">

دسته‌بندی نشده

رویکرد افراط‌گرایی دینی در گردونه‌ی ناهم‌تاریخی

پدیده‌ افراط‌گرایی دینی و مذهبی در دهۀ اخیر بسیار حساس برانگیز شده است. به گونه‌ای که دامنۀ آن پاره‌ای از مذاهب و فرق اسلامی را دربرگرفته است. در گذشتۀ نه چندان دور، خاستگاه خشونت مذهبی بیشتر در حوزه‌ی وهابیت نمود داشت، ولی امواج بعدی آن به دیگر فرقه‌های اهل سنت نیز گسترش یافت و از درون آن گروه های جدید بیرون آمدند. اما در میان شیعیان گرچه هیچگاه خشونت مذهبی وجه غالب نبوده است، ولی رگه‌هایی از آن همواره در حاشیه زیست دینی‌اش حضور داشته است. مهم این‌که با ترویج پدیدۀ سلفی‌گری، اندیشه و فرهنگ افراط‌گرایی خواه ناخواه سیال و فرارونده و توسعه شونده است و چندان وابسته به سرزمین نیست. هم اینک این پدیده را با وجود پیشینه‌اش در فرهنگ شیعی به نام اخباری گری متقدم می شناسیم و با نوع متاخر آن در نیمۀ دوم دورۀ صفوی آشنا هستیم. البته در دورۀ معاصر،با توجه به روند تاریخی آن، مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک(به تعبیر محمد رضا حکیمی) پیدایی آن چندان نامنتظر بوده است. اما این رویکرد یا گفتمان هرگز در جامعۀ شیعی غالب نشد. به هر حال بررسی و تحلیل ظهور و گسترش این پدیده، خود ضرورت پژوهشی است تا چیستی، چرایی و چگونگی آن روشن شود و نیز ابعاد معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، ارزش‌شناسی و روش‌شناختی و نیز مؤلفه‌های آن مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد...

18 فوریه 2017 05:56

مقدمه

پدیده‌ی افراط‌گرایی دینی و مذهبی در دهه‌ی اخیر بسیار حساس برانگیز شده است. به گونه‌ای که دامنه‌ی آن پاره‌ای از  مذاهب و فرق اسلامی را دربرگرفته است. در گذشته‌ی  نه چندان دور، خاستگاه خشونت مذهبی بیشتر در حوزه‌ی وهابیت نمود داشت، ولی امواج بعدی آن به دیگر فرقه‌های اهل سنت نیز گسترش یافت و از دل آن گروه های جدید بیرون آمدند. اما در میان شیعیان گرچه هیچگاه خشونت مذهبی وجه غالب نبوده است، ولی رگه‌هایی از آن همواره در حاشیه زیست دینی‌اش حضور داشته است. مهم این‌که با ترویج پدیده‌ی سلفی‌گری، خواه ناخواه اندیشه و فرهنگ افراط‌گرایی سیال و فرارونده و توسعه شونده است و چندان وابسته به سرزمین نیست. هم اینک این پدیده با وجود پیشینه‌اش در فرهنگ شیعی به نام اخبارگری متقدم (از سده‌ی سوم و چهارم) و نوع متاخر آن نیمه‌ی دوم دوره‌ی صفوی (ملا امین استرآبادی) آشنا هستیم. البته در دوره‌ی معاصر،با توجه به روند تاریخی آن، مکتب معارفی خراسان یا مکتب تفکیک (به تعبیر محمد رضا حکیمی) پیدایی آن چندان  نامنتظر بوده است. اما این رویکرد یا گفتمان هرگز در جامعه‌ی شیعی غالب نشد. به هر حال بررسی و تحلیل ظهور و گسترش این پدیده، خود ضرورت پژوهشی است تا چیستی، چرایی و چگونگی آن روشن شود و نیز ابعاد معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی، ارزش‌شناسی و روش‌شناختی و نیز مؤلفه‌های آن بررسی و تحلیل شود.

