محور مقاومت و امنیت منطقه غرب آسیا
گروه سیاست خارجی موسسه مطالعاتی فرهیختگان موضوع امنیت در غرب آسیا و نقش محور مقاومت و ج.ا.ایران در این رابطه را دستاویز این یادداشت نموده است.
20 نوامبر 2018 10:50
محور مقاومت امنیت منطقه غرب آسیا
مقدمه
فلسفه پیدایی دولت، تامین امنیت همه شهروندان خود یا به عبارت دقیقتر امنیت ملی است. دولت اختیارات و ابزارهای لازم برای رسیدن به این هدف غایی را در اختیار دارد. دولتها در عرصه بینالمللی برای تامین امنیت ملی خویش از راهبردها و رویکردهای مختلفی بهره میبرند. در تدوین سیاست خارجی و راهبردهای اجرایی آن عوامل گوناگونی دخیل هستند که مهمترین آنها به شرح زیر است:
- منظومه فکری و ادراک تصمیم گیرندگان سیاسی،
- شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه،
- موقعیت ژئوپلیتکی و قدرت ملی کشور،
- اهداف ملی کوتاه، میان و بلندمدت،
- ساختار نظام بین الملل.
دولتها برای تحقق اهداف امنیت ملی خویش از ابزارهای سه گانه سیاست خارجی یعنی دیپلماسی، جنگ و اقدام پنهان به صورت جداگانه یا ترکیبی استفاده میکنند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران امنیتمحور است. تامین و تضمین بقاء و امنیت ملی در نظام بینالملل آنارشیک از اهداف اصلی سیاست خارجی ج.ا.ایران است. مقاومت از جمله ابزارهای ترکیبی سیاست خارجی است. مقاومت به مفهوم گفتمان مبتنی بر قانون اساسی متشکل از دو بخش سلبی و ایجابی با ابعاد داخلی و خارجی است. سلطه ستیزی و نفی سلطه، استکبارستیزی و نفی استبداد از ارکان اصلی بعد سلبی است و در بخش ایجابی نیز اسلام خواهی، عدالتخواهی، استقلال طلبی، آزادیخواهی، عقلانیت، حمایت از محرومین و مستضعفین قرار دارد.
محور مقاومت امنیت منطقه غرب آسیا
مقاومت به معنای جبهه یا محور یا یک ائتلاف ژئوپلیتیکی منطقهای شامل کشورها، سازمانها، گروهها و بازیگران غیردولتی و افراد همسو با ج.ا. ایران در مقابل “نظام سلطه و جبهه استکبار” به رهبری امریکا است. موضوع فلسطین در منطقه مخرج مشترک هر دو جبهه با جهتگیری متضاد را تشکیل میدهد. ج.ا.ایران به عنوان محور مقاومت نهتنها در هدایت و رهبری جبهه مقاومت علیه محور سازش نقش اساسی ایفا میکند، بلکه به نوعی گرانیگاه اصلی این جبهه نیز به حساب میآید.
حفظ آزادی عمل و استقلال خود از طریق بیشینهسازی منابع، گسترش و تعمیق نفوذ در بازیگران جبهه مقاومت و افزایش سهم خویش از توزیع قدرت در نظام منطقهای از جمله کارکردهای جبهه مقاومت در راستای تامین امنیت ملی ج.ا.ایران محسوب میشود. بر این اساس هرگونه بیثباتی و ضعف در جبهه مقاومت نه تنها تاثیر منفی مستقیم بر امنیت ملی ایران خواهد داشت، بلکه سرایت این موضوع به درون مرزهای جغرافیای کشور نیز محتمل به نظر میرسد. در واکاوی نسبت جبهه مقاومت و امنیت ملی ج.ا.ایران ، پرسشهای زیر مطرح است که مورد بررسی قرار میگیرد:
محور مقاومت امنیت منطقه غرب آسیا
- مقاومت و تأثیر آن بر افزایش ضریب امنیت منطقه غرب آسیا؛
- اثرگذاری جبهه مقاومت از نگاه امنیتی بر قلمرو ژئوپلیتکی و ژرفای راهبردی ایران در منطقه (چالشها و تهدیدات)؛
- تأثیر حمایتهای فراگیر ایران از مقاومت در برساخت همگرایی یا واگرایی منطقه ای؛
گفتمانهای امنیت ملی و مقاومت
مفهوم امنیت ملی متأثر از عوامل متعددی چون؛ قدرت ملی، موقعیت کشور، بینش و نگاه رهبران، نخبگان، مردم و ساختار نظام بینالملل است. امروزه در رویکرد نوین به امنیت ملی، علاوه بر مباحث بنیادینی چون استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی آسیبپذیریهای داخلی، اعم از فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی، مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی و … توجه خاصی میشود.
