">

سیاسی و روابط بین الملل

راهبرد ابتدایی شکل گیری تمدن نوین اسلامی و راهکارهای دستیابی به آن -2

دکتر محمد علی رنجبر در قسمت دوم یادداشت به چیستی راهبرد ابتدایی و راهکارهای تحقق آن می پردازد.

11 ژوئن 2019 09:34

راهبرد شکل گیری تمدن نوین اسلامی

ادامه از قسمت اول …

ب) راهبرد ابتدایی و راهکارهای تحقق آن

1- چیستی راهبرد ابتدایی

ابتدایی ترین راهبرد در تحقق تمدن نوین اسلامی، تحقق آن نظم در سطح ملیِ کشور پیشران و تقویت ساخت درونی قدرت آن کشور،[1] در حوزه های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، فن آوری، و سایر حوزه های اجتماعی است. تا آن کشور در راستای الهام بخشی، هدایت، جهت دهی و ایجاد نظام منطقه ای و جهانی و تحقق تمدن نوین اسلامی، به صورت مقاوم و استوار حرکت کند.

قرآن کریم در این باره تاکید ویژه ای بر ساخت درونی قدرت به صورت مطلق در همه عرصه ها دارد و میفرماید:

«وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ ءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شَىءٍ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» انفال، 60

«هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها [دشمنان‌]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها را، که شما نمى‌شناسید و خدا آنها را مى‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعى اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده مى‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!»

راهبرد شکل گیری تمدن نوین اسلامی 

مقام معظم رهبری در مقام تبیین و تفسیر این آیه می فرمایند:

من عرض میکنم در آیه‌ی شریفه‌ی «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» به احتمال زیاد منظور از «قُوَّة» فقط قوّه‌ی نظامی نیست؛ البتّه قوّه‌ی نظامی هم هست امّا فقط قوّه‌ی نظامی نیست. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه میتوانید، درون خودتان را قوی کنید. معنای این استحکامِ ساختِ داخلیِ کشور که بنده مکرّر میگویم، این است. ازلحاظ علمی خودتان را قوی کنید، ازلحاظ فنّاوری خودتان را قوی کنید، ازلحاظ تولید داخلی قوی کنید، ازلحاظ نفوذ در بازارهای خارجی قوی کنید، ازلحاظ کشف ظرفیّتهای فراوانی که در این کشور هست و هنوز استفاده نشده است، قوی کنید و این ظرفیّتها را به کار بگیرید. (بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی، ۱۳۹۵/۱۱/۲۷)

بعد از تفسیر و تبیین این آیه، خطاب به مسئولین نظام (قوای سه گانه و سایر نهادها) که مسئولیت اصلی ساخت درونی قدرت در کشور را دارند می فرمایند:

کشور باید مصونیّت پیدا کند؛ مسئولین کشور باید کشور را مصونیّت بدهند. همه‌ی این کارهایی که در زمینه‌ی اقتصاد و مانند اینها دولت انجام داده یا بنا است انجام بدهد، احتیاج دارد به اینکه کشور مصونیّت داشته باشد؛ چه‌کار کنیم این مصونیّت به وجود بیاید، یا اگر هست افزایش پیدا کند؟ باید این توانمندی‌هایی را که اشاره کردم، افزایش بدهیم؛ این توانمندی‌ها باید روزبه‌روز افزایش پیدا کند. این همانی است که در قرآن کریم آمده: وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِبَاطِ الخَیل.  قوّه، شامل همه‌ی اینها است؛ قوّه فقط تفنگ و سلاح و مانند اینها نیست؛ قوّه اعم است از قوّه‌ی مادّی و معنوی، از قوّه‌ی اقتصادی و نظامی، از قوّه‌ی علمی و اخلاقی. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه میتوانید قوّه را زیاد کنید. خب این کاری است که بایستی انجام بدهیم؛ البتّه آن هم به عهده‌ی خود ماها است؛ یعنی کسی که باید این کار را انجام بدهد، ما مسئولین هستیم؛ مردم به تَبَع ما وارد میدان میشوند و کار میکنند. (بیانات در دیدار مسئولان نظام – 1395/03/25)

راهبرد شکل گیری تمدن نوین اسلامی

پس راهبرد ابتدایی برای تحقق تمدن نوین اسلامی ساخت درونی قدرت آنهم در تمامی عرصه در سطح کشور پیشران تمدن نوین اسلامی یعنی ایران است. در ادامه به این راهبرد خواهیم پرداخت.

