چرایی «ایران هراسی» در سیاست های راهبردی آمریکا و راه های مقابله
یکی از استراتژی های آمریکا در تقابل با انقلاب اسلامی دنبال نمودن راهبرد «ایران هراسی» بعد از انقلاب تاکنون بوده است . این یادداشت ضمن برشمردن برخی از محورهای مورد توجه آمریکا در ارتباط با موضوع «ایران هراسی»، چرایی انتخاب این راهبرد را در چهار چوب شرایط کنونی منطقه و اوضاع فرا منطقه ایی مورد بررسی قرار می دهد.
29 جولای 2017 07:30
طی سی سال گذشته یکی از راهبردهای تبلیغاتی و جنگ روانی سیاست خارجی امریکا و برخی از کشورهای اروپایی، علیه کشورمان، ایران هراسی بوده است. دولتهای ایالات متحده امریکا چه جمهوریخواه و چه دموکرات، به صورت پیوسته در سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی خود ایران هراسی را به عنوان یک راهبرد دنبال نموده اند.
چرایی راهبرد سی و چند ساله آمریکا در دنبال کردن پروژه های «ایران هراسی» معطوف به موقعیت ژئواستراتژیک ایران در کنار انقلاب اسلامی و ماهیت آن است که توانسته ایران را به عنوان بازیگری تأثیرگذار بر مناسبات دو منطقه خاورمیانه عربی و جنوب غرب آسیا تبدیل کند. موضوعی که در واقع زمینه ساز به چالش کشیده شدن منافع امریکا در مهمترین بخش دنیا شده است. بهطوری که دولتهای امریکا همواره صراحتاً اعلام کردهاند که؛ ایران تنها کشوری است که مهمترین چالشهای استراتژیک را برای امریکا و شکلی از خاورمیانه که خواهان ایجاد آن هست را پدید آورده است. و در این راستا همواره ادعاهایی مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به تواناییهای هستهای، دخالت در عراق، مخالفت با فرآیند صلح اسرائیل و فلسطین را مطرح کرده است و با رویکردی تخاصمی مسائل مرتبط با ایران را با هدف معرفی آن بهعنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت منطقه و جهان در قالب پروسه ایران هراسی تعقیب کرده است.
راهبرد «ایران هراسی» آمریکا طی سه دهه مشتمل بر محورهای زیر بوده است:
– دسترسی ایران به سلاحهای هستهای
– مخالفت ایران با صلح و ثبات منطقهای
– تهاجمی بودن فناوریهای دفاعی ایران
-حمایت ایران از تروریسم
-نقض حقوق بشر در ایران
-دخالت ایران در امور کشورها
بدیهی است که برای تحقق این هدف (ایران هراسی) و دستکاری و فریب افکار عمومی و وارد کردن بازیگران در زمین بازی و نقشهای تعیین شده برای آنها از سوی امریکا ، کاخ سفید از تکنیکها و تاکتیکهای متنوع هدفمند و پیچیده مختلفی استفاده کند. برخی از این تاکتیکها و تکنیکها عبارتند از:
-بهرهگیری از بار منفی واژهها، کلمات و مفاهیم حساسیت برانگیز در افکار عمومی (مثلاً نسبت دادن بنیادگرایی به جمهوری اسلامی ایران)
-سیاه نمایی درخصوص ایران (تهیه و نمایش فیلمهای ضد ایرانی و..)
-بهرهگیری از تاکتیک ارعاب (القای خطر فناوری موشکی ایران برای اروپا)
-انگاره سازیهای هدفمند (مثلا توهم سازی از استیلا نظامی و برتری و هژمونی هلال شیعی بر جهان اهل سنت و…)
-استفاده از تاکتیک همسانسازی (تروریست معرفی کردن ایران)
-تحریف اخبار مرتبط با ایران (غیرصلحآمیز معرفی کردن پیشرفتهای هستهای ایران)
-القای مستقیم و غیرمستقیم (معرفی ایران بهعنوان محور و کانون شرارت در جهان)
-بهرهگیری از تکنیک تکرار (ایران به دنبال استیلا بر کشورهای منطقه است)
از مهمترین راهبردهای امریکا که از طریق ایران هراسی دنبال می گردد منزوی کردن ایران در عرصه های بین المللی است. آمریکا با تأکید بر این راهبرد زمینهسازی انزوای ایران در منطقه و فرا منطقه را دنبال میکند. ضمن آنکه به زعم امریکا، اجرای راهبرد ایران هراسی میتواند باعث شکلگیری اجماع ضدایرانی در جهان شده و همه بازیگران رسمی و غیررسمی را با سیاستهای ایران ستیزانه امریکا همراه نماید.