باتوجه به این مباحث، گفتمانهای مختلفی چون؛ بسط محور، حفظ محور و رشد محور بین نخبگان فکری و اجرائی کشور در خصوص امنیت ملی وجود داشته و دارد. این گفتمانها در دورههای از حیات ج.ا.ایران به طور مستقل یا ترکیبی حاکم بودهاند، که به شرح زیر قابل دستهبندی و ارائه است:
- گفتمان بسط محور
دوره زمانی: پیروزی انقلاب اسلامی تا شروع جنگ تحمیلی[1]؛
مؤلفههای اصلی گفتمان بسطمحور عبارتند از:
- غلبه دیدگاه انقلابیون مکتبی بر انقلابیون میانهرو،
- اولویت اهداف فراملی بر اهداف ملی،
- ضدیت با ساختار و نظم بینالمللی(مبارزه با استکبار جهانی) در مقابل پذیرش نظم بینالمللی،
- گفتمان حفظ محور
دوره زمانی: دوران دفاع مقدس؛
مؤلفههای اصلی گفتمان حفظمحور عبارتند از:
- تاکید بر حفظ نظام در مقایسه بر منافع بلاد اسلامی،
- طرح و تبیین نظریه امالقری(وظیفه همه امت اسلامی دفاع از ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام است)،
- ایثار و مقاومت.
- گفتمان رشد محور
دوره زمانی :پایان جنگ و دوره سازندگی؛
مؤلفههای اصلی گفتمان رشدمحور عبارتند از:
- سازندگی و اولویت بر بازسازی کشور ناشی از جنگ تحمیلی،
- اولویت بر امنیت اقتصادی،
- تحکیم بنیانهای قدرت ملی،
- الگو شدن ج.ا.ایران برای سایر کشورها.
موضوع مقاومت و نهضتها هرچند با ماهیت انقلاب اسلامی هبستگی و همزادی دارد. با وجود این، رویکرد دولتهای ج.ا.ایران در جریان چهار دهه گذشته تحت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم مؤلفههای گفتمانهای فوق بوده است.
