غافلگیری راهبردی، علل و عوامل و رویکردهای مقابله با آن-بخش دوم
بخش دوم یادداشت با موضوع غافلگیری راهبردی به چگونگی شناخت ، درک و فهم غافلگیری استراتژیک و چگونگی مقابله با آن می پردازد.
18 سپتامبر 2017 07:20
دشواریهای شناخت غافلگیری استراتژیک
عموماً هرگونه غافلگیری وابسته به فهم و ادراک برخی از پیشزمینهها، نیات، پیامها و شواهد و قرائنی است که میتوان در محیط راهبردی آن را جستجو و بعد از کشف سیگنالهای ضعیف برخاسته از آن، اولین هشدار امکان بروز غافلگیری را به طراحان ، تصمیم گیران و مجریان سامانههای راهبردی اعلام نمود.
الف– اولین و اساسیترین روش شناخت غافلگیری استراتژیک کشف سیگنالهای ضعیف در محیط راهبردی بهمنظور بروز غافلگیری است. گاهی اوقات پخش یک شایعه یا اعلام یک موضع و بروز یک اطلاعات با منبعی نامشخص میتواند یک سیگنال ضعیف در امکان بروز غافلگیری باشد. هرچه سطح شایعات به حوزه راهبردی نزدیکتر میگردد، تمیز دادن بین سیگنال هشدار دهنده با سیگنال فریب می بایستی از توجه بیشتری برخوردار باشد. گاهی اوقات یک واکنش غلط و ناخواسته در برابر سیگنال فریب موجب میشود تا حریف بتواند نقطه ضعف استراتژیک برنامه را کشف کرده و به همان سمت سوق دهد و تمامی توان ضد راهبردی خود را فعال نموده تا نتوان از چنبره و انرژی غافلگیری نجات پیدا کرد. حرکت حزبالله لبنان در آغاز جنگ 33 روزه، استفاده از یک فریب استراتژیک علیه رژیم صهیونیستی و جلوگیری از اجرای راهبرد پیشدستی او در عملیات نظامی و بروز غافلگیری علیه او بود.
ب – در دومین روش شناخت امکان غافلگیری باید به روش فهم نیات دشمن یا رقیب در حرکت به سمت چشمانداز ملی و امنیتی او اشاره کرد و از این طریق به زنجیرهای از برنامهها، تواناییها، منابع و فرایندهای اجرای راهبردی او پی برده و میزان تقابل و تصادم آن منافع با منافع راهبردی خود را مشخص و از این طریق به امکان غافلگیری و بروز اشتباهات یا زنجیرهای از این اشتباهات در نزد مراحل تدوین تا اجرای راهبردی خود پی برد. این موضوع از بنیادیترین روشهای شناخت تنگناها و ناکارآمدی های زنجیره راهبردی است که میتواند حوزههای غافلگیری را گوشزد نماید. در ارزیابیهای اولیه میبایستی به کیفیت دکترین، برنامه، سازمان، منابع و محیط راهبردی رقیب در چشم اندازها و تصمیمگیریهای رسمی و موضع گیری های آشکار و پنهان آنان توجه و با یک اندازهگیری حجمی و کیفی از اهداف و منافع مورد انتظار راهبردی به امکان غافلگیری خود در این بین دست یافت. این امر میتواند بهعنوان مهمترین روش در ادراک سطح غافلگیری راهبردی ما را از سرمایهگذاری هنگفت در عبور از پیامدهای غافلگیری کمک نماید.
ج – سومین روش برای ادراک ضرورت شکلگیری غافلگیری به روش شناخت و سنجش واقعی از میزان عقبماندگی حریف از برنامههای اجرایی و ضرورت حرکت به سمت پنهانکاری ، فریب و یا تهاجم در اشکال مختلف راهبردی یا تاکتیکی ارتباط داشته که با ارزیابی و سنجش فاصله رقبا یا دشمنان با برنامهریزیهای راهبردی و اهداف مورد تعقیب میتوان به این نکته نیز دست یافت که انجام هرگونه رفتار غافلگیری در زدودن توانمندیهای راهبردی توسط او یک ضرورت کلیدی و حیاتی محسوب میشود. باید توجه داشت غافلگیری بهواسطه ارزش پنهان کارانه درونی خود میتواند به مقدار بسیار زیادی توان بازدارندگی و ایمنی راهبردی را به هنگام طراحی و اجرا در محیط هدف مورد ضربه جدی قرار دهد تا در این هنگام بتواند قدرت مقابله و حتی بازیابی توان تهاجم را در برنامهریزی راهبردی بهشدت تضعیف مینماید. این به معنی این است که قربانی به دلیل اطمینان فراوان به موقعیت خود و کوچک انگاری رقبا موجب غافلگیری خود شده است.