-از دیگر اهداف راهبرد ایران هراسی امریکا ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه است و این در حالی است که میلیتاریزه شدن سیاست خارجی امریکا هزینههای زیادی را متوجه این کشور کرده و میکند. اما فروش تسلیحات بازار سودآوری را برای امریکا مهیا میسازد. (انعقاد قراردادهای متعدد تسلیحاتی بین امریکا، عربستان سعودی و برخی امیرنشینهای منطقه ناظر بر تحقق این هدف است) . در واقع آمریکا با راهبرد ایران هراسی توانسته است ارتباط مستقیمی بین فروش جنگ افزار به کشورهای منطقه (البته با هدف اعلامی امریکا مبنی بر توانمند ساختن آنها در برابر توسعه ایران) و بالا بردن میزان ایران هراسی نزد آنان برقرار نماید.
-توجیه حضور نظامی و اشغالگری آمریکا در منطقه از طریق فرآیند انگارهسازی و توهم سازی برای کشورهای منطقه و هراساندن آنان از ایران، نیز از جمله اهداف راهبردی امریکا است. در واقع ایران هراسی راهبرد تبلیغاتی و جنگ روانی است که ناظر بر ترمیم قدرت نرم امریکا در منطقه است.
-تسلط بر منابع نفتی منطقه با توجیه حفظ منافع آمریکا در منطقه از دیگر اهدافی است که امریکا با عملیاتی کردن راهبرد ایران هراسی دنبال میکند. از این منظر راهبرد ایران هراسی رابطه مستقیمی با تأمین انرژی مورد نیاز امریکا در کمتر از ربع قرن آینده دارد چرا که در چند سال آینده به دلیل مصرف فزاینده داخلی، امکان صادرات نفت از برخی از کشورهای صادرکننده گرفته خواهد شد و تنها عربستان، عراق و ایران کشورهایی خواهند بود که در 30 سال آینده میتوانند صادرات نفت داشته باشند.
بنابراین راهبرد ایران هراسی در واقع پلی است که آمریکا سعی دارد با عبور از آن از یک سو تحولات آینده داخلی خود را مدیریت نماید و از سوی دیگر بحرانهای منطقهای و بینالمللی فراروی امریکا را مهار و کنترل نماید.
آخرین نمونه از راهبرد «ایران هراسی» آمریکا در ائتلاف چهارجانبه ضد ایرانی در امنیتیترین کنفرانس سال؛ مونیخ 2017 مشاهده شده است؛ در این کنفرانس نمایندگان کشورهای آمریکا و مثلث عربستان، اسرائیل، ترکیه در «ایرانهراسی» سنگ تمام گذاشتند (کنفرانس امنیتی مونیخ بهعنوان یکی از مهمترین گردهماییهای سالانه بینالمللی رسماً در روزهای 17 تا 19 فوریه 2017 با حضور رهبران و سیاستمداران مطرح بینالمللی در زمینه چالشهایی که اروپا را تهدید میکند در مونیخ آلمان برگزار شد) اینان بشدت نسبت به ایران مواضع خصمانه اتخاذ کردند و جمهوری اسلامی را حامی تروریست نامیدند..وزیر خارجه عربستان در راستای خطاهای استراتژیک خود در قبال ایران و با پیروی از راهبرد ایران هراسی آمریکا ، جمهوری اسلامی را حامی اصلی تروریسم خواند و از جامعه جهانی خواست که با اعمال فشار بر تهران، ایران را مجبور به تسلیم به خواستههایش بکند. امریکا نیز مثل همیشه در پی منافع خود در منطقه و دفاع از شرکای قدیمی کم نگذاشت.
با این توصیفات سئوالی که می تواند ذهن سیاسیون ایران را مشغول بدارد چگونگی روش های مقابله ایی با راهبرد ایران هراسی امریکاست.
در این رابطه دو استراتژی مهم می توان ترسیم کرد:
اولا بهنظر میرسد در خاورمیانه این جغرافیای پیچیده و پرابهام، گامها در همه شرایط مخصوصاً به هنگام بروز بحران، باید بسیار محاسبه شده و با مدنظر گرفتن گذشته، حال و آینده برداشته شود. به طور مثال در بحران میان عربستان و قطر، ایرانی که در عمق نگاه طرفین دعوا، اگر دشمن نباشد، بیگانه است، بیطرفی مثبت، بهترین موضعگیری برای تهران است. اعلام درهای باز ایران برای رایزنیها و کمکرسانی انسانی و غذایی برای دوحه، ضمن دور نمودن ایران از خطرات مترتب بر بحران، بر پرستیژ کشور افزوده و در نگاه حداقلی از انباشت بیشتر کینهها خواهد کاست. و نه تنها تصویری روشن از ایران اسلامی که مددکار جامعه مسلمین در همه شرایط است را نشان می دهد بلکه شعارهای «ایران هراسی» در جامعه عرب اهل سنت را نیز خنثی خواهد کرد.
دوماً تقویت ارتباط ایران با اتحادیه اروپا با به عنوان یک استراتژی و در جهت تقویت مناسبات ایران با دوستان اروپایی و سنتی و تجاری آمریکا با اهداف ایجاد تشتت در ائتلاف نانوشته ضد ایرانی اینان با آمریکا بایستی صورت گیرد. در گام اول ارتباط با اروپا این توضیح ضروری است که با توجه به چشمانداز مثبتی که از برجام در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انتظار می رود و در شرایط کنونی فضای سیاسی گفتمانی جدیدی در روابط جمهوری اسلامی با اتحادیه اروپایی به وجود آمده است که میتوان گفت حداقل طی یک دهه اخیر بیسابقه بوده است. این در حالی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط اروپا و ایران هیچ گاه یک روابط باثبات و جامع نبوده است. این روابط عمدتاً روابط بازرگانی صرف بوده است که آن هم به خاطر تحریمها، بسیار شکننده بوده است. برجام نخستین توافق بزرگ ایران و اروپا است که احتمال تحول مهم در روابط اقتصادی را کلید زده و ظرفیت روابطی پایدار و همه جانبه بین ایران و اروپا را ایجاد کرده است. دیدگاه جدید اتحادیه اروپا در تنظیم روابط با جمهوری اسلامی ایران میتواند روابط فیمابین را به میزان زیادی در آینده متحول کند. در این میان اجرایی شدن برجام جایگاه خاص و کلیدی در هرگونه مناسبات اتحادیه با ایران در چشمانداز آینده دارد و میتواند به منزله نقشه راه آینده مناسبات طرفین نقشآفرینی کند. با توجه به اینکه اتحادیه اروپا توجه ویژهای به اجرایی شدن برجام دارد و آن را به نوعی مکانیزم و استراتژی مناسبات آینده خود با ایران میداند و در واقع یک راهبرد یا مکانیسمی برای بهبود روابط خود با ایران و به نوعی موفقیت سیاست خارجی و امنیتی مشترک خود تلقی میکند خواهان افزایش تعامل، گفتوگو و همکاریها با ایران است. بنابراین همکاری نزدیک و مستمر با اتحادیه اروپا و عملیاتی شدن تمام ساز و کارهای تعیین شده در برجام، پروژه های «ایران هراسی» آمریکا در نزد اروپائیان را بی تاثیر خواهد کرد. البته ناگفته نماند که شرایط کنونی منطقه نیز در افزایش تمایل اروپا به نزدیک شدن به ایران نقش داشته است چرا که کشورهای اروپایی در مجاورت منطقه ژئوپلیتیکی خاورمیانه قرار دارند و هرگونه بحران و نابسامانی در منطقه در وضعیت، ثبات و امنیت آنها تأثیرگذار است. افزایش حضور گرایشها سلفی، تکفیری و قدرتیابی گروههای تروریستی مثل داعش، القاعده، النصره و… در منطقه باعث نگرانی کشورهای منطقه و اروپایی شده و لذا رایزنی با کشور قدرتمندی چون ایران که از جایگاه و نفوذ بسیار بالایی در منطقه برخوردار است، مورد توجه اتحادیه اروپایی و اعضای آن است و ما طی دو سال اخیر شاهد گفتوگوها و رایزنیهای سطح بالایی بین طرفین بودهایم. ایران همواره خواهان این بوده که اروپا روابطی کاملاً مستقل از امریکا با ایران داشته باشد. در واقع منافع طرفینی به طور مثال تروریسم، داعش، القاعده، جبهه النصره یا جبهه الشام تهدید مشترک هستند و از طرفی ایران در خط مقدم مبارزه با داعش عمل میکند و در سوریه، عراق، افغانستان و یمن نفوذ دارد؛ بنابراین ایران میتواند شریک مهمی برای اروپا در بحرانهایی چون تروریسم، مهاجرین و اقتصاد به هم ریخته منطقه باشد. اینها مهمترین الزامات در تقابل با راهبرد «ایران هراسی» آمریکا و بهبود و گسترش رابطه با اروپاییها است.
دکتر امیر حسین طاهری
تابستان 96