">

سیاسی و روابط بین الملل

بیداری تاریخی امریکا

نگاهی گذرا به تاریخچه جنبش مردم آمریکا بخصوص سیاه پوستان و تحولات اخیر در این کشور موضوع یادداشت است.

23 ژوئن 2020 12:47

تبعیض‌نژادی و نابرابری در نظام سیاسی امریکا به طور قانونی منع شده ‌است.

ولی این موضوع در ساختار قدرت سیاسی این کشور نهادینه است.

قیام مردم امریکا

علیه این وضعیت یک مسئله و واقعیت تاریخی است که هرازگاهی در خیابان‌های این کشور ظهور و بروز پیدا می‌کند.

خشونت سیاسی از این نوع در تاریخ 400 ساله امریکا کم نیست.

مقدمه

در دهه 60 قرن نوزدهم، جامعه امریکا بر سر برده‌داری درگیر جنگ داخلی شد.

در این جنگ بیش از 600 هزار نفر کشته شد.

این جنگ به برده‌داری رسمی پایان داد، ولی نژادپرستی نهادینه ادامه یافت.

افراطیون نژادپرست بعد از جنگ موفق به ترور آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت و رهبر مخالفان برده‌داری شدند.

در دهه 60 قرن بیستم و به ویژه در سال 1968، جامعه امریکا شاهد بحران مثلثی از معترضین به جنگ ویتنام، ترور دکتر مارتین لوترکینگ رهبر سیاه‌پوستان و رابرت کندی نامزد ریاست جمهوری دمکرات‌ها توسط راست‌های افراطی و نژاد‌پرست بود.

جنبش گسترده و فراگیر این سال نیز همچون گذشته سرکوب و مانند جنبش نودونه درصدی‌ها علیه یک درصدی‌ها، معروف به وال استریت در 2010، بدون نتیجه مثبت برای سیاه‌پوستان و سایر طبقات پائین جامعه به پایان رسید.

قیام کنونی سیاه‌پوستان به همراه سایر محرومین جامعه امریکا پس از قتل جرج فلوید توسط افسر سفید‌پوست پلیس در شهر میناپولیس شروع شد.

مقتول در حالی که دست بند به دست تسلیم محض پلیس بود، در کف خیابان خوابانده شد و با گذاشتن زانو بر گردن او با خونسردی قاتل در اثر خفگی جان باخت.

این شیوه مدرن اعدام خیابانی در مقابل دوربین، بدون محاکمه و سریع، به اتهام تلاش برای خرید با اسکناس 20 دلاری جعلی جامعه سیاه‌پوستان و سایرین ناامیدان بی عدالتی و تبعیض نژادی در سراسر امریکا را به خیابان آورد.

مرگ جرج فلوید

این شیوه مدرن از نمونه ای اعدام خیابانی در مقابل دوربین، بدون محاکمه و سریع، در آمریکا است.

تاریخچه

از گذشته فرآیند جامعه پذیری به شکل تحمیل تبعیض‌نژادی و نابرابری به نسل‌ کنونی آمریکا انتقال یافته است.

رفتار پلیس با رنگین‌پوستان نمادی از این مسئله است که با اعتراضات مردمی پایان نخواهد یافت.

فقر نظام‌مند، بازتولید ناعادلانه ثروت، باعث شطرنجی شدن نابرابری ثروت، مسکن، آموزش، بهداشت و جایگاه اجتماعی رنگین‌پوستان جامعه امریکا شده ‌است.

بر اساس آمار 2019، تعداد مردان سیاه‌پوست که توسط پلیس کشته می‌شوند، 5/2 برابر سفید‌پوستان است.

در حالیکه؛ جامعه سیاه‌پوستان 13 درصد جمعیت امریکا را تشکیل می‌دهند، فقط 6/2 درصد ثروت امریکا را دارند.

دو سوم فرزندان سیاه پوست دبیرستان را بدلیل فقر، تمام نمی‌کنند.

اکنون میزان مرگ سیاه‌پوستان در اثر کرونا 5/2 برابر سفید‌پوستان است.

احتمال مرگ زن سیاه‌پوست 243 درصد بیشتر از زن سفید‌پوست مریض است.

اکثریت سیاه‌پوستان معتقدند: پلیس به آنها به عنوان انسان نگاه نمی‌کنند.