محور مقاومت امنیت منطقه غرب آسیا
در دوره گفتمانی اول، تاکید بر صدور تفکر انقلاب اسلامی میشد. ولی در گفتمان بعدی، دفاع از نظام با طرح الگوی امالقرا، مبین وضع منطقی و تعدیل شدهای است، که در عین حال بر مسئله صدور تفکر انقلاب اسلامی نیز توجه داشته است، بر تامین منافع ملی از منظر دیگری نیز می نگریست. در حالیکه بر اساس اصول متعدد قانون اساسی کشور، موضوع مقاومت و جریان “نهضتی”و رابطه با ملتها در اولویت است. باتوجه به فقدان اجماع نظری در خصوص نهضتها و نوع مقاومت در برابر استکبار در داخل کشور، شاهد رویکردهای متفاوت در این زمینه در دولتهای مختلف بودهایم. درکل، رویکردهای مطرح را به شکل زیر که متاثر از غلبه هر یک از گفتمانهای مطرح میباشد، دستهبندی و ارائه شده است:
- رویکرد حضرت امام(ره): برپایه “تکلیفمحوری”؛
- رویکرد منفعتمحور: بهرهگیری از نهضتها در چارچوب منافع ملی و بلاد اسلامی؛
- رویکرد امالقرایی: با پیشرفت و توسعه ایران به شکل طبیعی الگوی ج.ا.ایران از سوی کشورها و جریانهای مردمی بازتولید میشود؛
ظرفیتهای جبهه مقاومت و ج.ا.ایران
امروزه نیروهای متشکله جبهه مقاومت در منطقه به یکی از ارکان قدرت ج.ا.ایران تبدیل شده است. این رکن قدرت فرصت و ظرفیتهای قابل توجهی برای بازیگری ایران در سطح منطقه و بینالملل فراهم آورده است. در این خصوص به اجمال میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- انسجامبخشی به ظرفیتهای مردمی در منطقه؛
- گسترش بازوان و اهرمهای قدرت راهبردی ج.ا.ا؛
- افزایش ضریب امنیت و ثبات در منطقه؛
- کمک به شکلگیری دولتها و سازمانهای مقاومت؛
- تحدید بازیگری قدرتهای سلطهگر و عناصر وابسته در منطقه؛
- محدود و خنثیسازی اقدامات رژیم صهیونیستی و تحمیل جنگ فرسایشی به آن؛
- به چالش خواندن توان و مدعاهای قدرتهای سلطهگر و حرکت به سوی آزادسازی قدس شریف؛
- انسجام بخشی به همگرایی جهانی ملل اسلامی و آزادیخواهان حول محور قدس شریف و فلسطین؛
- انگیزهبخشی به حرکتها و دولتهای دیگر برای مقابله با سلطه گران.
آسیبها و چالشهای مقاومت و امنیت منطقه غرب آسیا
جبهه مقاومت همانند هر موضوع و پدیدهای میتواند آسیبها و چالشهای به همراه داشته باشد. آسیبها و چالشهای اصلی مطرح در این حوزه عبارتند از:
- رشد و تقویت جریانهای واگرا در درون گروهها و دولتهای مقاومت در سطح منطقه ؛
- برخی از نخبگان فکری داخل کشور استدلال میکنند که نوع حمایت ج.ا.ایران از جبهه مقاومت باعث فرقهگرایی، واکنش دیگران، تهدید وجودی رژیم صهیونیستی و همگرایی مخالفان منطقهای علیه ایران شده است[2]؛
- تلاش مضاعف مثلث آمریکا، اسرائیل، عربستان برای امنیتیسازی نقش منطقهای ج.ا.ایران؛
- روایتسازی مثلث مذکور در ایجاد پیوند بین نقش منطقهای ج.ا.ایران و مشکلات اقتصادی کشور. تصور افکارعمومی بر این است که ج.ا.ایران سرمایه زیادی از کشور را که حق مردم است، خرج گروههای مقاومت میکند؛
- عدم مدیریت افکار عمومی و برخی از نخبگان فکری در داخل کشور و سطح منطقه ؛
پیامدها و دستاوردهای منطقهای مقاومت
اعضای جبهه مقاومت را از لحاظ ساختار میتوان در چهار دسته دولتهای مقاومت، احزاب مقاومت، گروههای مقاومت و افراد تفکیک کرد. این اشکال چهارگانه مقاومت در منطقه فعال بوده است و دستاوردهای زیادی داشته که مهمترین آن به شرح زیر است:
- قدرت روزافزون حزبالله در کشور و نظام سیاسی لبنان و بازیگری مؤثر آن در منطقه در راستای منافع ملت ها و کشورهای اسلامی منطقه،
- شکلگیری و ساختارمند شدن گروههای مقاومت در کشور عراق و مشارکت آنها در نظام سیاسی این کشور و مقابله با رویکرد استکبار آمریکا،
- جلوگیری از موفقیت یا به شکست کشاندن پروژههای امریکا و متحدان منطقهای آن از جمله اسقاط دولت سوریه، ایجاد خلافت داعش و تجزیه عراق،
- اثبات محدودیت در توانمندی آمریکا برای پیادهسازی نیات و راهبردهای خویش و تحمیل ترتیبات منطقهای مورد نظر خود،
- تضعیف موقعیت و امنیت اسرائیل و باور به ناتوانی آمریکا در تضمین و حفظ امنیت آن،
- همکاری و مشارکت راهبردی ایران با روسیه در عملیاتهای نظامی در مقابل نظام سلطه در سطح منطقه و ارتقاء قدرت چانهزنی و دیپلماسی خود در سطح بینالمللی،
- تقویت گروههای مقاومت فلسطین، تداوم مقاومت مردمی در فلسطین و ایجاد و معرفی نوعی از ائتلاف نوین و مؤثر بین گروههای مقاومت،
- بسط، گسترش و ارتقاء نوع بازیگری جنبش انصارالله در شطرنج سیاسی یمن و ژئوپلتیک مقاومت در برابر زیادخواهیهای عربستان و آمریکا در سطح منطقه.
ملاحظات و راهکارهای تقویت امنیت منطقه
برای اینکه ظرفیت جبهه مقاومت رابطه درستی با ارتقا و تقویت سطح امنیتی ثبات منطقه پیدا کند، لازم است سیاستها و راهبردها را از دیدگاهها و ابعاد گوناگون در نظر گرفت. در زیر به برخی از ملاحظات و راهکارها پیشنهادی در این راستا اشاره میشود:
- افزایش شمار دولتهای مقاومت در منطقه قطعا پیامدهای مثبتی به سود جبهه مقاومت خواهد داشت.
- هرچند روند تغییرات در منطقه به سود مقاومت است، ولی اجرا شدن معامله قرن و گسترش نفوذ صهیونیستها در کشورهای حاشیه خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی و امارات میتواند وضع نوینی را در منطقه به زیان مقاومت رقم بزند.
- تمرکز بر گسترش گفتمان مقاومت و جریانهای مردمی پشتیبان مقاومت داخل کشور ؛
- مدیریت متمرکز، هوشمند و توانا در کار با نیروهای مسلمان برخوردار از روحیه جهادی آنها در راستای مقاومت جهانی در برابر استکبار و رژیم صهیونیستی؛
- مدیریت گفتمانهای امنیت ملی در سطح حاکمیتی، نخبگان و مردم به منظور تبیین و تقویت گفتمان مقاومت در راستای ارتقاء بخشی به امنیت و ثبات منطقه؛
- تبیین دستاوردهای محور مقاومت در میان ملتها و جوامع اسلامی و به ویژه مردم کشورهای منطقه؛
- حفظ و تاکید بر اولویت مسئله فلسطین به عنوان سنگ بنا و نیروی محرکه محور مقاومت در برابر نظام سلطه و متحدان سنتی آن در سطوح منطقهای و جهانی؛
- طراحی الگوی ساختاری و سازمانی برای بازیگران دولتی و گروههای عضو محور مقاومت؛
- تاکید بیشتر بر ایجاد هماهنگی و همسطحسازی میان ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی محور مقاومت با وجوه جهادی و نظامی آن؛
- تلاش برای تعریف و تبیین جایگاه بینالمللی مقاومت به صورت رسمی، نهادی و مردمی در سطح منطقه و جهان؛
محور مقاومت امنیت منطقه غرب آسیا
[1] . شایان ذکر است که نمیتوان بازه زمانی دقیق برای هریک از گفتمانها تعیین کرد. برای مثال در همین دوران گفتمانهای بسط محور و حفظ محور دارای قدرت سیاسی توأمان در نهادهای دولتی بودهاند.
[2] . شکلگیری و انسجام درونی در مثلث ضد ایرانی امریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان.