نماد سایت راهبرد ملی -|- nationalstrategy

ظهور ضد راهبردها در جمهوری اسلامی ایران

مقدمه:

ضد راهبردها کارکردهایی برنامه ای است که علیه راهبردهای گوناگون در سطح سازمان ها ،سطح ملی و درروابط بین المللی به موقع اجرا درآمده و مانع از پیشبرد و موفقیت راهبردها و برنامه های برخاسته از آن می شود.

درگذشته، ضد راهبردها بعنوان یکی از وظایف سازمان های امنیتی، اطلاعاتی و هیات های دیپلماتیک و رهبران کشورها در حوزه های سیاسی و یا اقتصادی بکار گرفته می شد و مهمترین کارکرد آن متوقف سازی سطح پیشرفت و نگاه به موفقیت در کشورهای رقیب بود. با رشد مدیریت علمی و ظهور مکاتب راهبردی گوناگون، ضد راهبردها توانست خود را از حوزه صرف رهبران و کارگزاران به صحنه سازمان ها، شرکت ها، بنگاه ها و نهادهای بین المللی و یا غیر دولتی بکشاند و آن ها را تبدیل به برنامه های بدیل سطح ملی علیه کشورهای رقیب و حریف کرده و بنوعی فشار راهبردی را از عرصه های گوناگون سیاسی و پنهان به عرصه های مشارکتی، اجتماعی و اقتصادی کشانیده که عنصر اصلی آن کیفیت برنامه‌ریزی هایی بود که موجب می شد تا نقش مهم مدیریت راهبردی از سطح حاکمیتی به سطح شبه ملی نزدیک و حاکمیت بتواند در پناه شانه خالی کردن از مسئولیت و تکذیب مسئولیت خود حریف و رقیب خود را به میز مذاکره فرا خواند.

به تعبیری دیگر مفاهیمی چون برنامه ریزی اقتضائی، بازیگر اصلی این دوران و بستر ظهور و ضد راهبردها گردید و لیکن در عصر ظهور رسانه های مجازی و شبکه های ارتباطی، ضد راهبردها به کنش‌های اجتماعی و تغییر نرم تبدیل گردید که می تواند عرصه های گوناگون مدیریت راهبردی را از سیاستگذاری، برنامه ریزی، تصمیم گیری، نظارت و اجرا را مستحیل و نظام ها را به واکنش رویارویی داخلی و یا تمکین تدریجی وادار ساخته و عملاً روند سیاست تا اجرا را مورد تجدید نظر قرار دهند.

در این راستا بسیاری از مفاهیم در ارتباط مستقیم با امنیت ملی هر واحد سیاسی را همچون دشمنی، تهدید، منافع امنیت ملی، مصالح ملی، همکاری و ائتلاف، سرمایه گذاری خارجی و … در اولویت تغییر و جابجایی قرار می گیرد زیرا می تواند موقعیت و وضعیت راهبردی کشور را به تبع خود جابجا سازد. در این نوشتار تلاش می شود امکان ظهور و بروز ضد راهبردها را در سه وضعیت برنامه های توسعه، چشم انداز و آینده راهبردی جمهوری اسلامی به اختصار بررسی و ترسیم نماییم.

عرصه های راهبردی در جمهوری اسلامی ایران

ضد راهبردها در هر کشور متناسبی با سه مؤلفه موقعیت راهبردی، وضعیت راهبردی و کنش راهبردی آن کشور و تاثیر آن بر شرایط ملی، منطقه ای و بین المللی برنامه ریزی شده و بازیگران بدیل و طراحان ضد راهبرد نیز بر همان اساس نقش گرفته و فعال می شوند. این بازیگران در سطح ملی، گروه های فشار، برانداز، تجزیه طلب و جریان های قدرتمند و یکپارچه اجتماعی هستند که رنگ جنبش و یا نهضت سیاسی بخود می گیرند که با عنایت به استقلال و یا نحوه وابستگی به منافع و جریان های منطقه ای  و بین‌المللی می توانند از قدرت بیشتری برخوردار شوند.

لذا به نظر می رسد باید سطح انعطاف و مدیریت کنش گری راهبردی در کشور را بر اساس پنج عنصر گفته شده و شرایط تولید مطالبات جدید در چرخه شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی مورد باز توجه قرار داد.

راه کارهای مدیریت ضدراهبردها:

به منظور مدیریت عرصه های مستعد در ظهور و پذیرش ضد راهبردها در کشور پیشنهاد می‌گردد قواعد و راهکارهای ذیر مد نظر قرار گیرد.

در سازوکارهایی همچون سازمان بازرسی و مدیریت و برنامه ریزی باید ارزش های کارشناسی و حرفه ای مبنای کار بوده و از بررسی های گزینشی و انتصابات غیر حرفه ای بشدت پرهیز شود.