2- راهکارهای ساخت درونی قدرت بر اساس سنجه های اولویتی در مقام تزاحم تکالیف

برای تقویت ساخت درونی قدرت، علاوه بر اینکه باید به ظرفیت ها، پتانسیلها و امکانات درونی و بیرونی عنایت داشت، باید موانع و تهدیداتی که از سوی هژمون و پیشران نظام و تمدن موجود، فراروی کشور قرار داده می شود را نیز مد نظر قرار داد. لذا برای اینکه بتوانیم راهبرد ابتدایی یعنی راه کارهای ساخت درونی قدرت برای رسیدن به هدف را، محقق کنیم، باید بر اساس یک نقشه راه، هزاران تکالیف و وظایفی که در این مسیر با یکدیگر تزاحم پیدا می کنند را شناخت و بر اساس منطق و سنجه های اولویتی در فقه، ابتدا مسائل و تهدیدات را اولویت بندی کرد و سپس به ارائه راهکار منطقی برای تدبیر و مدیریت آنها پرداخت.

برای اولویت بندی اینکه ابتدا به ساخت درونی کدام حوزه از قدرت (سیاسی-نظامی، اقتصادی-مالی و فرهنگی-اخلاقی) پرداخته شود، باید از سنجه های اولویتی مندرج در فقه (اسلام ناب) بهره گرفت، از اینرو در ادامه به بررسی مساله تزاحم در فقه اسلامی خواهیم پرداخت.

در فقه اسلامی با دو عنوان مواجه هستیم، یکی عنوان تعارض و دیگری تزاحم

الف: تعارض

تعارض مربوط به مقام جعل احکام می شود، یعنی نمی شود از یک شارع حکیم دو حکم متعارض که تباین کلی دارند، صادر شود، مثلا نمی شود شارع در موضوعی هم حکم به وجوب بدهد و هم حکم به حرمت، حال در چنین شرایطی اگر ما با دو دلیل متعارض مواجه شدیم، راه علاج را علم اصول به ما آموخته است. برای نمونه، دو دلیل درباره نماز جمعه وارد شده است که یکی از آن دو می‌ گوید: «نماز جمعه واجب است» و دلیل دیگر می ‌گوید: «نماز جمعه واجب نیست» ایندو دلیل هر دو لفظی و هر دو قطعی و هر دو هم معتبرند. در چنین شرایطی برای حل این تعارض در بحث تعادل و تراجیح علم اصول، قواعد و راهکارهایی مطرح شده است که باید به آن جا مراجعه شود. [2]

راهبرد شکل گیری تمدن نوین اسلامی

ب. تزاحم

از دیدگاه عالمان اصولی، تزاحم؛ یعنی ناسازگاری و تمانع دو حکم که ناشی از قدرت نداشتن مکلّف بر انجام آن دو باشد. به دیگر سخن؛ تزاحم در جایی است که مکلّف در مقام امتثال (انجام تکلیف) نمی تواند بین دو حکم شرعی جمع نماید.  در مواردى که نسبت میان دو حکم متزاحم، اهمّ و مهم است، عمل به حکم اهمّ بر مکلّف واجب است و از انجام مهم صرف نظر می نماید و چنانچه از جهت اهمیت با یکدیگر مساوى باشند، تکلیفی که زمانش جلوتر است، به حکم عقل مقدّم خواهد بود؛ مانند نماز ظهر و عصر که هر دو بر مکلّف واجب است؛ اما در فرضى که وى تنها بر انجام دادن یکى از آن دو قدرت دارد، نماز ظهر به جهت تقدّم زمانى بر نماز عصر، مقدّم مى ‌شود. در غیر این صورت، مکلّف به حکم عقل در انجام هریک از دو حکم مخیّر است.[3]

میان تزاحم و تعارض چنین فرق گذاشته شده است:

۱. در باب تعارض، مدلول دو حکم در مقام ثبوت، با هم تعاند و تنافی دارند؛ یعنی در مقام جعل و تشریع، قابل اجتماع نمی‌باشند، چون مستلزم تناقض و اجتماع اراده و کراهت در نفس آمر نسبت به متعلق واحد است.

اما در باب تزاحم، تعاند در مقام اثبات، فعلیت و امتثال است، مانند: تزاحم وجوب نجات دو غریق در یک زمان.

  1. مرجحات در باب تعارض به مقدار دلالت و قوت سند یکی از متعارضین بر دیگری بستگی دارد، اما در باب تزاحم ربطی به دلالت و سند حکم ندارد، بلکه ممکن است یکی از این دو، بر دیگری که دلالت و سندش قوی تر است مقدم گردد.

فرق‌های دیگری نیز بیان شده که به منظور رعایت اختصار، از بیان آنها خودداری می‌شود. [4]

قطعا با وجود امام معصوم، ما از وجود دلایل متعارض خلاصی می یابیم و به جای عمل به ظاهر و عمل به راه های علاجیه در اصول فقه، که راهی اجتهادی است، به خود امام معصوم مراجعه می کنیم و واقع حقیقی را سئوال می کنیم، اما باید عنایت داشت که تعداد این دلایل متعارض بسیار اندک اند.  چرا که اکثر قریب به اتفاق احکام الهی نص و صریح و بدون وجود دلیل متعارض هستند.

