امکانسنجیِ ناآرامی در وضعِ کرونا-1
وضع کنونی کرونا چه اندازه میتواند امکان وقوع ناآرامی را محتمل یا قطعی کند موضوع گزارش دو قسمتی پیش رو است.
3 اکتبر 2020 10:16
«پدیدۀ خطی و تخطّیناپذیر»
بخش نخست
مقدمه
تجربۀ تلخ جهانیِ ویروس کرونا به گونهای است که بر همۀ ابعاد زیست جهانی اثر گذاشته است. از همه مهمتر، امنیت جانی را آماج خود قرار داده و به تبع آن، امنیت ملی نیز آسیبپذیر شده است. از نگاه کلان، وضع کنونی آمیزهای از فرصت و تهدید است که باید از آن بهره برد. امروزه مدیریت بحران کرونا، معیار کارآمدی همۀ دولتها شده است.
با اینکه دربارۀ وضع پساکرونا سخنانی گفته میشود، ولی هنوز در چشمانداز نزدیک نمیتوان دربارۀ پساکرونا نظر دقیق گفت، چون تا ساخت واکسن، ما همچنان در وضع کرونا هستیم و چارهای نیست جز اینکه سبک زندگی را با این شرایط تطبیق بدهیم.
با اینکه مجموعۀ دولت با توجه به شرایط تحریم در مدیریت آن بهصورت نسبی، موفق بوده است، اما با وجود وضع معیشتی سخت و فشارهای تحریم ظالمانه و…، احتمال ظهور ناآرامیهای اجتماعی وجود دارد و هرگز نباید آن را دور از ذهن انگاشت و این برخلاف گفتمان امنیتی است.
بیان مسئله
تاکنون نهاد دولت برغم خستگی و فرسودگی روانی عموم جامعه بهویژه بخش درمان، توانسته با وجود شرایط بسیار سخت تحریم ظالمانه و تحمیلی و پیامدهای آن، معیشت مردم را کم و بیش اداره کند.
اکنون کشور در پارادوکس معیشت و سلامت قرار دارد و ناگزیر است آن دو را بهشکل نسبی و موقت متعادل کند.
حجم فزایندۀ مشکلات و نیز ناموزونی میان انتظارات مردم و امکانات میتواند با اندک غفلتی، نظام را وارد چرخۀ معیوب ناآرامی و بحران بکند که این خود، مشکلِ مضاعف خواهد شد.
مدیریت افکار عمومی، مسئله مهم برای امنیت ملی انگاشته میشود. افزونبر این، رابطۀ ناهمسویانه میان قوا نیز بر روند انباشت مسائل شتاب میدهد. هرچند رویکرد و رفتارها از سوی عالی ترین مقام کشور بهخوبی تعدیل میشود، ولی رقابت منفی و گاه نزاع سیاسی بعید است کاملا برطرف شود، چون ریشه در بنیادهای گفتمانی دارد و جناح ها نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
مسئله این است که وضع کنونی کرونا (نه پساکرونا) چه اندازه میتواند امکان وقوع ناآرامی را محتمل یا قطعی کند و برآیند مؤلفههای فرصت و تهدید شرایط کرونایی چیست؟ و چگونه برای مدیریت آن چارهاندیشی کنیم؟ و مسئله کنونی این است که تابآوری جامعه در رابطه با تداوم وضعیت کرونا چه اندازه است؟
تبیین مسئله
واکاوی چرایی مسئله کمک میکند؛ ماهیت و ابعاد مسئله و نیز چشمانداز آن روشنتر شود.
در تبیین پدیده کرونا دیدگاههای گوناگونی هست، اما مهم تبیین امنیتی آن است که میتواند در راستای مدیریت بحران اثربخش باشد.
برای توصیف جغرافیای مسئله لازم است پیشینه و ریشۀ آن را به پیش از کرونا بازگرداند و مهمتر از همه تحریم است، ولی کرونا اوضاع را بسیار پیچیده و بغرنج کرد. اکنون با تداوم تحریم از یک سو، و کاهش قیمت نفت از سوی دیگر، عرصه را بر مدیریت کشور تنگ کرده است.
در پدیدارشناسی وضع جدید جامعه بهویژه اقتضائات و الزامات زیست کرونایی از نظر اجتماعی و فرهنگی دو رویکرد 1.خطی و تخطیناپذیر 2.سطحی و برگشتپذیر وجود دارد. این گونهشناسی کاملا مرزبندی شده و متصلب نیست، چون لایۀ میانی خاکستری نیز قابل تصور است:
- پدیدۀ خطی و تخطّیناپذیر (انگارۀ زیرساختی):
این رویکرد باور دارد که شرایط کرونا سبب گردیده سبک زندگی جامعه دگرگون شود و هنوز نیز این روند ادامه دارد و نمیتوان دقیقا چشم انداز آن را ترسیم کرد.
مراد از خطّیبودن، مفهوم زیرساختی است که ارادۀ مخالف چندان بر آن، اثرگذار نیست و بهصورت نسبی (نه مطلق)، جبری و تخطّیناپذیر است. چون ابعاد این پدیده کاملا جهانی (نه محلی) است، پیشبینی همۀ ابعاد روند و نیز پیامدهای آن چندان مقدور نیست، پس باید در انتظار مؤلفههای ناشناخته آن بود، برای نمونه تحقق و توسعۀ زیست دیجیتالی در حوزههای اقتصاد، آموزش، دین، سیاست، فرهنگ عمومی و… بهشکل شتابناک بسیار تأملپذیر است.
در این شرایط، برای کارآمدی زندگی فردی و جمعی، چاره ای جز انطباق و همسویی با آن نیست. در غیر این صورت، دچار ناهمگونی (و گاه تعارض آشکار) با جامعه میشویم.
برخی در تحلیل آن، این وضع را ادامۀ همان چالش سنت– تجدد میدانند که ما را بیش از یک سده در وضع گذار قرار داده است و هربار این چالش به گونهای خاص تکثیر میشود، ولی منطق و سرشت آن، کاملا ثابت است.
لایههای سهگانۀ چالش:
این نگاه، دگردیسی در حوزۀ اقتصاد را به گسترۀ فرهنگ و نیز زیست دینی تعمیم میدهد. به این معنی که با تحلیل تبارشناختی، در وضع کنونی؛ دامنۀ چالش سنت- تجدد را به چالش علم و دین هم می کشاند، یعنی از دید کلان، چالش میان سنت و تجدد است، ولی در نگاه خُرد، چالش میان علم و دین رخ داده است.
تغییر رفتار دینورزان جامعه در فضاهایی، مانند حرمها و زیارتگاهها، مساجد، مراسم عزا وتحریم، مراسم مذهبی احیا، اربعین و… همه نشانگر دگردیسی زیرساختی است که جامعه ازباب اضطرار آن را برگزید، ولی در ادامۀ روند بهصورت گزینشی و نهادینگی تعین مییابد، یعنی اضطراب اولیه با روند اجباری، سپس به انتخاب ثانویه بدل میشود و نمیخواهد به پیشاکرونا بازگردد.
اگر این چالش بهینه مدیریت نشود، قطعا در این چالش، حوزۀ دین بازنده خواهد شد، چون بُعد مادیِ زندگی در شرایط اضطراری بر بُعد معنویت اولویت و ترجیح مییابد.
در این راستا، مقایسه دو حوزۀ دین و علم بسیار پندآموز است، زیرا به همان اندازه که نهاد علم در چالش با کرونا دچار استیصال است، اما با آن، از موضع فعال برخورد میکند تا بتواند با ابتکار، واکسن و درمان آن را بسازد تا مهار شود.
درحالی که نهادهای دینی در مواجهه با کرونا نخست از موضع استعلایی برخورد کردند، سپس دستخوش پراکندگی شده و گاه دامنۀ آن به مرز تعارض هم رساندند.
البته جای شگفتی نیست، زیرا حوزه ایمان، با نوعی قطعیت روانشناختی همراه هست و بهآسانی واپس نمینشیند.
هم اکنون رقابت میان دو نهاد دین و علم جریان دارد. طیف سکولار (در فضای مجازی) رفتار حوزۀ دین را به انسداد و بنبست تفسیر میکند که این نگاه افراطی، خلاف واقعیت جاری جامعه ایران هست زیرا بخش اعظم نهاد دین نیز مسئولیت سلامت جامعه را به گردن حوزه علم سپرده است.
البته اگر دامنۀ این چالش به تقابل عرفی- قدسی بیانجامد، بنابه اصل فرض محال، محال نیست، آنگاه ممکن است با ناکارآمدی حداکثری روبهرو شویم.
لایههای سهگانۀ چالش
برای پیشگیری از سوء فهم، گفتنی است که مراد از نهاد دین/ دینی معادل با نهاد حاکمیت دینی نیست. بلکه دربرگیرنده نهاد حوزه، نهاد روحانیت، نهادهایی مانند مسجد، امور خیریه، مداحان، و… میشود، یعنی تمام سازمانهایی که بهنام دین و از موضع دین فعالیت اجتماعی میکنند و خاستگاه دینی دارند.
پیداست امروزه در جامعه ایران، طب سنتی/ اسلامی (به درست یا نادرست) به آموزهای دینی (بهویژه ائمه اطهار ع) منتسب است و خواه ناخواه افکار عمومی برغم نگاه متولیان دینی، دربارۀ آن قضاوت و داوری میکند. به هرحال بخش سنتی جامعه به آن تعلق خاطر دارد.
مهم اینکه رفتار نهادهای دینی بر دینورزی طیفی از جامعه اثر گذاشته و خواهد گذاشت و شاید در آیندۀ نه چندان دور، با الگوهای نوینی در فرهنگ عمومی و زیست دینی روبهرو شویم.
به گفتۀ شهیدمطهری افتخار تمدن اسلامی این بوده که همواره میان علم و دین پیوند برقرار کرده است. اگر این پیوند بگسلد، آنگاه عُرف جای آن را خواهد گرفت و چالش عرف و دین آغاز میشود.
البته عرف به تدریج هم سکولاریزه گردیده و این پدیده، بسیار خطرناک است، زیرا آنگاه زمینۀ انحطاط فراهم میشود.اگر نهاد روحانیت در جهت صحیح قرار دادن باورهای دینی مردم تلاش نکند، قطعا باورهای دینی جامعه آسیب خواهد دید.
ناگفته نماند؛ در طول تاریخ بشر هرگز چالش میان دو نهاد علم و دین، حل نشده است، حتی دورههایی نیز اوج گرفت.
هنگامی که واژۀ سکولار بهکار میرود، چون تعیین مراد نمیشود، گاه این موجب ابهام شده و به گونه ای دیگر تصور میشود که منظور، افراد بیدین است. در حالی که بخش سکولار جامعه، به ترتیب از لایههای درونی، پیرامونی و بیرونی عبارتند از: 1.برخی مخالفان سیاسی نظام دینی (نه همه) 2.مخالف دین سیاسی، یعنی موافق جدایی نهاد دین از نهاد قدرت 3.مخالف نهاد روحانیت 4.مخالف دین سنتی 4.موافق دینداری فردی/ شخصی (نه نهادی) 5.خداباور (نه دینباور) 5.ندانمگرا/ لاادری 6.خداناباور. هستند.
موقعیت نهادهای علم و دین در موضوع کرونا با پدیدۀ خطی و تخطّیناپذیر
در قسمت بعد به موضوع پدیدۀ سطحی و برگشتپذیر در خصوص امکانسنجیِ ناآرامی در وضعِ کرونا می پردازیم و به این سئوالات پاسخ داده می شود که در پسا کرونا آیا روند دگردیسی ایجاد شده بین نهادهای دینی و علمی به شرایط پس از کرونا بر خواهد گشت؟ و تابآوری جامعه در رابطه با تداوم وضعیت کرونا چه اندازه است؟ سپس ملاحظه ها و بایسته های شرایط کنونی برای مقابله با بحران های احتمالی این دگردیسی بلحاظ ساختاری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی گفته خواهد شد.
ادامه دارد…