د- نکته مهم دیگری که در ادراک سطح، شکل، میزان، تنوع، شدت، حجم و چندجانبگی غافلگیری می تواند نقش ایفا کند، ضعف روش های شناختی و ادراکی طراحان استراتژیک نسبت به ظرفیت ها، قابلیت ها، حضور و توان و گستره عملیات غافلگیری دشمن یا رقبا در برابر راهبردهای اجرایی یا بدیل آن است. برخی از شیوههای طراحی راهبرد در کشورهایی همچون جمهوری اسلامی ایران نسخهای دستکاری شده و مونتاژ از مدلی قدیمی با قدمتی بیش از نیم قرن میباشد که در درون حفرههای این طراحی میتوان نقاط ضعف گسترده و غافلگیری را مثال زد. درحالیکه روشهای نوین امروزی در طراحی و تدوین راهبرد نسبت به مدلهای قدیمی توان درک پیچیدگی، انعطاف، آینده سازی، شبیهسازی، تغییر سرعت و هوشمندی راهبردی را در خود جایداده و امکان بروز غافلگیری در شرایط متنوع و گوناگون را بهعنوان سامانههای هشدار راهبردی گوشزد مینماید. ولیکن روشهای قدیمی در تقابل با شرایط امروزی مجموعهای از هشدارهای نادرست و بیاعتبار را موجب شده و تحلیلهای غلطی را عرضه میکند و اصطلاحاً سندرمی معروف به چوپان دروغگو را پدید میآورد. صدام حسین در قبل از حمله به کویت با استفاده از این ضعف روشی، تحلیلهای منطقهای و جهانی خود را صورت داده ولیکن غافل از درک شرایط پیچیده منطقهای و جهانی شکست مرگبار خود را کلید زده و با یک چرخش 180 درجهای در سیاستهای غرب متحمل شکست و وضعیتی اسفناک و رقتانگیز برای مردم کشور خود گردید و به این اصل در غافلگیری معنا بخشید که (هیچ شکستی مانند موفقیت در نزد او نبود).
ﻫ – از دیگر روشهای شناخت و امکان بروز غافلگیری باید به شیوههای رصد و دیدهبانی شاخص های ضعف، کاهش سرعت، بروز اختلاف، ناکامیها، نارسایی منابع، افت انگیزش ها و ظهور انحراف در هدفگیری و اجرای سیاست های راهبردی اشاره کرد. نزدیکترین روش در شناخت آثار غافلگیری تدوین فهرست کاملی از این شاخصها در قالب یک داشبورد راهبردی بهمنظور کشف پیشرفتها، عقبماندگیها، ایستایی و سطح انحرافی است که در روند پیادهسازی و اجرای راهبرد به چشم میخورد. قابلیت هر داشبورد راهبردی به نمایش این 5 وضعیت و اعلام هشدار لازم از مهمترین ساز و کارهای شبیهسازیهای راهبردی در عصر امروز است که میتواند از اطلاعات مهم، پرحجم، غیراستراتژیک، استراتژیک و حتی متقاطع، متعارض و مبهم صریحترین شرایط و رویکردها را مشخص و به استراتژیست پیشنهاد نماید که آیا میبایستی خود را آماده یک غافلگیری نماید و چه نوع رفتار و امکانی را در برابر او اتخاذ کرده یا در مقابل هشدار انجامشده رویکردی جستجوگرایانه بهمنظور خروج از فریب دشمن یا تحریک پنهانی او در پیش گیرد. کشور روسیه بعد از فروپاشی شوروی سابق و فریب استراتژیک گورباچف بر اساس مدلهای تدوین راهبردی که بهصورت سنتی در شوروی سابق به مورد اجرا میگذاشتند موجب شد تا روسیه در پناه ضعف هوشمندی برخاسته از روشهای سنتی پیمانهای سالت و استارت را بهصورت کامل پذیرفته و تمام سلاحهای استراتژیک خود را با نظارت و تشخیص امریکا نابود که هزینههای برگشتپذیری آن فشار زیادی را بر توان اقتصادی روسیه در سالهای پیش روی او وارد آورد.