راهبرد ملی -|- nationalstrategyکودتای 28 مرداد بازخوانی آن در چشم‌انداز کنونی بخش نخست - راهبرد ملی -|- nationalstrategy

سالگرد کودتای امریکایی و انگلیسی 28 مرداد سال 1332 [1] که  به خلع دکتر مصدق، سقوط دولت وی، روی کار آمدن مجدد دولت‌های دیکتاتور و دست نشانده آمریکا در ایران انجامید، نشانه ای بارز و روشن از دخالت مستقیم سلطه‌گران و اجانب به رهبری آمریکا در امور داخلی ایران است که تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در بهمن 57 استمرار داشته است. موضوعی که هر روز با انتشار اسناد آن؛ زوایای بیشتری از این مداخلات آشکار می‌شود.

حوادث و رخدادهای سال های پس از انقلاب، کودتای ناموفق نوژه، ماجرای طبس، تحریم همه جانبه ایران دوران جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی و… نمونه اقدامات آمریکا برای بازیابی موقعیت گذشته و تداوم سلطه بر ایران اسلامی بوده است که از سوی آمریکا علیه مردم ایران تاکنون  ادامه داشته است،

این موضوع دست مایه ای شد تا سایت راهبرد ملی در یک نشست تخصصی با حضور کارشناسان تاریخی و سیاسی و دیپلماتیک ابعاد آن را مورد توجه قرار دهد.

در این نشست که در تاریخ 96/05/21 با حضورآقایان دکتر جواد منصوری، دکتر درویش، دکتر طاهری، قاسم تبریزی و مجید بهمنی برگزار شد،  موضوع با طرح این پرسش مورد بحث قرار گرفت که آیا در شرایط کنونی نظام سلطه به خصوص آمریکا برنامه ای برای براندازی  جمهوری اسلامی از طریق کودتا یا اقدامات دیگری دارد یا خیر(شبیه سازی 28 مرداد)؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، موضوعات و مسائل تسهیل کننده و برنامه استکبار و نظام سلطه چیست؟ و وظایف و تکالیف شخصیت ها، نهادها و ارکان نظام برای خنثی کردن این برنامه چه خواهد بود؟

برایند این نشست که در برگیرنده نظرات کارشناسان محترم  است در چند بخش ارائه می‌شود.

در بخش نخست، نظرات و سخنان جناب آقای دکتر جواد منصوری، معاون پیشین آسیا و اقیانوسیه وزیر امور خارجه، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در پاکستان و چین، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی را با هم می‌خوانیم.

بحث کودتای 28 مرداد ابعاد متعددی دارد در چند سال اخیر در ایران ذهنیتی به وجود آمده است که این جریان با اندکی تفاوت تکرار شود و دوباره همان مسائل گذشته به مملکت برگردد؛ زیرا برخی تشابهات و قرائن و شواهدی در حال روی دادن است که حاکی از تکرار این واقعه می باشد.

در سال 1331 دولت انگلستان به دست دولت چرچیل می افتد و در آمریکا هم به دست گروه افراطی جمهوری خواه (آیزنهاور)، به این ترتیب دو دولت با دو رویکرد تقریبا مشابه نسبت به قضایای ایران باهم تبادل نظر دارند.

 اولین اصلی که بر آن اتفاق نظر می شود این است که باید دولت ایران تضعیف شود و پایگاه دولت در ایران نسبت به گذشته از بین ببرند و تلاش های نظام سلطه با راهبرد تغییر وضعیت بر محورهای زیر قرار گرفت.

1-فشارها و تحریم ها؛

2-حجم عظیم تبلیغات علیه دولت؛

3- ایجاد اختلاف بین مسئولان از طریق عوامل خودشان؛

4-فراهم کردن فضای بی تصمیمی و هرج و مرج و بلاتکلیفی در دولت از طریق افراد نفوذی.

این عوامل در مجموع موجب گشت ؛ عملاً در اواسط مرداد 1332شاهد باشیم که دولت دکتر مصدق توانایی اداره‌ی کشور را نداشته باشد و در برخورد با مسائل به صورت انفعالی و بی ملاحظه و بی برنامه کار کند و قرار گرفتن کشور در این شرایط ایده آل دو دولت وقت در انگلیس و آمریکا برای تغییبر وضعیت در ایران بود.

در نتیجه این روند، اختلاف بین مسئولان شدت می یابد. از سوی دیگر،  با توجه به مجموعه ی اقداماتی که در فضای سیاسی ایران از سال 1331 انجام شده است، شاهد این هستیم که از اوایل سال 32 مردم به تدریج از صحنه خارج می شوند، مردمی که نهضت ضد استعماری ملی شدن صنعت نفت را با خون خودشان بدست آورده بودند، کنار می کشند و از صحنه خارج می شوند که هر چه می خواهد بشود و دیگر مسئولیت و نقشی نداریم و نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. در نتیجه این فضا سرمایه داران وابسته فراماسون ها و اراذل اوباش وارد صحنه می‌شوند. همچنین مارکسیست ها که تجلی اصلی آن در آن زمان حزب توده بوده و ازسال 1327 کلیه فعالیت هایشان ممنوع اعلام شده بود، یکباره در مرداد 32 وارد میدان می شوند و حتی شاهد هستیم این تحرک مارکسیست ها در سطح جامعه اگر چه خیلی محدود بوده ولی بعداً در اروپا و آمریکا بسیار بزرگ و مهم نمایش داده می شود، به گونه ای که دولت وقت آمریکا و انگلیس می گویند برای سرکوب کمونیسم وجلوگیری از ورود شوروی به ایران هر کاری که لازم باشد باید انجام بدهیم و تمام دستگاه های حاکمه و رسانه های آنها آماده ی هرکاری برای تبلیغات و توجیه کارشان بشوند و به این ترتیب یک زمینه سازی عجیبی نه تنها با حزب توده ایران انجام می گیرد، حتی با شوروی سابق نیز هم این هماهنگی به عمل می آید. به عبارتی شوروی راهم در منافع کودتا شریک می کنند؛ زیرا می بینیم بعد از کودتا تا زمان انقلاب، تدریجی دولت شوروی در بخش هایی از کشور منافعی پیدا می کند .

اما در پاسخ به این سئوال که شرایط کنونی تا چه میزان با شرایط کودتای 28 مرداد سال 1332 تشابه داشته و دارد و تا چه میزان احتمال بروز و تکرار حادثه متصور است باید گفته شود تشابهات و تفاوت هایی در این رابطه وجود دارد از جمله :

به هیچ عنوان نظام موجود در جمهوری اسلامی را ، نه آمریکایی ها و نه متحدانش مطلقا قبول ندارند و قطعا برای سقوط جمهوری اسلامی کار خواهند کرد، از جمله صهیونیسم و اسرائیل ، به طور قاطع می توانیم بگوئیم اسرائیل به دنبال سقوط جمهوری اسلامی است . بنابر این از این لحاظ ما امروز در شرایط سال 32 قرار داریم و دارای تشابه ماهوی هستیم ولی با این تفاوت که در آن زمان مردم ما این انسجام و آگاهی نسبی که امروز داریم را نداشتند، رهبری که امروز داریم را نداشتند و بعلاوه اینکه امریکا در آن روز در سطح جهانی وضعیت و موقعیت  بهتری داشت .

با قاطعیت می گویم که منتظر کودتا مانند 28 مرداد یا اقدام مشابه باید باشیم. ولی این بار ، این آمریکا است که اگر رهبر و مردم همچنان باهم باشند قطعا شکست خواهند خورد و دیگر صحنه هایی مانند 28 مرداد تکرار نخواهد شد . از طرف دیگراینکه ما امروز تجربه ی سال 32 را داریم و از همین رو است که از 26 دی ماه 57 تا به امروز مردم شعار می دهند که اجازه نمی دهیم 28 مرداد دیگری در این کشور تکرار شود.

 بنابر این :

 اولا با انتشار اسناد مربوط به مداخلات آمریکا و اسرائیل ، نشان داده شد اینان به دنبال برنامه ریزی و طراحی کودتا دیگری شبیه سال 1332 هستند و این برنامه همچنان ادامه دارد. این که شما می بینید امروز بعد از 64 سال بخشی از ان اسناد را منتشر می کنند در حقیقت می خواهند به ما پیغام بدهند و بگویند که ما همان آمریکای سابق هستیم و می توانیم مجدداً 28 مرداد را تکرار کنیم . اما توجه ندارند که امروز مردم ما نمی گذارند کودتا یا هر اقدام دیگری شبیه وقایع 28 مرداد سال 1332 تکرار شود.

در یک جمع بندی می توان اهداف و شباهت های کودتای 28 مرداد سال 32 و زمان حال را در بندهای زیر خلاصه کرد :

1-کودتای سال 32 به دنبال از بین بردن دست آورد های نهضت ضد استعماری ملی شدن صنعت نفت بود و امروز استکبار و نظام سلطه و آمریکا نیز به دنبال از بین بردن دست آورد های انقلاب اسلامی ایران است.

2-در سال 32 آمریکا و انگلیس به دنبال تصرف بر نفت ایران بودند و امروز آنان خواهان تسلط بر ایران و منطقه و سپس مسلط کردن اسرائیل بر جهان اسلام به عنوان یک هدف بعدی هستند.

3-در سال 32مقابله با شوروی و کمونیسم یک بهانه بود . امروز مقابله با اسلام و اسلام سیاسی و حقوق بشر یک بهانه و بازی سیاسی است.

4-در سال 32 ملی شدن صنعت نفت نبایستی الگوی دیگر کشورها قرار می گرفت تا بتواند منافع عظیم قدرت های بزرگ را به خطر بیاندازد . و امروز هم انقلاب اسلامی ایران نباید الگو در منطقه و دنیا قرار گیرد و این موضوع برای غرب یک نگرانی شدید است.

5-حفظ موجودیت اسرائیل همانند سال 32 که امروز هم ادامه دارد.

آمریکا و همپیمانانش از ایران می خواهند متحدین غرب در منطقه را تهدید نکند و اصل بحث غرب در این است که باید از اقدامات ایران که متحدین ما را تهدید می کند بایستی جلوگیری کرد و به همین دلیل است که مشاهده می کنیم برغم دشمن بودن کشورهای عربستان و امارات با اسرائیل در گذشته ، امروزه در مقابله با ایران به سه متحد تبدیل شده اند.

به نظر اینجانب راهکارهای مقابله ای بسیار ضعیف اتفاق می افتد و باید اذعان نمود فردی وجود ندارد که عملش مخالفت با این رویکرد آمریکا در این برهه از زمان باشد به طور مثال؛ متاسفانه شاهد هستیم به محض اینکه مقام معظم رهبری سال 96 را سال اشتغال و تولید نام گذاری نمودند ، جریاناتی تمام تلاش و امکانات خود را به کار می گیرد تا این اتفاق نیافتد و از سوی دیگر طرف مقابل نیز هم نشسته و تماشا می کند .

                                                                                                   والسلام.

[1] ـ عملیات موسوم به آژاکس، اقدام براندازی با توسل به زور توسط سازمان سیا است که با مشارکت انگلیس برای انتقام از ملی شدن صنعت نفت و آنچه آن را  پاک سازی حزب توده و جلوگیری از حاکم شدن کمونیسم نامیده اند در 28 مرداد 1332 در ایران انجام گرفت.