عملیات 189 تن تریاک در ایران کشف شد، اما دولت ایران آن را نیم تن گزارش کرد و بقیه را جهت توزیع به مقر اشرف خواهر شاه انتقال داد.

2-محدودیت‌ها و سخت‌گیری‌ها درباره مواد مخدر در مواردی با دستور خاندان پهلوی و یا عوامل وابسته به آنان و بیشتر به‌منظور تسویه‌حساب و دستگیری باندهای رقیب در این امر بوده است.

3-به علت دست‌اندرکاری برخی از مهره‌های رژیم، دستگاه‌های ذیربط انگیزه مبارزه جدی با مواد مخدر را از دست دادند.

4-ضعف مرزبانی و ضعف سازمان‌های اجرایی

بااین‌وجود رژیم سعی داشت تا با انعکاس اخبار دستگیری و اعدام قاچاقچیان در رسانه‌های داخلی و به‌ویژه خارجی یک موج بزرگ تبلیغاتی را جهت پوشش کارهای اصلی خود که همانا همدستی با قاچاقچیان بین‌المللی بود، بکار گیرد.

آنان با این ترفند به دنبال مطرح نمودن خود به‌عنوان کشور پیشرو در خط مبارزه با مواد مخدر بودند.

به‌هرحال این اقدامات هم نتوانست سیاه‌کاری‌های رژیم پهلوی در راستای اشاعه اعتیاد در ایران را بپوشاند و در بهمن‌ماه 1357 عمر این رژیم با قیام مردمی ملت ایران به پایان رسید و مواد مخدر و اعتیاد هم به‌مانند سایر موارد فساد و ناهنجاری‌های اجتماعی از این حکومت به یادگار ماند. این بار علی‌رغم مبارزه جدی نظام اسلامی با مواد مخدر، استعمار با همه ابزارهای منطقه‌ای خود وارد شد و این میراث شوم را توسعه داد هنوز هم از جامعه اسلامی ما زدوده نشده و به‌عنوان یکی از معضلات مهم و اساسی و مشکلات اجتماعی عصر حاضر است.

 

مأخذ: مواد مخدر به روایت اسناد ساواک، ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری، 1383

مجتبی قانعی

دیدگاهتان را بنویسید