و اکنون مردم امریکا در بیش از 2000 شهر در حالی که تابلوها و ماسک‌هایی با جمله:

«نمی‌توانم نفس بکشم»،

سیاهان امریکا نمی توانند نفس بکشند

و اکنون مردم امریکا در بیش از 2000 شهر در حالی که تابلوها و ماسک‌هایی با جمله:«نمی‌توانم نفس بکشم»، در دست دارند.

«جان سیاهان مهم است»،

«عدالت و صلح نیست»،

سیاهان امریکا عدالت ندارند

اکثریت سیاه‌پوستان معتقدند: پلیس به آنها به عنوان انسان نگاه نمی‌کنند. و اکنون مردم امریکا در بیش از 2000 شهر در حالی که تابلوها و ماسک‌هایی با جمله:«نمی‌توانم نفس بکشم»،«جان سیاهان مهم است»،«عدالت و صلح نیست»، اعتبراض خود را به وضع موجود در آمریکا اعلام می کنند.

شورش[1] کرده‌اند و خواستار انجام اصلاحات لازم در نظام سیاسی این کشور به منظور رفع بی عدالتی، نابرابری اقتصادی، آموزشی و تبعیض‌نژادی هستند[2].

در نتیجه شورش کنونی، دادستان مینه‌سوتا اتهام پلیس بازداشت شده، را از قتل غیر عمد (درجه ۳) به قتل شبه عمد (درجه ۲) افزایش داد و سه پلیس ناظر بر قتل را نیز متهم کرد.

سئوال بنیادی این است،

شورش‌ها و قیام‌های گسترده و سراسری در امریکا منجر به انقلاب و رفع تبعیض‌نژادی و نابرابری و تحول اساسی در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور می‌شود؟

پاسخ به این پرسش به دلایل زیر منفی است.

بی رهبر بودن جنبش ها

جنبش دهه 60 قرن در بیستم علیه تبعیض‌نژادی و نابرابری با ترور رهبران پس از مدتی بدون نتیجه ملموس پایان یافت.

ساختار قدرت و سیاست در امریکا، از این تاریخ به بعد افرادی که مستعد رهبری در میان سیاه‌پوستان بودند را به قتل رسانده یا وادار به سکوت یا خروج از کشور می‌کنند.

بر این اساس است که جنبش‌های اعتراضی در امریکا فاقد رهبر هستند و به طور طبیعی، فاقد سازمان و ایدئولوژی لازم برای تبدیل به انقلاب یا هر تحول بنیادی در جامعه هستند.

علاوه بر این، کشور دومی همانند امریکا در جهان وجود ندارد که در امور داخلی سایرین برای رهبرسازی و سایر تمهیدات لازم مداخله نماید.

رهبر سیاهان امریکا

دکتر مارتین لوترکینگ رهبر سیاه‌پوستان آمریکا در دهه 60 که توسط افراطیون راست گرای امریکایی ترور شد

پیچیدگی نظام سیاسی

نظام دمکراسی کشور امریکا بسیار پیچیده و پول محور و مولد تبعیض‌نژادی و نابرابری است.

این سیستم نیز در اغلب مواقع به نفع سفید‌پوستان کار می‌کند و سیاهان بعضا از طریق دمکرات‌ها در پی بهره‌مندی حداقلی از آن هستند.

قدرت پلیس

علاوه بر وجود تبعیض‌نژادی و نابرابری در تار و پود پلیس امریکا، اتحادیه پلیس به عنوان یکی از پرقدرت‌ترین نهادهای تاثیرگذار بر نظام سیاسی و قضایی امریکا، از نیروهای پلیس حمایت می‌کند.

به همین دلیل نیز کمتر پلیسی در امریکا در برابر اتهامات وارده مجازات می‌شوند و اکثریت غالب آنها در محاکم قضایی تبرئه می شوند.

عامل دیگر، فرهنگ حاکم بر پلیس است که تحت سلطه سفید‌پوستان است و سیاه‌پوستان در سطوح پایین و در سطح خیابان‌ها بکار گرفته می‌شوند[3].

خشونت پلیس امریکا

پرقدرت‌ترین نهادهای تاثیرگذار بر نظام سیاسی و قضایی امریکا، از نیروهای پلیس حمایت می‌کند

خشونت حداکثری

قیام و شورش‌های مردمی علیه تبعیض‌نژادی و نابرابری صرفنظر از ابعاد گستردگی آن در سطح شهر، ایالت و کشور در امریکا پس از چندین روز ناآرامی پایان می‌یابد.

درغیر این صورت، دولت پس از اعمال خشونت توسط پلیس و گارد ملی تعدادی را کشته، مجروح یا بازداشت می‌نماید و سپس با اعلام وضعیت فوق العاده و وارد کردن ارتش به آن خاتمه می‌دهد.

پلیس امریکا و خشونت

دولت امریکا پس از اعمال خشونت توسط پلیس و گارد ملی تعدادی را کشته، مجروح یا بازداشت می‌نماید

نتیجه:

تهدیدات ترامپ به استفاده از ارتش، سلاح‌های مرگبار، سگ‌های درنده، اراذل و اوباش و تروریست خواندن معترضین به تبعیض‌نژادی و نابرابری، حمایت از گروه‌های فاشیستی و نژاد پرست به اضافه وضعیت بداقتصادی و سلامت مردم کرونا زده باعث شد لشگر 41 میلیون بیکار، ناامید و بغض‌آلود به خیابان‌ها بیایند.

حاصل شورش کنونی که به نماد ناکارآمدی و ناامیدی اکثریت مردم از ترامپ و ساختار سیاسی امریکا تبدیل شده‌است، امکان پیروزی احتمالی دمکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را افزایش داده‌است.

البته اگر دموکرات ها قادر به مدیریت بهینه و استفاده از تنفر عمومی از ترامپ و افراطی‌های حامی او شوند.

زیرا مشروعیت ترامپ در طرح مداخله روسیه در انتخابات 2016 ریاست جمهوری امریکا خدشه برداشت.

این موضوع با بحران کرونا و اقتصادی و بکارگیری ادبیات دیکتاتورمابانه علیه معترضین توسط ترامپ تعمیق یافته است.

والسلام

[1] . بر اساس نظرسنجی رادیو ملی امریکا (NPR)، 62 درصد مردم امریکا و 72 درصد سیاه‌پوستان، 58 درصد سفیدپوستان اعتراض تائید و آن را حق مشروع می‌دانند. در مقابل 28 درصد مخالف تظاهرات هستند.

[2] . طبق تحلیل‌های خبرگزاری آسوشیتدپرس از داده‌های پلیس ایالتی آمریکا، تا کنون دست‌کم چهار هزار و ۴۰۰ نفر در ارتباط با اعتراضات سراسری به قتل جورج فلوید به دست نیروهای پلیس بازداشت و ۱۱ نفر نیز کشته شده‌اند.

[3] . البته این وضعیت با توجه به سیستم فدرالی امریکا از ایالتی به ایالت دیگر کم و بیش متغییر است.

2 دیدگاه برای “بیداری تاریخی امریکا

  1. سلام.
    با توجه به اینکه خالق جهان هستی برمبنای تکاملی ندریجی جهان راچنان برنامه ریزی فرموده اند که سرانجام همه موجودات باندازه ظرفیت وجودی خویش به تکامل برسند و در راس آن انسان است که باید لاجرم به مقام
    خلیفه اللهی نایل گردد و زمانی این مهم بوقوع خواهد پیوست که انسان صفات خالق خویش را متجلی نماید.
    یکی از این صفات برجسته عدالت است .
    احساس میکنم جامعه بشری با هر مکتبی فطرت خویش را پی میگیرد و هم اکنون به مبارزه با بی عدالتی برخاسته است و با ادامه این عدالتخواهی و مبارزه باظلم و تبعیض لاجرم نیاز به رهبری دارد که این نیاز فطری را به
    سرانجام رساند و قطعا پیشوائی و رهبری این حرکت جهانی باید با حضور و ظهور امام زمان مهدی موعود عج انجام پذیرد .
    انسان آنگاه که متوجه گردید که تکنولوژی و علم پاسخگوی نیازهای روحی او نیست دست نیاز بسوی امام و منجی دراز خواهدنمود که آرامشی معنوی و روحانی را برایش تدارک دیده و با چنین حس نیازی است که همه ادیان و
    جامعه بشری آماده پذیرفتن این هدیه الهی خواهد بود.
    چونکه پایانی ندارد این کلام پس سخن کوتاه باید والسلام.
    یا مهدی ادرکنی یامهدی.

  2. سلام و تشکر
    دوستان زحمت کشیده اند و مطلب را تهیه کرده اند بسیار بهتر بود بجای پیش بینی نادرست و ضعیف در مورد آینده، بیشتر روی چالش های مخنلف داخلی و خارجی آمریکا و زمینه های گره خوردن آنها به هم کار میشد
    نادیده گرفتن نقش فضای مجازی در تحولات سیاسی اجتماعی کشور ها در این شرایط خطای بزرگی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.