">

سیاسی و روابط بین الملل

حقوق بشردوستانه و خلع سلاح هسته ای (قسمت سوم)

در اوایل قرن بیست یکم دو دیدگاه در طرز برخورد با موضوع سلاح هسته ایی مورد توجه سیاستمداران و حقوق دانان بین المللی قرار گرفته است یکی با محوریت تقویت حاکمیت ها و دیگری تقویت حقوق کل بشر . این یادداشت به چگونگی این دو رهیافت در روابط بین الملل با موضوع ممنوعیت خلع سلاح هسته ایی می پردازد.

6 سپتامبر 2017 10:11

دکتر محمد حسن دریایی

پژوهشگر خلع سلاح هسته ایی

تقابل دیدگاه حاکمیت محور در مقابل دیدگاه بشریت محور در ممنوعیت سلاح های هسته ای

این روزها شاهد تقابل جدی دو نوع طرز فکر در برخورد با موضوعات بین المللی هستیم. رهیافت اول حول محور تقویمت حاکمیت دولت ها فعالیت می کنند و رهیافت دوم حول تقویت مفهومی جدید و برساخته تحت عنوان منافع امنیت و حقوق کل بشریت نظریه پردازی می کند. در رهیافت اول هرگونه تحول خارجی چون به دیوار حاکمیت کشورها برخورد می کند قادر به ورود نیست. در حالیکه در رهیافت بشریت گرائی دیوار حاکمیت بسیار کوتاه وقادر به مقابله با منافع، امنیت و حقوق جمعی انسان به ما هو انسان نيست.

در رهیافت اول، تنها بازیگران جامعه بین المللی، دولت ها بوده و جامعه بین المللی کاملاً دولت محور و حاکمیت محور است. ولی در فلسفه فکری دوم حاکمیت دولت ها در برابر رویکردهای بشری به حقوق بین الملل تا حدودی تعدیل شده و آن اقتدار سابق را ندارد. رویکرد مبتنی بر رهیافت دوم به حقوق بین المللی رویکرد جدیدی می باشد که در راستای توسعه و تحول تدریجی حقوق بین الملل قابل توجیه می باشد . ملاک و ضابطه برای تشخیص و احراز تعدیل در حقوق بین المللی حاکمیت محور در درجه اول اراده خود دولت هاست. دولت ها دیر زمانی مسائلی همچون حقوق بشر، حقوق بشردوستانه، نحوه برخورد با اتباع و … را در حوزه صلاحیت انحصاری خود می دانستند و آن را برخاسته از حاکمیت مطلق خود قلمداد می کردند، ولی به تدریج در رویه خود دولت ها در قالب معاهدات و عرف بین المللی این دایره صلاحیت انحصاری مندرج در بند ۷ ماده ۲ منشور محدودتر شده است. در رهیافت دوم کل جامعه بشری در تلاش است تا مفاهیمی همچون مداخله بشردوستانه را در رویه و عرف بین المللی پذیرفته و موضوعات حقوق بشری را در گستره صلاحیت انحصاری دولت ها نداند.

رهیافت دوم با گسترش حیطه های موضوعی و افزایش نقش سازمان های بین المللی در حال تقویت است. به نحوی که می توان گفت امروزه نظام حقوق بین الملل در حال گذر از سمت حقوق بین الملل دولت محور به سمت حقوق بین الملل بشر محور است و رهیافت مبتنی بر حاکمیت مطلق دولت ها در حال تغییر است و با کاهش نقش حاکمیت از نظر محتوائی، به سمت رهیافت بشر گرائی در حال حرکت است. در شرایط جدید شاهد آن هستیم که ارزش های بشری بر ارزش های حاکمیتی غالب است و در بسیاری از موارد از سوی افکار عمومی جهانی مرجح شناخته می شود.

اما تقابل این دو رهیافت را به خوبی می توان در خصوص مسئله کاربرد سلاح های هستهٔ ای دید. کشورهای هسته ای با اتکا به قدرت هسته ای خود سعی در مفهوم سازی حقوقی و فلسفی برای نگه داشتن تسلیحات هسته ای خود هستند. آنها از همه ابزارهای خود برای اعمال نفوذ بر تلاش های سایر کشورها برای محدود کردن و کاهش تسلیحات هسته ای استفاده می کنند و با اتکا به موضوع حاکمیت و اهمیت وجود سلاح های هسته ای در حفظ صلح و ثبات بین المللی در مقابل این تلاش ها بایستند و وجود سلاح های هسته ای و حتی بعضا شرایط استفاده مشروع از آن را برای خود قابل توجیه و مشروع نمایند. در نتیجه لابی گسترده کشورهای هسته ای و تلاش زیاد آنها برای یک مبارزه حقوقی با سایر کشورها از طریق مفهوم سازی حقوقی مبتنی بر رهیافت حاکمیت محور، دیوان بین المللی دادگستری، به عنوان حقوقی ترین نهاد بین المللی نتوانست حکم به ممنوعیت کاربرد سلاح های هسته ای دهد از این رو با احترام به اصل حاکمیت کشورها در حقوق بین المللی، دیوان نتوانست صرف کاربرد سلاح هسته ای را مطلقا و قانونا ممنوع کند و یا آن را یک جنایت بین المللی قلمداد نماید. نظم حقوقی بین المللی مورد نظر کشورهای هسته ای، صرفاً حول محور دولت ها شکل می گیرد در این نظم وقتی منافع عالیه یک دولت به خطر می افتد این دولت مجاز به انجام هر کاری حتی استفاده از سلاح هسته ای است. اما در رهیافت مورد نظر کشورهای غیر هسته ای، طرفداران خلع سلاح هسته ای و برخی سازمان های بین المللی فعال در زمینه موضوعات بشر دوستانه مانند کمیته بین المللی صلیب سرخ، حقوق بین المللی باید حول محور حقوق و منافع بشریت شکل گیرد. از نظر رهیافت دوم بشریت یک هویت جدید برساخته از تعاملات اجتماعی است که در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی در نتیجه رشد و گسترش وسایل ارتباطی قوام یافته است. تلاش های چشمگیر طرفداران رهیافت دوم کل جهان را به سمت مرحله گذر بنیادین به سمت توسعه نظم حقوقی بین المللی نوین رهنمون می سازد. اوج این تلاش ها در ایجاد جنبش ارتباط بین موضوعات انسان دوستانه و استفاده از سلاح هسته ای است. روندی که با کنفرانس اسلو در سال ۲۰۱۲ شروع شد با کنفرانسی مکزیک در سال ۲۰۱۳ تکامل یافت و با کنفرانس وین در سال ۲۰۱۴ در وین به اوج خود رسید که در آن ۱۶۰ کشور بیانیه تعهد کشورها به موضوعات انساندوستانه Humanitarian Pledge را امضا کردند و عملا نظر خود را راجع به نگرانی عمیق کشورها از عواقب انسانی استفاده از سلاح هسته ای اعلام داشتند.

در همه این تلاش ها که نگارنده مقاله هم جزء طراحان و حامیان آن بوده است، این موضوع کلیدی بوده است: “در هر گونه استفاده ای از سلاح هسته ای عواقب وخیم آن بر روی موجودات زنده، خاک و محیط زیست غیر قابل کنترل است و همچنین احتمال استفاده عمدی و غیر عمدی سلاح هسته ای تا زمانیکه این سلاح ها هستند وجود دارد. ” بنابر این نتیجه منطقی این روند چیزی جز غیر مشروع کردن سلاح های هسته ای نمی تواند باشد. از این رو کشورهای هسته ای به شدت به مخالفت با این روند پرداختند و با همه ابزارها سعی در مانع تراشی در این زمینه کردند. نتایج این کنفرانس ها سبب شد که بحث های داغی در این زمینه در کنفرانس بازنگری معاهده NPT در سال ۲۰۱۵ صورت گیرد و خیلی ها معتقد هستند اساسا این اختلاف ها حول موضوع ورود اثرات متغیر نگرانی های انساندوستانه بر سلاح هسته ای باعث شد که کنفرانس بازنگری این سال با شکست روبرو شود.

به هر صورت کشورهای غیر هسته ای و نگران از عدم پایبندی کشورهای هسته ای به تعهدات خود طبق معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای برای خلع سلاح هسته ای ، از تلاش های خود دست نکشیدند و با ایجاد موج گسترده ای در این زمینه با حمایت سازمان های مردم نهاد طرفدار خلع سلاح هسته ای و سایر سازمان های موثر در امور انساندوستانه قطعنامه ای را در سال ۲۰۱۶ به مجمع عمومی ملل متحد بردند و خواستار شروع مذاکرات یک معاهده برای منع سلاح هسته ای شدند. مذاکرات در این خصوص ادامه یافت تا اینکه بعد از چند دور مذاکره، نهایتاً متن معاهده منع سلاح های هسته ای با رای مثبت ۱۲۲ کشور در مقابل رای ممتنع سنگاپور و مخالف هلند در تاریخ ۱۶/۴/۱۳۹۶ به تصویب رسید.

حال به نظر می رسد که تقابل دو رهیافت حاکمیت محور و بشریت گرا با تصویب این معاهده به شدت افزایش می یابد و این تلاش همان دوگانگی موجود در معاهده “NPT” را که کشورها را به دو دسته دارا و ندار تقسیم کرده بود، تقویت می نماید. کشورهای هسته ای مخالفت خودرا رسما با این معاهده اعلام کرده اند و در مذاکرات آن شرکت نکرده اند. بنابراین سوال اساسی این است که این معاهده چقدر در عمل موثر است وقتی مخاطبین اصلی آن یعنی دارندگان سلاح هسته ای در آن شرکت ندارند و اعلام کرده اند به آن پایبند نیستند. انچه مهم است این است که دیدگاه بشریت گرا دیگر در مقابل دیدگاه حاکمیت محور دول هسته ای منفعل و ساکت نیست و این معاهده ابزار لازم برای مشروعیت زدائی از سلاح هسته ای و غیر قانونی کردن استفاده از آن را در اختیار آنها قرار می دهد. تا طی یک روند طولانی بتوانند فرآیند خلع سلاح هسته ای جهان را کمی به جلو ببرند.

 

ادامه دارد…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.