معنا‌شناسی: افراط‌گرایی در برابر اعتدال‌گرایی قرار دارد. هرچند به آسانی نمی‌توان آنها را تعریف و ماهیت‌کاوی کرد. زیرا رویکردهای نوین فلسفی، چندان با “ماهیت” بر سر مهر نیست. اما همین اندازه می‌توان با آورردن شاخص‌هایی، ابعاد و مؤلفه‌های آن را روشن نمود. بر این پایه، می‌توانیم چندین ویژگی را برشماریم:

1ـ تقبیح و تحریم خرد‌گرایی و دانش عقلی

افراط‌گرایی دینی و مذهبی از پایه، با دانش خودبنیان بشری هیچ سازگار نیست. پیداست که در دروه‌ی کنونی  به واسطه تکامل عقل بشری، این نعمت بزرگ الهی می تواند به عنوان رسول درونی و باطنی، نقش مهمی در هدایت جوامع بشری ایفا کند. البته همواره سنت‌ستیزان از یک سو، و سنت‌گرایان افراطی از سوی دیگر، با عقل جامع همنوا نبوده اند. بی‌گمان، ایجاد تعارض میان دین و دانش، به زیان دین بوده است. تجربه‌ی قرون وسطی در مغرب زمین گواه روشنی بر این مدعاست. در معرکه ی آرا میان دو اردوگاه در نهایت دین به عنوان پدیده‌ی “خرافی” معرفی خواهد شد. خوشبختانه امروزه حتی در غرب نیز رویکرد همسازی میان آن دو جریان جدی است و جریان لائیک و دین‌ستیز بسیار اقلیت هستند. هنگامی که در آنجا درباره‌ی اسطوره‌های عصر باستان به‌جد پژوهش آکادمیک می‌کنند و آنها را در چندین حوزه‌ی علمی بررسی می‌کنند، پر واضح است که درباره‌ی دین  بسیار ژرف‌تر تحقیق کنند. هم اینک جریان اصلی در غرب به داده‌های دین به چشم منبع عمیق معرفت می‌نگرد. گفتنی است در پاره ای از افراط‌گرایان هنگامی که در موضع خود دچار تردید و تشکیک می‌شوند، از خردستیزی به خردگریزی تغییر موضع می‌دهند. اما مهم این‌که هیچگاه رو به سوی خردگرایی نمی‌آورند.

وهابیت از یک سو، افراط‌گرایان شیعه از سوی دیگر،  چندان با دانش‌های عقلی ـ فلسفی سازگار نیستند و  هر دو گروه با نگرشی یکسان به تبیین مخالفت خویش با علوم یادشده، می پردازند. تکفیرها و برخوردهای تند این دو جریان برضد کسانی که به تدریس و تعلیم علوم عقلی ـ فلسفی می پردازند، سبب شده تحلیل و تبیین شایسته‌ای درباره‌ی  بسیاری از آموزه‌های دینی صورت نگیرد و همزمان با هجوم اندیشه‌های خردستیزانه  از بیرون، اسلام از درون نیز ستم ببیند.

2ـ  صورت‌گرایی در برابر غایت‌گرایی

بی شک، صورت‌گرایی خود، نتیجه‌ی ناگزیر  خردستیزی است. صورت‌گرایی شدیدی است که  دو گروه بالا به آن دچار هستند، آنها را از غایت‌انگاری در آموزه های دینی سخت غافل و دور کرده است. به هر حال، نقطه‌ی کانونی دین، همواره غایت‌انگارانه است و صورت‌گرایی در حاشیه به صورت پیرامونی حضور دارد. به تعبیر دیگر، مغز و هسته‌ی دین غایت و هدف انگاشته می‌شود، ولی  لب و مغز  دین با پوسته و صورت،  محافظت می‌شود. سخن در این است که روا نیست که جای آن دو به ناروا جا به جا شود؛ اگر پوسته جای هسته را بگیرد. این بزرگ‌ترین ظلم در حق دین مبین است. البته غایت‌انگاری منکر و نافی صورت/پوسته  دین نیست، بلکه منتقد این جا به جایی نابخردانه  و ناشایست است. تکیه و تاکید بیش از اندازه بر صورت و نادیده گرفتن جایگاه هسته ی دین به قطع زمینه‌ی خرافه‌سازی و خرافه‌گرایی را در جامعه آماده می کند.

