تعیین نرخ ارز: نظام ها، نظریه ها، سیاستهای ارزی– قسمت اول
دکتر امیر حسین طاهری عضو هئیت علمی دانشگاه خوارزمی طی یادداشتی به موضوع نظام ها، نظریه ها، سیاستهای ارزی در حوزه تعیین نرخ ارز می پردازد. نوشته پیش رو قسمت اول این یادداشت با موضوع نظامهای مختلف ارزی و نظریه های مختلف تعیین نرخ ارز است.
18 جولای 2018 12:44
مقدمه:
نظام های ارزی، یکی از چارچوب های مطرح برای سیاستگذاری پولی و انتخاب رویکرد و سیاست مناسب ارزی همواره یکی از مهمترین مباحث اقتصاد کلان در کشورهای مختلف است. متغیر نرخ ارز متغیری است که بیش از سایر متغیرها با بخش خارجی اقتصاد ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد و به واسطه واکنش هایی که در داخل و خارج از مرزهای اقتصادی یک کشور بر می انگیزد، مهمترین متغیر قیمتی در اقتصاد است و تنظیم صحیح آن در قالب یک نظام ارزی صحیح و منطقی می تواند بسیار راهگشا و اثرگذار باشد. جدای از نظامهای ارزی مختلف که میتواند با توجه به مقتضیات هر کشور مورد استفاده قرار گیرد، مسئله مهم دیگری که به دلیل نظری اهمیت دارد، چگونگی تعیین نرخ ارز تعادلی و پی بردن به سازوکاری است که نرخ ارز بر اساس آن تعیین میشود. در مدل های اولیه نرخ ارز بر مبنای نظریه برابری قدرت خرید تعیین می شد و تنها عامل نوسانات نرخ ارز اسمی را قیمت کالاها می دانستند، اما در نوشتار حاضر، ضمن بیان عوامل گوناگونی که بر نحوه تعیین نرخ ارز تأثیر می گذارند، با هدف معرفی و تبیین رویکردها و نظام های مختلف تعیین نرخ ارز مروری اجمالی بر ادبیات موضوعی مربوط به موضوع داشته و عوامل مؤثر برتعین نرخ ارز مورد بررسی قرار گرفته، سپس رویکردهای مختلف در چهار حوزه رهیافت تجاری، رویکرد برابری قدرت خرید، رویکرد پولی و رویکرد تراز موجودی اوراق بهادار و نظام های مختلف در پنج حوزه شناور، ارز ثابت، میخکوب قابل تعدیل، میخکوب خزنده و شناور مدیریت شده و مزیتها و نواقص هر یک مورد بحث و بررسی قرار گرفته، و در پایان ضمن استفاده از نتیجه گیری ها و توصیه های سیاستی برترین مطالعات صورت گرفته، به ارائه راهکارهایی کلان خواهیم پرداخت .
نظام ها و نظریه های تعیین نرخ ارز
نظام های ارزی طیف گسترده ای را شامل می شوند. این نظام ها بین دو قطب شناور مطلق و ثابت مطلق قرار می گیرند و علی رغم این که دارای ویژگیهای مشترک زیاد با یکدیگر هستند، اثرات متفاوتی برانعطاف سیاستگذاری اقتصادی، هزینه تغییر سیاست ارزی و همچنین تصمیم بنگاه و مصرف کنندگان دارند. این نظام ها در قالب سه گروه اصلی_ میخکوب سخت، میخکوب ملایم و انواع شناور_ معرفی می شوند. با توجه به تغییرات بهوجود آمده درخصوص پشتوانه پول و چگونگی مبادلات بینالمللی با ارزهای متفاوت، کشورهای مختلف جهان هریک نظام ارز خاص خود را انتخاب کرده و می کنند.
1-1- نظام ارز شناور
این نظام بیشتر به وسیله کشورهای توسعه یافته انتخاب شده، و در چارچوب آن نرخهای ارز میتوانند بهطور آزاد نوسان داشته باشند و مقادیر تعادلی آنها فقط بهوسیله نیروهای بازار تعیین میشود. نظام شناور ارز حالتی افراطی است که در آن بانکهای مرکزی در بازار ارز دخالت نمیکنند و در واقع تسویه بازار ارز براساس عوامل بازار است. به عبارت دیگر براساس این نظام، قیمت ريالی یک نرخ ارز کاملاً شبیه قیمت یک کالا بوده که از برخورد منحنیهای عرضه و تقاضا آن ارز، بهدست میآید.
