محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در سال 2017 بر خلاف قواعد موجود در خاندان پادشاهی سعودی برای تعیین ولیعهد توانست با حمایت پدرش ملک سلمان ، ولیعهدی را از پسر عمویش گرفته و به علت کهولت سن و با در دست گرفتن وزارت دفاع ، امروز به مرد اول عربستان تبدیل شود.
محمد بن سلمان با دست زدن به اقداماتی از قبیل صدور مجوز حضور زنان در ورزشگاه ها و اجازه رانندگی به زنان و شرکت آنان در برخی انتخابات محلی و اخیراً به بهانه مبارزه با فساد اقدام به بازداشت گسترده شاهزادگان و مقام های سابق و فعلی کرد که شاهزاده میلیاردر ولید بن طلال و متعب بن عبدالله فرمانده گارد ملی،ترکی بن عبدالله امیر سابق ریاض و عادل فقیه وزیر اقتصاد فعلی از سرشناسترین چهرههای آن به شمار میروند و گفته شده است شاهزاده سعودی بنام منصور بن مقرن بن عبدالعزیز نیز در هنگام فرار به علت سقوط بالگردش کشته شده است برخی تحلیگران سیاسی معتقدند وی یکی از مخالفان انتقال ولیعهدی به محمد بن سلمان بوده است.
در بعد خارجی هم شاهد یک اقدام غیر متعارف دیپلماتیک و اعلام استعفای سعد حریری از نخست وزیری لبنان از خاک عربستان بودیم . استعفایی که به گفته سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان با اجبار و فشار سعودی ها انجام گرفت و با انشا و ادبیات عربستان هماهنگ و همخوانی دارد. همچنین اصابت موشک یمنی ها به ریاض و اظهارات ترامپ که گفته این موشک ایرانی بوده است.
اینگونه اقدامات از سوی ولیعهد سی و چند ساله سعودی نشان از تحولاتی در آینده می دهد که چند لایه و ریشه در خارج مرزهای عربستان از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی دارد .
با نگاهی گذرا به تاریخ معاصر، این واقعیت را می توان یافت که رژیم هایی که در معرض سقوط قرار گرفته اند برای ایجاد تاخیر در فروپاشی و عبور از بحران سیاسی و اقتصادی به رفرم متوسل شده اند و اصلاحات داخلی و مبارزه با فساد وجه مشترک آنهاست. همچنین :
- این کشورها با اینگونه اقداماتشان به صورت رسمی اعلام کرده اند کشورشان به دلیل سیاست های غلط حکام قبلی اکنون در فساد غوطه خورده و ضرورت مبارزه با آن وجود دارد.
- این کشورها پس از بوجود آمدن بحران های سیاسی و اقتصادی دست به مبارزه با فساد زده اند. یعنی در حقیقت علاجه واقعه را نه قبل از وقوع بلکه بعد از آن دنبال کرده اند.
- گذشت زمان نشان داده است که حکام وقت این کشورها به صورت مستقیم و غیر مستقیم در حقیقت با اینگونه مبارزه با فساد در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی بازی کرده و قلاده حاکمیت خود را از دست داده و نابود شده اند. برای نمونه پهلوی دوم در ایران– گورباچف در شوروی سابق – مبارک در مصر و بن علی در تونس و … وقتی برای اصلاح حکومتشان دست به مبارزه با فساد زدند و حاکمیت و قدرت فاسد خود را زیر تیغ جراحی بردن، دانسته یا ندانسته با گذشت زمان متوجه شدند دسته این تیغ جراحی در دست خودشان نبوده است.
امروزه محمد بن سلمان در عربستان سعودی نیز با خطاهای راهبردی و برای عبور از بحران سیاسی و اقتصادی مبارزه با فساد در حاکمیت را آغاز کرده و به دلایل زیر در مسیر فروپاشی قرار گرفته است:
- فساد مالی و سیاسی ریشه دار و وابستگی های شدید سیاستمداران سعودی به غرب و آمریکا و ارتباط آنان با اسرائیل فرصت بازگشت و اصلاح را از این رژیم گرفته است. منافع ملی در غرب و آمریکا و اسرائیل حرف اول را خواهد زد و عمر حکومت های وابسته متغییری از این منافع هستند. موضوعی که تاریخ نیم قرن اخیر در منطقه بخوبی بر آن صحه می گذارد.
- شکست در سیاست های خارجی سعودی در سوریه – عراق – بحرین و یمن و اکنون در لبنان که همگی ناشی از خطاهای راهبردی و پیروی از سیاست های منطقه ای آمریکا و رژیم صهیونیستی است و هزینه های گزافی را به رژیم سعودی تحمیل نموده است که جبران آن در کوتاه مدت و نه در میان مدت امکان پذیر نیست.
- خزانه نسبتاً خالی سعودی ها که ناشی از پایین آمدن قیمت نفت در سال های اخیر بوده و عمدتاً عربستان خود یکی از بانیان پایین قرار دادن قیمت بوده است، موجب گردیده که اقتصاد عربستان شدیداً ضربه بخورد. اضافه بر این موضوع هزینه های جنگ های نیابتی در عراق و سوریه، هزینه جنگ افروزی آمریکا در منطقه و هزینه جنگ نابرابر یمن که به صورت ناحق بر مردم مظلوم یمنی تحمیل شده است و ناکامی و شکست سیاست های عربستان در منازعات منطقه ای رژیم سعودی را در آستانه انفجار قرار داده است.
- دست و دلبازی های حکام سعودی در معاملات اقتصادی و عمدتا خرید تسلیحات از طرف های غربی و بخصوص آمریکا شرایط را برای آنان جهت تامین اعتبار لازم پیچیده تر کرده است. شاهزادگان میلیاردر سعودی و تجار عربستانی تا چه حد حاضر می باشند هزینه این ولخرجی های حکام سعودی را به گردن بگیرند این همان معضلی است که ولیعهد ناپخته و جوان سعودی با آن روبرو است و احتمالاً مبارزه علنی با فساد را برای تامین بخشی از هزینه ها و دسترسی به منابع داخلی آغاز کرده است.
اما در این شرایط که تحولات در حاله ای از ابهام قرار گرفته، جمهوری اسلامی ایران در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی باید هوشمندانه و سنجیده رفتار نماید.
- اوضاع طی چند سال اخیر به هیچ وجه به نفع سعودی ها نه در داخل و نه در خارج نبوده و نیست. حوادث و اتفاقات نیز به یاری حکام سعودی نیامده است، فاجعه منا و افتادن جرثیقل در خانه کعبه نیز با خوش بینی باید از مصادیق همین وقایع دانست. شکست داعش و تکفیری ها در سوریه و عراق و ترس از بازگشت هزاران سعودی سرشکسته از جنگ به عربستان و سر و سامان نسبی اوضاع سیاسی در عراق به همراه قدرت گرفتن الحشد شعبی در این کشور و مقاومت بحرینی ها برای رسیدن به خواسته هایشان و حملات تهاجمی یمنی ها که دامنه آن تا فرودگاه ریاض کشیده شده است نشان از در سراشیبی قرار گرفتن حکام سعودی دارد. در چنین شرایطی سیاست حلم و بردباری در کنار ایجاد اشرافیت دقیق بر تحولات داخلی در عربستان و اتخاذ مواضع حکیمانه و عزتمندانه که توام با نشان دادن توان قدرت دفاعی کشور خواهد بود را بایستی با ضمیمه کردن دوری از افزایش سیاست های تنش آفرین در منطقه به پیش برد زیرا تاریخ نشان داده است سرانجام رژیمها، حکام و سیاستمدارانی که عزم و اراده خود را به وابستگی به نظام سلطه به سردمداری آمریکا و نفوذ رژیم صهیونیستی پیوند زده اند چیزی جز سقوط و فروپاشی نبوده و نخواهد بود و عربستان سعودی نیز نمی تواند از این قاعده مستثنی باشد.
- عربستان سعودی با رهبری محمدبن سلمان که خواهان سردمداری جهان عرب است در روندی قرار گرفته که منابع مادی و انسانی جهان اسلام را از بین خواهد برد و جمهوری اسلامی ایران از جنگ خانوادگی در بین مسلمانان استقبال نمی کند و ترجیح می دهد مسائل منطقه ای بدون مداخله دیگران (قدرت های فرا منطقه ای) حل و فصل شود و از نخبگان و بزرگان جهان اسلام خواسته شود که دولت های اسلامی را از این که در دام نظام سلطه قرار گیرند برحذر دارند. نزاع و اختلاف بین کشورهای اسلامی به ضرر همه کشورها و به نفع قدرت های سلطه گر خواهد شد.
18/8/96