مرحوم شهید مطهری در کتاب خود (جاذبه و دافعه‌ی امام علی ع) می‌نویسد با وجود این‌که در تاریخ همواره شیعه با خوارج به عنوان قاتل امام علی(ع) در دشمنی و تعارض بودند، ولی به همین سبب آفت ظاهر‌گرایی را نحله‌ای از آنها ناخواسته و ناخودآگاه از آنها برگرفتند. این آسیب بعدها درونی شد به صورت مکتب و جریان مذهبی درآمد. اگرچه از نام اخباریگری در میان شیعیان بیشتر در قلمرو فقه و احکام عملی یاد می‌شود و زمانی که کسانی از مرگ رسمی اخباری‌گری در میان شیعه در قرون پیشین گزارش می‌دهند، مقصود اخباری‌گری در حیطه‌ی فقه است، با این همه، روحیه‌ی اخباری‌گری نه لزوما عنوان آن در طیفی همچنان زنده است و افرادی با آن که در وادی فقه خود را مجتهد می‌نامند، ولی در عمل در دیگر موضوعات اخباری‌گری را الگوی خویش گرفته اند. به دیگر سخن، این عدّه؛ جمود، تحجر و سنگوارگی ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌فرما می‌کند و باتمسک به روایات ضعیف، هرگونه استنباط و درایتی را نیز در روایات ممنوع ساخته‌اند. برای روشن شدن این سخن بایسته است به بیان نمونه ای از احکام فقهی بپردازیم. در روایات اسلامی از شطرنج بسیار مذمت شده است. اما از نظر بسیاری از فقها این مذمت‌ها به خاطر آلت قمار بودن شطرنج بوده است، از این رو، اگر زمانی شطرنج آلت قمار محسوب نشود و برد و باخت مالی هم در کار نباشد ، بازی با آن دیگر حرام نخواهد بود. البته بعضی از فقها در اینجا احتیاط را مبنای کار خویش قرار داده اند یا به صورت کلى و مطلق، فتوا بر تحریم شطرنج داده اند. همه این نظرها بدان جهت که نظری اجتهادی هستند، مورد احترام هستند. اما افراط‌گرایان شیعه هرگونه اجتهاد و استنباطی را دراین باره برنمی‌تابند و با عناد و تعصب بسیار با آن دسته از فقهایی که فتوا به حلیت شطرنج در زمان کنونی داده اند، رفتار می‌کنند و با نادیده انگاشتن مباحث اجتهادی آنان، حکم به حلیّت شطرنج در شرایط کنونی را گناهی بزرگ می‌دانند.

در ادبیات دهه‌ی نخست انقلاب، دو واژه بسیار متواتر و پربسامد بود: تحجر و التقاط. در واقع تحجر واکنشی در مقابل التقاط تفسیر می‌شد. از آنجا که جریان تحجر نگران و دارای دغدغه‌ ی “اصالت دین” بود، دچار دگماتیسم شد. از سوی دیگر، جریانی که تنها به “کارآمدی دین” می‌اندیشید، از “اصالت دین” غافل می‌شد و با قوت در پی پراگماتیسم بود.  حال آن‌که رویکرد دگماتیسم/تحجر و پراگماتیسم/التقاط هر دو نوعی “انحراف” از اصالت دین به شمار می‌آید. ناگفته نماند که البته هر یک از آن دو، در حوزه‌های روان‌شناسی دین و جامعه‌شناسی دین قرار می‌گیرد؛ یعنی تحلیل آن انحراف‌ها تنها ذهنی نیست، بلکه گرایش‌های روانی  و اجتماعی نیز درخور تفسیر است.

3ـ کژتابی در تفکیک اصل و فرع دین:

ادامه منطقی صورت‌گرایی در برابر غایت‌گرایی، آن را به ورطه‌ی کژتابی بین اصل و فرع آموزه‌های دینی افکنده است.  یکی از انحرافات جریان‌های تندرو و افراط‌گرا در میان شیعه و اهل سنت پرداختن به مسائل حاشیه‌ای و بی‌فایده، و مهمل ساختن مطالب اصلی دینی است. آن‌گونه که این جریان‌ها در مباحث دینی، مطالب مهم و اصلی را به حاشیه می‌رانند و مطالبی را اصل کرده و برجسته می‌کنند که هیچ نقشی در شکل گیری اندیشه های اسلامی ندارند، بلکه تنها می‌توانند پیروان این اندیشه ها را به مخاصمه با مخالفانشان فرا بخواند؛ برای مثال وهابیت تمام مسائل و مشکلات اسلامی را در مسأله مردگان و زیارت قبور خلاصه کرده و ضمن غفلت از مظاهر واقعی شرک و طاغوت، تمام مسائل توحیدی و طاغوت‌ستیزانه را در تخریب و هدم قبور خلاصه می‌کند.  افراط‌گرایان شیعه نیز همین روش را در پیش گرفته و ضمن غفلت از اصول مهم مذهبی، از مسائلی به عنوان ارزش‌های شیعه یاد می‌کنند که هیچ نقشی در شکل‌گیری تفکر شیعی ندارند؛ نمونه آن‌که این جریان پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته می‌سازد و به منزله‌ی اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آنها یاد می‌کنند، آن‌گونه که اگر برخی از دانشمندان فرهیخته شیعه نیز در این باره اظهارنظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، با لعن و دشنام‌گویی این عده روبرو شده و منحرف از نهضت امام حسین(ع) خوانده می‌شوند. در این باره کتاب “حماسه‌ی حسینی”  مرحوم شهید مطهری هنوز برای عبرت‌انگیز و درس‌آموز است.

به صورت تفصیلی می‌توان محورهای زیر را برای افراط‌گرایی برشمرد:

1-    خود حق‌پنداری مطلق؛

2-    گریز از/ ستیز با گفتگوی انتقادی؛

3-     غالی‌گری درباره چهره‌های دینی؛

4-    نبود/کمبود فرهنگ مدارا و تساهل؛

5-    آمادگی ذهنی– روانی برای تکفیر؛

6-     خشونت‌گرایی در بینش، روش و کنش؛

7-    سنت‌گرایی افراطی و تحجرگرایی و ستیز با هرنوع نوآوری منطقی در حوزه‌ی دین؛

8-    تقابل مطلق با نهادها و نمادهای تجدد/ مدرنیت به بهانه غرب‌زدگی/ اباحی‌گری؛

9-    مخالفت با هرنوع کثرت‌گرایی به ویژه دینی و مذهبی؛

10-   مخالفت با تخصصی شدن علوم دینی؛

11-   تعبد‌گرایی افراطی درباره اصول دین و مذهب؛

12-   عوام‌گرایی دینی و مذهبی؛

13-   آمادگی برای خرافه‌گرایی/ شبه خرافه گرایی دینی؛

14-   عاطفه‌گرایی افراطی (بدون عقل‌گرایی) درباره آموزه‌ها و آموزش‌های دین و مذهب؛

15-   ستیز با خردگرایی و تحلیل‌گرایی درباره مفاهیم، چهره‌ها و رویدادهای تاریخ دین؛

16-مخالفت با رویکرد تقریبی درباره‌ی مذاهب اسلامی؛

17-   تجویز رفتارهای ناهنجار و خود آزاررسانی دینی مانند قمه‌زنی و… ؛

 پدیدارشناسی:

درباره‌ی نگاه و نگرش دینداران هر دین و مذهب به رقیب خود، سه گونه رویکرد تصور می‌شود که این گونه‌شناسی بر پایه دسته بندی منطقی/ عقلی (نه استقرایی) است:

1ـ حصرگرایی: باورمندان یک دین و مذهب تنها دین/ مذهب خود را حق مطلق می‌انگارند و دیگر ادیان و مذاهب را یکسره باطل می‌دانند. و تنها راه نجات  و رستگاری دیگران را در گرایش/ باور به دین خود  می‌گیرند و آن را تجویز می‌کنند. در این رویکرد هیچ رابطه طولی و عرضی میان دین خودی/ برگزیده با دیگر ادیان و مذاهب قابل تصور و پذیرفته شده، نیست. و در واقع  بر فضای اندیشگی “عدم رابطه” حاکم است.

2ـ شمول‌گرایی: باورمندان یک دین و مذهب در همان حال که خود را حق می‌دانند. اما درباره‌ی دیگر ادیان و مذاهب بر این باورند که آنها نیز اگر “در طول” دین برگزیده باشند، به همان میزان، حظی و سهمی از حقیقت دارند و نیز رستگار می‌شوند.

3ـ کثرت‌گرایی: معتقدان یک دین همه‌ی ادیان را در “عرض هم” تعریف می کنند و همه را در بهره‌گیری از حقیقت برابر و مساوی می‌انگارند.  موضوع “اصالت تاریخی” در این داوری هیچ مدخلیت ندارد و  نیز همه آنها را نجات‌یافته و رستگار می‌انگارد. کثرت گرایی/ پلورالیسم دینی بسیار مستعد لیبرالیسم است و تجربه مدرنیته‌ی غربی نیز موید آن است.

4_  بررسی: رویکرد نخست/حصرگرایی با گفتمان افراط گرایی دینی بیشترین قرابت و سنخیت را دارد. یعنی به آسانی به خشونت‌ می‌گراید. رویکرد دوم/شمول‌گرایی به گفتمان اعتدال‌گرایی دینی مانند حضرت امام خمینی‌(ره) نزدیک است. زیرا سیر و سلوک عرفانی و مشرب فقهی حضرت ایشان  کاملا با رویکرد شمول‌گرایی همسو و هم‌سرشت است و نیز  موید نگاه تقریبی است و تاریخ انقلاب اسلامی و سیاست‌های آن  گویای  مطلوبیت آن است. پس امکان گفتگوی ادیان و بین مذاهب ممکن و شدنی است.

زمینه‌شناسی افراط‌گرایی: این پدیده در نگاه کلان و کلی دارای عوامل زمینه‌ای گوناگونی است که از یک سو، شامل عوامل فردی و جمعی و سوی دیگر، عوامل ذهنی و عینی می‌شود. اما به صورت تفصیلی موارد زیر گفتنی است:

1-    ذهنی: نادانی و کم سوادی همگانی؛

2-    عاطفی/ روانی: روان‌نژندی و روان‌پریشی و محرومیت‌های عاطفی؛

3-    اجتماعی: اخلاق عمومی/سبک زندگی؛

4-    تاریخی: تعارض/تنش‌های فرقه‌ای؛

5-    اقتصادی: نابرابری و بی‌عدالتی‌ها؛

6-     فرهنگی: فرهنگ عمومی.

آسیب‌شناسی:

میان دین عوام (توده) و دین خواص (نخبه) باید نسبت معقول برقرار باشد. دو نوع رابطه را میان آنها می شود تصور کرد:

1_ نسبت‌سنجی:

الف: نسبت محیطی ـ محاطی: دین عوام محیط بر دین خواص باشد و دین نخبگان دینی چنان که باید در جامعه نافذ و موثر نباشد. زیرا اصلاح دینی امری همیشگی است و این وظیفه‌ی نخبگان دین است که دائم آموزه‌های دینی را پالایش و دفع شبهه کنند. برون‌داد این وضع، خرافه‌گرایی دینی/ شبه دینی است.

ب: نسبت محاطی ـ محیطی: دین عوام در چارچوب دین خواص تعریف شود و نخبگان امکان  شکل‌گیری و رشد خرافه‌گرایی دینی را از ذهنیت جامعه بزدایند؛ یعنی دین خواص محیط و مسلط بر دین عوام باشد. برون‌داد این وضع خردگرایی دینی است. البته همواره باید میان عاطفه‌گرایی و عقل‌گرایی تعادل و توازن برقرار باشد تا ایمان مردم آسیب نبیند. در فرایند آموزش دینی “ساده‌سازی” مفاهیم دینی برای لایه‌های گوناگون جامعه به الزام به معنای خرافه‌گرایی دینی نیست، بلکه لازمه‌ی تبلیغ و آموزش دین برای لایه‌های کم‌سواد و بی‌سواد جامعه است.

پدیده‌ی افراط‌گرایی دینی و مذهبی، درباره‌ی خرد آدمی و توانمندی‌های آن، نگرش ویژه‌ای دارد؛ بر روی‌هم، افراط‌گرایان یا خردگریزند یا خردستیز. البته این تاحدودی نیز بستگی به ساختار روانی افراد دارد.