شفاف شدن اطلاعات اقتصادی به ویژه برای جهتدهی و سیاستگذاری در بخش تجارت خارجی، انعکاس آخرین تغییرات مزیتهای نسبی، ایجاد حفاظ و حاشیه امنیت در مقابل انتقال آثار شوکهای خارجی به اقتصاد داخلی و حفظ استقلال عمل در سیاستگذاری پولی و مالی از جمله مزایای این نظام شمرده می گردد. بروز ناپایداری در نرخ ارز و تشدید بورسبازی در این بازار از جمله آثار منفی این نظام ( علی رغم مزایای صدر الذکر ) محسوب می گردد که در پارهای موارد میتوانـد فعـالان اقتصادی را در تصمیمگیریها و سرمایهگذاریها با مشکل روبرو کند.
در این نظام مقامات پولی کشورها سعی میکنند نرخ ارز تعیین شده را با مداخله در بازار ارز، ثابت نگاه دارند. بطوریکه در صورت افزایش نرخ ارز( به حدی فرار تر از مقدار اعلام شده) به دلیل افزایش تقاضا، مقامات پولی با دخالت در بازار و عرضه ارز به حفظ نرخ اعلام شده اقدام میکنند. در مقابل در شرایط افزایش عرضه و کاهش نرخ ارز ( به دلیل افزایش قابل ملاحظه صادرات کشور) مقامات پولی با ورود به بازار و خرید ارز نرخ آن را تا حد تعیین شده افزایش میدهند. مزیت اصلی این نظام، ایجاد ثبات در نرخ ارز است که با توجه به تأثیر بالای ارز بر اکثر متغیرهای اقتصادی میتواند سبب ایجاد ثبات اقتصادی شود.
3-1 – نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل
این نظام یکی از نظاهای تلفیقی ارز است که ترکیبی از ویژگیهای نظامهای نرخ ارز ثابت و شناور را با حداقل ویژگی های نامطلوب آن ها دارا هستند. براساس این نظام، ابتدا نرخ برابری ارز و حدود مجاز نوسانات نرخ ارز پیرامون مقدار تعیین شده مشخص میشود. امکان آزادی عمل سیاستهای پولی مختلف به میزانی فراهم است که نرخ ارز از دامنه مجاز تعیین شده فراتر نرود. در نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل در صورت بروز کسری یا مازاد تراز پرداختها به دلیل امکان تغییر نرخ ارز در محدوده مجاز، میتوان بخشی از آن را رفع کرد.
4-1 – نظام نرخ ارز میخکوب خزنده
نظام نرخ ارز میخکوب خزنده بهمنظور اجتناب از اشکالات نظام نرخ ارز میخکوب قابل تعدیل (از جمله تغییرات وسیع نرخ برابری ارز که موجب بیاعتباری پول داخلی و سوداگری ارزی میشود)، طراحی شده است. در این نظام اگر چه کشورها ابتدا نرخ مشخصی را برای ارز تعریف و سپس دامنه نوسانات مجاز نرخ برابری ارز را تعیین میکنند، اما برخلاف نظام میخکوب قابل تعدیل در صورتی که در این نظام کسری یا مازاد تراز پرداختها بهوجود آید، تغییر نرخ برابری ارز باید از قبل اعلام شده و به صورت تدریجی در فاصلههای زمانی کاملاً مشخصی صورت گیرد. برای مثال در صورتی که سیاست مقتضی تا رسیدن به نرخ ارز تعادلی، کاهش ارزش پول کشور به میزان 10درصد باشد. نرخ برابری ارز به صورت خزنده و با کاهش ارزش پولی در چهار ماه و به ازای هر ماه 5/2 درصد به مقدار تعادلی خود میرسد. بنابراین در صورت کارایی ساز و کار ابزار نرخ بهره یا ابزاری مشابه آن در اقتصاد، میتوان با تغییر متناسب نرخ سود یا بهره کوتاه مدت انجام فعالیتهای سوداگرانه ارز- که با هدف کسب سود و به دنبال اعلام برنامه تغییر نرخ برابری ارز صورت میگیرد را محدود کند.
5-1- نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده
در نظامهای ارزی مبتنی بر نرخ ارز ثابت یا شناور فرض بر آن است که یا باید به طور محض ثابت بودن نرخ ارز را پذیرفت یا نرخی کاملاً انعطاف پذیر را قبول کرد. اما در نظام ارز شناور مدیریت شده اصلیترین موضوع، شناخت میزان بهینه دخالت دولت در بازار ارز است. در این نظام دستورالعمل و قواعد مشخصی برای مداخله دولت، نرخهای برابری ارز یا نرخهای هدف اعلام شده و محدوده مشخصی برای نوسانات مجاز نرخ ارز وجود ندارد. در واقع مسئولان پولی هنگامی در بازار ارز مداخله میکنند که تشخیص دهند این اقدام سودمند و ضروری است. در حمایت از این نوع نظام گفته میشود که در این نظام ضوابط رسمی و اعلام شدهای وجود ندارد و مقامات پولی میتوانند با توجه به مقتضیات مکانی و زمانی غیرقابل پیشبینی در بازار ارز دخالت کنند و بر سیاستها و قواعد نامناسب قبلی متکی باشند. این نظام در مقایسه با نظام ارز شناور میتواند نوسانات وسیع نرخ ارز را که ممکن است اثر ناسازگار بر سطح قیمت، ریسکپذیری و حرکت منابع داشته باشد، تعدیل کند. از اشکالات این نظام، مداخله کشورها با نامهایی همچون حمایت از نرخ ارز است که در نتیجه آن در بازار ارز ریسک تخصیص نامناسب منابع براساس مزیت نسبی به وجود میآید.
2– نظریه های مختلف تعیین نرخ ارز
در کنار انتخاب نظامهای ارزی، چگونگی تعیین نرخ ارز تعادلی و سازوکار تعیین نرخ ارز نیز از جمله مساِیل مهمی است که در قالب بیان چهار نظریه اصلی در این خصوص به آن میپردازیم.
در این رویکرد، نرخ برابری تعادلی ارز، نرخی است که در آن ارزش واردات و صادرات یک کشور برابر شود. زیرا زمانی که ارزش واردات از ارزش صادرات بیشتر باشد یعنی کشور با کسری تجارت روبهرو شود، در نظام شناور ارز، نرخ مبادله ارز افزایش یافته و ارزش پول داخلی کم میشود. در نتیجه صادرات ارزان و واردات گران و این امر منجر به افزایش صادرات و کاهش واردات و ایجاد تعادل تجاری میشود. از آنجا که سرعت این تعدیل به کشش مقدار واردات و صادرات نسبت به تغییرات نرخ مبادله ارز بستگی دارد، این نظریه را رویکرد کششها نامیدهاند. تاکید بر تجارت یا جریان کالا و خدمات و عدم توجه به نقش جریان بینالمللی سرمایه (که بهخصوص در نوسانات کوتاه مدت بسیار موثر است) در تعیین نرخ ارز از ویژگی های این رویکرد است. ناتوانی این نظریه در تعیین بسیاری از نوسانات و تغییرات نرخ ارز موجب شده که از آن تنها در تعیین نرخ مبادله ارز در بلندمدت استفاده شود.
2-2- نظریه برابری قدرت خرید
این نظریه نرخ مبادله ارز میان دو کشور را نسبتی از سطح عمومی قیمتها در آن دو کشور میداند. بطوریکه نرخ ارز باید به گونهای تعیین شود که قیمت یک کالای یکسان در دو کشور، یکسان شود (قانون قیمت واحد). عدم در نظر گرفتن هزینههای حمل و نقل، تعرفهها یا سایر محدودیتهای تجاری، ممکن دانستن مبادله تمام کالاها در سطح بینالملل از جمله فروض ضمنی این نظریه است لذا بر مبنای این رویکرد در صورتی که نرخ ارز موجود قانون قیمت واحد را رعایت نکند با آربیتراژ ((به دست آوردن سود از تفاوت قیمت در دو بازار (Arbitrage))) کالا، نرخ ارز به نرخ تعالی خود میرسد. فروض مطلق این نظریه، نظریه دیگری را با عنوان برابری قدرت خرید نسبی پدید آورد که در آن تغییرات نرخ ارز را با تغییر نسبی سطح قیمتهای دو کشور متناسب میداند. بهگونهای که با داشتن نرخ ارز در سال پایه میتوانیم با توجه به تغییرات سطح عمومی قیمتها در دو کشور در فاصله سال پایه تا زمان حال، نرخ ارز تعادلی فعلی را مشخص کنیم. اگر چه این نظریه ((نظریه برابری قدرت خرید نسبی)) مانند نظریه برابری قدرت خرید مطلق، با مشکلاتی از جمله اینکه تمام کالاها و خدمات قابل تجارت نیستند؛ مواجه است. چرا که کالاها و خدمات به دو دسته قابل تجارت و غیرقابل تجارت تقسیم میشوند، (( قابل تجارت بودن یعنی در مکانی دور از جایی که تولید شدهاند، قابل فروش باشند. مسکن و مستغلات و خدماتی مانند آرایشگری و تاکسیرانی نمونههایی از کالاهای غیرقابل تجارت هستند.)) در نتیجه مبادله یک کالای غیرقابل تجارت ممکن نیست و قانون قیمت واحد رعایت نخواهد شد. لذا از آنجا که شاخص عمومی قیمتها شامل قیمت کالاها و خدمات تجاری و غیرتجاری میشود و قیمت کالاها و خدمات غیرتجاری حتی با آزادی تجارت بینالملل در کشورها مساوی نخواهد شد (در کشورهای توسعه یافته بیش از کشورهای در حال توسعه است)، لذا نظریه برابری قدرت خرید در کشورهای توسعه یافته کمتر از واقعیت در کشورهای در حال توسعه بیشتر از واقعیت تخمین زده میشود هر چه اختلاف کشورها از نظر توسعهیافتگی بیشتر باشد، انحراف میان این تخمینها نیز بیشتر است.
3-2 رویکرد پولی
در این رویکرد نقش اساسی در تعیین نرخ ارز و ایجاد تغییرات بلندمدتتر از پرداختها را پول ایفا میکند. عدم تعادل عرضه و تقاضای کل پول ملی موجب عدم تعادل تراز پرداختها شده و براساس نوع نظام ارزی کشور بر نرخ ارز یا تراز پرداختها تاثیر میگذارد تا مجدداً تعادل عرضه و تقاضای پول را برقرار سازد. در این دیدگاه عرضه پول تابعی از جزء داخلی پایه پول ملی، جزء خارجی آن و ضریب فزاینده است سطح تقاضای پول نیز تابعی از درآمد حقیقی، سطح عمومی قیمتها و نرخ بهره است. در یک نظام نرخ ارز ثابت در صورت افزایش تقاضای پول و عدم افزایش جزء داخلی پایه پول ملی به میزان افزایش تقاضا، از سوی مقامات پولی کشور، ورود جریان ذخایر بینالمللی موجب افزایش جزء خارجی پایه پول ملی و عرضه پول تا برقراری تعادل مجدد عرضه و تقاضای پول ادامه مییابد. اما در صورت افزایش میزان عرضه پول در مقابل تقاضای آن نیز منجر به جریان خروج سرمایه و کسری تراز پرداختها به میزانی میشود که مازاد عرضه پول را در کشور از بین ببرد. بنابراین در بلندمدت و تحت نظام ارز ثابت، مقامات پولی کنترلی بر عرضه پول نخواهند داشت. قابل ذکر است که اگر چه تحت یک نظام نرخ ارز شناور، عدم تعادل در عرضه و تقاضای پول موجب عدم تعادل تراز پرداختها میشود اما این عدم تعادل به سرعت با تغییر نرخ ارز از بین رفته و جریان بینالمللی پول یا ذخیره، ایجاد نمیشود و مقام پولی نیز بر عرضه پول و سیاستهای پولی تسلط خود را حفظ میکند. در نتیجه نرخ ارز به نرخ رشد عرضه و تقاضای پول یک کشور در مقابل عرضه و تقاضای پول دیگر کشورها بستگی خواهد داشت. شایان ذکر است که در مدل پیچیده رویکرد پولی تقاضای پول (و در نتیجه نرخ ارز) از انتظارات تورمی و تفاوت نرخ بهره کشورها نیز تأثیر میپذیرد. این رویکرد بیش از حد بر نقش پول تاکید میکند و نقش تجارت را به عنوان عنصر مهم و تعیینکننده نرخ ارز به ویژه در بلندمدت نادیده میگیرد. همچنین در این رویکرد داراییهای مالی خارجی و داخلی از جمله اوراق قرضه جانشین کاملی برای یکدیگرند که در واقع چنین نیست.
4-2 – رویکرد تراز موجودی اوراق بهادار
نگهداری ثروت مالی به شکل نقد (پول داخلی) ریسک صفر دارد؛ اما شخص را از نرخ سود احتمالی محروم میکند. در این رویکرد نرخ ارز تابع مستقیمی از نرخ بهره خارجی و کل ثروت جامعه و تابعی معکوس از نرخ بهره داخلی و اوراق قرضه خارجی است.
5-2- الگوسازی های جدید در تعیین نرخ ارز
با توجه به رویکردها و نظریههای صدر الذکر و همچنین مزایا و معایب نظامهای مختلف ارزی و شواهد تجربی می توان گفت به دلیل عدم موفقیت این الگوها در تبیین گذشته نرخ ارز و پیشبینی روند آتی آن جهتگیریهای جدیدی در باره الگوسازی نرخ ارز ایجاد گردیده است. «در جهتگیریهای جدید الگوسازی نرخ ارز سعی شده در بلندمدت از متغیرهای اساسی اقتصاد (سطح قیمتها، نرخهای بهره، تراز پرداختها و عرضه پول) و در کوتاه مدت از تحلیلهای تجربهگرایانه نیز استفاده شود. در بلندمدت اساس الگوسازی نرخ ارز مبتنی بر نظریههای برابری قدرت خرید، الگوهای پولی و غیره است. تحلیلهای کوتاهمدت دراین الگوها تلفیقی از متغیرهای بنیادی و تحلیلهای تجربهگرانه است. در جهتگیریهای جدید عمدتاً سعی بر آن است تا نوسانات کوتاهمدت ارز در قالب یک الگوی مبتنی بر عوامل غیراقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
ادامه دارد….