">

سیاسی و روابط بین الملل

محاسن و معایب حضور در NPT

…دولت یاغی…

منافع و مضار حضور ایران در پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی موضوع این یادداشت است.

22 دسامبر 2020 11:48

دولت یاغی

دکتر رضاداد درویش استاد دانشگاه و پژوهشگر مسایل آمریکا

پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی NPT

بی‌تردید شرمندگی برای ملت ایران نیست که از پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی به عنوان تبعیض‌آمیزترین پیمان در عصر مدرن یاد کند.

در سال 1347 دولت وقت ایران به عضویت این پیمان در آمد و سپس آن را در مجلس ایران به تصویب رساند. شاه مخلوع، ایران را قبل از انقلاب به آن متعهد کرد.

پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان یک رویداد عظیم و شگرف باعث نشد، که دولت و ملت ایران در اندیشه خروج از این پیمان باشند، تا در قبال معاهدات و تعهدات بین المللی خود احساس بی‌مسئولیتی نماید و از این قبیل پیمان ها خارج شود.

رفتار مسئولانه ملت و دولت ایران که بر آموزه های دینی و ارزش‌های والای انسانی مبتنی است با فهم و ادراک این مسئله که روح و مفاد ان پی تی، اگر به درستی از سوی متعاهدین آن اجراء شود، متضمن کرامت انسانی و مانعی بزرگ در مسیر نسل کشی و کشتار وسیع انسان های بیگناه خواهد بود. لذا باقی ماندن دولت و ملت ایران در این گونه پیمان‌ها به عنوان یک اعتبار تاریخی و ماندگار برای ما ایرانیان محسوب می‌شود.

در مقابل، دولت‌مردان آمریکا در طول چهل سال گذشته به نحوی از انحاء بدترین القاب و عناوین ممکن را به ملت و دولت ایران نسبت داده اند. برای نمونه دولت دمکرات کلینتون، دولت ایران را تحت عنوان دولت یاغی تعریف[1] و سپس تحریم های معروف به تحریم های ثالث را به طور غیر قانونی و ظالمانه علیه ایران وضع کرد.

پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی NPT

بر اساس این نوع از تحریم‌ها، کشورهای دیگر جهان حق نداشتن بیش از 20 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند.

دولت های بعدی آمریکا یکی پس از دیگری به اشکال مختلف و در گستره وسیع ‌تر تحریم های خود را تحت عناوین فریبنده همچون ملت تروریست، تحریم های هوشمند، فلج کننده و خفه کننده، علیه ملت ایران وضع و اعمال کردند.

تصور به حق ملت ایران از پایبندی به پیمان عدم اشاعه این بوده است، که بر اساس ماده چهار آن ایران می‌تواند از مزایا و عایدات این پیمان در راستای تعالی و پیشرفت خود و دیگران استفاده نماید، و از طرف دیگر دارندگان سلاح اتمی نیز مطابق ماده ششم همان پیمان به سوی کاهش و حذف سلاح اتمی در عرصه زندگی انسان حرکت خواهند کرد.

ولی واقعیت‌های تلخ چهل سال گذشته، که با عاملیت و کنشگری بیشتر آمریکا و برخی از متحدان آن در این حوزه بر خلاف روح و ماهیت ان پی تی صورت گرفته است.

نه تنها کشورهای دارنده سلاح اتمی هیچ اقدامی در راستای انجام تعهدات خلع سلاحی خویش انجام نداده‌اند، بلکه برعکس به سمت نوآوری و تولید سلاح های اتمی به مراتب ویرانگر و ضدیت بشریت نیز رفته‌اند.

از طرف دیگر، ایران به رغم عضویت و پایبندی به تعهدات خویش در پیمان عدم اشاعه به دلیل فشار و نفوذ آمریکا بر شورای حکام در مقام ناظر بر اجرای پیمان از سوی کشورهای فاقد سلاح اتمی، هیچ بهره‌ای در راستای شکوفای و تعالی ایران و حتی درمان بیماران سرطانی خود نبرده است، بلکه به بهانه های واهی و خود ساخته و پرداخته آمریکا تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی ظالمانه قرار گرفته است و شاهد مرگ غمناک بیماران پروانه‌ای خود به دلیل محرومیت از دسترسی به درمان آن در سطح جهانی بوده است.