2_  گرایش‌های دینی:

در جهان اسلام هم اکنون سه گونه گرایش حضور دارد که هر کدام هواداران خود را دارد. اما مهم این است که کدام یک دارای موقعیت هژمونیک است. متاسفانه در پاره ای از گروه های شیعی گفتمان سلفی خواسته و ناخواسته نفوذ کرده است. و هم اینک در جهان اسلام موج تجربه منفی خوارج صدر اسلام در حال بازتولید، مشرعیت یابی و گسترش است.

1ـ تقریبی/عقلی‌گرانه؛

2 ـ تکفیری/سلفی‌گرانه؛

3 ـ طریقتی/صوفی‌گرانه؛

 تهدیدات و آسیب‌های افراط‌گرایی

1-    ترویج شیعه‌هراسی؛

2-    رشد و گسترش اختلافات طایفه ای و مذهبی؛

3-     تبدیل شدن برخی پدیده‌های انحرافی عقیدتی به پدیده‌های خرافی؛

4-    بهره‌برداری نظام‌ها و جریان‌های ضد تقریب  در راستای مقابله با شیعه؛

5-    بکارگیری مخالفان افراطی در این بستر و سازماندهی آنان علیه انقلاب اسلامی؛

6-     مخالفت با وحدت و تقریب در جهان اسلام؛

7-    تبدیل شدن برخی از جلسات قرآنی، مذهبی، عزاداری به مرور زمان به مراکز افراط‌گرایی و ناامنی‌سازی فرهنگی؛

8-    جداسازی هیأت مذهبی  از نظام و ترویج تفکر جدایی  دین از سیاست؛

9-    زیر سؤال بردن  مرجعیت و مراکز فقهی شیعه؛

1-    هماهنگی و سیاستگذاری هدفمند رسانه‌ها و مطبوعات؛

2-  توجیه مراکز مذهبی  از طریق سایر شخصیت ‌های علمی و مذهبی  نسبت به خطرات افراط‌گرایی و اثرات سوء عملکرد آنها.

رویکرد اعتدال‌گرایی؛ جایگزین بهینه

1. خردگرایی: جوهر و گرانیگاه اعتدال است. پروژه اعتدال استفاده گسترده از عقل براي مديريت زندگي روزمره است. منظور از عقلانيت، نقد (بررسی نقاط قوت و ضعف اندیشه) و نیز محاسبه وضعیت و ابزارهای مناسب براي رسيدن به اهداف مطلوب است. ضرورت نقد در نقطه مقابل انديشه افراط‌گرايان دارد. چون افراط‌گرایی اساسا خرد انتقادی و لازمه آن، گفتگو را چندان نمی‌پذیرد و نقد نیز به گفتگو نیازمند است؛  بدون گفتگو  فضای نقادی آماده و اهداف آن هم محقق نمی‌شود. زیرا باز عقلانيت با گفتگو و مذاكره بر مبناي استدلال و كارشناسي در مقابل رفتارهاي هيجاني و واكنشي تعريف مي‌شود. البته مراد تنها وجه سیاسی این مفهوم نیست، بلکه منظور نوعی رویکرد نظری و گرایش عملی است. باز تاکید می‌شود “افراط و اعتدال” به معنای ایده یا پدیده، قابل جمع نیستند. آن دو، هرکدام رویکرد، راهبرد و راهکار متناسب و متوازن با خود را می‌خواند

پیشتر آمد که گستره‌ی افراط‌گرایی و اعتدال‌گرایی دربرگیرنده‌ی درون و برون آدمی است: باورها و عقاید؛ عواطف و احساسات؛ و نیز خواسته‌ها از یک سو، و رفتارهای فردی و جمعی از سوی دیگر. اگر اعتدال‌گرایی به حوزه‌ی سیاست و امر سیاسی فروکاسته شود، بی‌گمان، ماهیت و شالوده‌ی آن تحریف خواهد شد.

2. واقع‌بيني: شناخت مقدم بر تصميم و انديشه مقدم بر عمل است. واقع بيني يعني شناخت مسايل واقعي و تلاش براي حل تدريجي آنها نه طرح رمانتسيسم سياسي به معناي مديريت فضایی. مديريت واقع‌بينانه به معناي ارزيابي درست از جايگاه خود است، نه اغراق و سفسطه‌گويي. واقعيت‌ها با آمار و گزارش‌هاي كارشناسي روشن مي‌شود. در حالي كه تبليغات مورد تأكيد افراط‌گرايان، تحليل غير واقعي از جامعه و محيط بين‌المللي ارائه مي‌كند.

3. مصلحت‌انديشي:  به معناي رعايت احتياط و دورانديشي در اتخاذ تصميمات و نحوه‌ی اجراي آنهاست. برنامه‌ی اعتدال، كيفيت تغييرات را بر “سرعت تغييرات” تقدم مي‌دهد و از شتاب‌زدگي در انجام كارها پرهيز مي‌كند. در نظام اعتدال‌گرا، مردم و حكومت با آرامش مشغول توليد فكر و افزايش كيفيت هستند.

4. برنامه‌محوري: به معناي هيجاني نبودن، مزاجي نبودن، واكنشي نبودن و في‌البداهه نبودن است. تندروي ريشه در هيجان، احساس، تعصب و كينه دارد. بايد هيجان و لذت ناشي از نمايش و تبليغات جاي خود را به مديريت آرام و اتاق‌هاي فكر بدهد. فكر و برنامه، محور اعتدال است. با تصميمات سرپايي و فكرهاي نسنجيده و روش‌هاي هيجاني و واكنشي نمي‌توان جامعه را اداره كرد. بايد مديريت مقدم بر تبليغات باشد.

5. روش تدريجي تغيير: نحوه انجام كارها به اندازه محتوا و هدف كارها داراي اهميت است. روش اعتدالي به معناي انجام تدريجي و انباشتي امور است. با صبر و حوصله عمل كردن، آهسته و پيوسته رفتن است. حتي افراط در پيشرفت و توسعه يا سرعت غيرمجاز در بهبود وضع مردم خود مي‌تواند كاري زیان‌بار باشد. برای همین، نخست بايد زيرساخت‌هاي لازم را براي تغيير فراهم کرد.

6. جامع‌نگري: برنامه اعتدال بر ضرورت توجه به همه جنبه‌هاي يك موضوع و همه ابعاد جامعه تأكيد مي‌كند. جامعه تنها بعد سياسي ندارد و تأكيد بيش از اندازه بر سياست، مانع از توجه به همه ظرفيت‌هاي درون نظام مي‌شود. بايد خودمحوري و نگرش تك‌بعدي كنار گذاشته شود تا از ظرفيت همه نيروهاي سياسي و اجتماعي درون جامعه استفاده شود.

سخن پایانی: با توجه به سرشت و سرنوشت افراط‌گرایی دینی در جهان متغیر چندوجهی کنونی و نیز تحولات فکری و فرهنگی جوامع، باید در باره‌ی افراط‌گرایی به عنوان رویکرد یا سبک زندگی  بازاندیشی کرد. بیگمان سرعت تحولات فرهنگی دیگر همانند سده‎‌های پیشین نیست که بسیار کند باشد. امروزه به سبب پیشرفت فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی، سرعت تولید و توزیع  داده‌ها بسیار بالاست. اطلاع افراد از احوال جوامع دیگر بسیار پرشتاب است. برای همین، تحولات فکری و فرهنگی به امر بدیهی و طبیعی گریزناپذیر بدل شده است. در چنین فضای اجتماعی، ایده یا پدیده‌ی افراط‌گرایی نوعی اعلام بی‌خبری از ساختار جهانی است. روش گفتگوی فرهنگی میان ادیان و مذاهب مناسب‌ترین در وضع کنونی است و طرد این روش خود گویای ضعف در مبانی فکری است. شعار دین اسلام و انقلاب اسلامی ایران گفتگوی برابر میان ادیان است تا غث و سمین بازشناسایی شود. مخالفان گفتگو در واقع دچار “ناهم‌تاریخی” ‌اند و از روابط و مناسبات انسانی دور.

نویسنده اسماعیل زارعی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.