این فجایع انسانی در زمانی اتفاق افتاد که ایران بیش از یک دهه برای حل و فصل مسایل مطرح و مربوط به پرونده هسته ای ایران در شورای حکام و شورای امنیت تلاش کرده است. در مقابل آمریکا و متحدان غربی با اعمال نفوذ و صدور قطعنامه ها در شورای‌های مذکور به دنبال افزودن لایه‌ای بر پیچیدگی پرونده هسته ای ایران بودند، تا از این طریق همچنان بر دامنه و شدت تحریم های غیرانسانی خود علیه ملت ایران توسعه و تعمیق بخشند.

از سال 1382 مذاکرات در خصوص پرونده هسته‌ای ایران با کشورهای اروپایی (ای3) شروع شد و حدود یک دهه بعد با پیوستن کشورهای آمریکا، روسیه و چین به جمع حاضر به مذاکرات کشورهای 1+5 و ایران معروف شد.

دو طرف در سال 1394 به توافقی تحت عنوان برجام رسیدند.

پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی NPT

ترامپ در سال 1396 به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا جایگزین اوباما شد. او بدون توجه به قواعد و حقوق بین الملل و سرمست از قدرت شیطانی آمریکا، تمامی توافقات اوباما را فاجعه برای آمریکا قلمداد کرد و درصد نابودی و تغییر آن‌ها برآمد[2].

برجام یک توافق چندجانبه بین ایران و چندین کشور از جمله آمریکا بود که ترامپ مدعی شد این توافق به دلیل وجود نواقص و معایب وحشتناک آن توسط کنگره آمریکا به تصویب نرسیده است، باید ملغی شود.

ولی دیری نپاید که به دلیل ماهیت متوهمی و شیطانی ترامپ، حتی پیمان مودت 1333 بین ایران و آمریکا، که بر خلاف برجام مصوب کنگره نیز بود، از طرف او ملغی و به سطل زباله انداخته شد.

در حالی که ایرانیان انقلابی و مخالف استکبار جهانی برغم وقوع انقلاب در ایران، رفتارهای ظالمانه آمریکا و برخی از متحدان این کشور زیر بیرق ان پی تی همچنان به این پیمان و تعهدات مصرح در آن و فراتر از آن متعهد هستند.

علاوه بر این برای احیای حقوق مسلم خود بر اساس این پیمان وارد مذاکره با طرف های مدعی غربی شدند. ولی در عمل، ملت ایران به یکی از قربانیان اصلی رفتارهای تبعیض‌آمیز آنان در تاریخ آژانس انرژی اتمی تبدیل شده است.

رفتارهای ظالمانه و دوگانه طرف های غربی باعث طرح و رشد این نحله فکری در جمع ایرانیان اعم از نخبگان فکری، روشنفکران و مقامات اجرائی شده است که دیگر بس است. استدلال منطقی آنان این است، اگر ایران در این پیمان عضو نبود، همانند دیگر اعضای غیر عضو آن مانند هند، پاکستان و رژیم صهیونیستی نه تنها قربانی بی‌مورد آن نمی شد، بلکه خبری از قطعنامه های ستمگرایانه شورای حکام و شورای امنیت نیز نبود.

مسئله اصلی برای این جمع به عنوان بخش قابل توجهی از ایرانیان این است، ما نه تنها از فواید این پیمان تاکنون بهره مند نشده‌ایم، بلکه به بهانه عدم رعایت آن دچار رنج و عذاب بی حد و حصری نیز شده‌ایم.

پس پایبندی ما به تعهدات خویش در چنین پیمان‌ها، امضاء و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و نظارت های فرا پروتکلی به چه معنای است.

آیا بهتر نیست، حداقل از این پیمان خارج شد و به جای آن به عضویت «پیمان منع کامل سلاح اتمی» درآمده و علاوه بر آن به مفاد بازریسی های پادمانی آژانس نیز پایبند بود؟ در این صورت، برای جهانیان به طور معقول و منطقی روشن خواهد بود که ایران به دنبال بمب اتم نیست و رفتارهای ظالمانه و ستمگری آمریکا نیز دیگر روتوش قانونی و مشروعیت شورای امنیتی نیز نخواهد داشت.

البته شاید استدلال شود، برخی از قدرت ها اگر اراده کنند و تمایل داشته باشند در برخی از موارد، در مقابل زیاد از حد، زیاده‌خواهی های ترامپ‌گونه آمریکا همانند ایستادگی از خود در شورای امنیت در برابر درخواست یاغی‌گرانه او از خود نشان دهند و آن را به دیوار بکوبند.

با وجود این تفاسیر، آینده عضویت ایران در ان پی تی و برجام در گرو نوع کنشگری دولت بایدن است.

سیاست دولت بایدن در قبال برجام، بر اساس مواضع بایدنی ها و دیگر صاحب نظران مستقل در محافل مختلف در حال گمانه زنی بر سر انتخاب سیاست درست هستند.

در مجموع دو رویکرد اصلی تحت عناوین؛ رویکرد کلینتونی[3] با محوریت بهره‌مندی از خاکریزهای فتح شده توسط ترامپ در قبال ایران، و دیگری رویکرد اوبامایی و بایدنی با مرکزیت پایبندی به حقوق حداقلی مصرح ایران در برجام برای برگشت آمریکا به برجام مطرح است.

اما انتظار جهانیان و بخصوص ایرانیان بر این است که بایدن در انتخاب سیاست و رویکرد خود، حداقل باید این دوشرط را مدنظر قرار دهد و پس از برگشت به برجام به آنها پایبند باشد.

مهمتر از همه این است که بایدن به وعده‌های انتخاباتی خویش پایبند باشد و به یاغی‌گری از نوع ترامپی در برابر حقوق و مقررات بین المللی و برجام پایان بخشد. دوم، پایبندی به حقوق و بهره‌مندی به حق ایران از مزایایی مصرح در برجام را به اثبات برساند. در غیر این صورت، خروج از ان پی تی به منظور مقابله با فشار و رنج‌های ناشی از تحریم های ظالمانه آمریکا با روپوش آژانس و شورای امنیت، تنها از طریق تولید قدرت در درون کشور، حفظ سازگاری زیرساخت‌های سازگاری با تحریم های ظالمانه و با نیم نگاهی به همکاری و همراهی با برخی از کشورهای جهان میسر است.

 

دکتر رضاداد درویش

استاد دانشگاه و پژوهشگر مسایل آمریکا.

پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی NPT

[1] . آنتونی لیک مشاور امنیت ملی بیل کلینتون برای اولین بار این لقب را دولت ایران داد.

[2] . کارنامه ترامپ در خروج از معاهدات و پیمان های دو و چند جانبه بلند است، پیمان پاریس، شرکاء تجاری پاسیفک و تسلیحات اتمی میانبرد و … از این موارد است.

[3] . در سال 1389 در زمانی که خانم کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا بود، اوباما داسیلوا رئیس جمهور وقت برزیل و اردوغان نخست وزیر ترکیه به عنوان میانجی برای انتقال ذخایر اورانیوم غنی شده ایران در مقابل دریافت سوخت اورانیومی با غنای 20 درصد برای ادامه حیات راکتور تهران روانه تهران نمود. وقتی توافق نهایی شد و دو مقام مذکور نتیجه را به اوباما انتقال دادند، خانم کلینتون با مبادله مخالفت و قطعنامه 1929 را با شدیدترین سخت‌گیری ها و مجازات علیه ایران، در شورای امنیت ارائه و تصویب نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.