اما تزاحم که مربوط به مقام اجرا و امتثال است، در هر زمانی وجود دارد، چه در زمان امام معصوم و چه در زمان غیر معصوم، یعنی امام معصوم ما هم مثل یک بشر عادی و مکلف غیرمعصوم در مقام امتثال با دو یا چند حکم متزاحم مواجه می شوند.

پس مقام تزاحم احکام ربطی به ظهور و غیبت امام معصوم ندارد.

مثلا فرض کنید فردی لب ساحل نشسته است، به یکباره اذان بلند می شود و  نماز ظهر بر او واجب می شود اما همینکه قصد انجام فریضه نماز را می کند، ناگهان فریاد یک انسان در حال غرق (مرد یا زن) بلند می شود، که تقاضای نجات جانش را می کند. در این صورت او بین دو واجب مزاحم (نماز و نجات جان یک مومن) یا اگر آن غریق زن باشد، بین دو واجب مزاحم و یک حرام مزاحم (حرمت لمس بدن نامحرم) قرار می گیرد.

در این صورت طبعا نمی توان همه تکالیف را در یک زمان انجام دهد، یعنی هم نماز بخواند، هم جان فرد را نجات دهد و هم بدن نامحرم را لمس نکند.

نکته حائز اهمیت اینکه، قطعا اگر امام معصوم هم در این شرایط قرار گیرند باید از سنجه های اولویتی بهره ببرند و یکی از واجبات مزاحم را بر دیگری مقدم دارند. چونکه امام معصوم در این شرایط از قدرت فرامادی و فرا انسانی بهره نمی برند و فی المثل اذان را به عقب بر نمی گردانند که وقت نماز نشود.

پس در چنین شرایطی مکلف نیازمند بهره گیری از سنجه های اولویتی است تا اهم و مهم کند. که در فرض مساله با توجه به اهمیت حفظ جان مومن، ابتدا جان آن مومن را باید نجات داد.

در واقع قانون کلّى در تقدیم یکى از دو حکم متزاحم بر دیگرى، اولویت داشتن آن- به لحاظ حفظ و تقدیم- نزد شارع است.

اولویت نیز یا از ادله فهمیده مى‌شود یا از مناسبت حکم و موضوع و یا از راه شناخت ملاک‌های احکام که شارع بیان کرده است، مانند موارد تزاحم بین حق الناس و حق الله ؛ بین واجب رکنی و غیر رکنی در عبادت هم‌چون رکوع و قرائت و نیز بین ایجاد آشتی میان مؤمنان با دروغ گفتن و راست‌گویی منجرّ به بروز فتنه و فساد که در هر سه مورد، اوّلى بر دومى مقدم مى‌شود. [5]

آنچه بیان شد مسائلی پیرامون حوزه فردی و فقه فردی بود، پرواضح است که در حوزه فقه سیاسی- اجتماعی آنهم در سطح ملی، منطقه ای و جهانی که به مراتب حوزه ای کلان تر و بالاتر می باشد و امام و امت با هزاران واجب مواجه می شوند، حال در این شرایط، آیا دین می گوید چون نمی شود همه آنها را انجام داد پس همه را رها کنید یاگفته است “ما لا یدرک کله لا یترک کله”[6]؟

قطعا لازمه ترک همه وظایف، مخالفت قطعیه با دستورات الهی خواهد بود!

لذا منطق دین می گوید در چنین شرایطی که با واجبات و منکرات بسیار زیادی مواجه می شوید و در مقام عمل این موارد با هم تزاحم می کنند، باید بر اساس ملاک اهم و مهم و بهره گیری از سنجه های اولویتی منبعث از دین (به حکم عقل و نقل) حرکت و مسیر حکومت را پیش برد.

مثلا اگر صد واجب داریم و منطق دین یکی را اهم تشخیص دهد و حکم به انجامش دهد، باید ابتدا آنرا انجام دهیم و بعد به سراغ بقیه آمد و از بین آن 99 واجب باقی مانده اهم را تشخیص داد و قس علی هذا

بر این اساس حاکم اسلامی (چه معصوم و چه غیر معصوم) بعد از تشکیل نظام اسلامی  با سه نوع تهدید جانی و مالی و اخلاقی آنهم از هر نوع هزاران مورد از سوی بدخواهان مواجه می شود.

در واقع وقتی قرار باشد فقه و ولی فقیه حکومت کند فقه به کمک ما خواهد آمد و می گوید وقتی شما حکومت تشکیل دادید، با تشکیل حکومت با هزاران واجب و حرام مزاحم مواجه می شوید

حال برای رفع این تزاحم در واجبات و محرماتی که همزمان برای امت به وجود می آید و امام و امت تنها می توانند یکی را انجام دهند، راه چاره ای طراحی کرده است که به آن راه چاره، تعیین اولویت ها بر اساس سنجه های اولویتی می گویند!

این سنجه های اولویتی عبارتند از حفظ و تثبیت امنیت؛ جانی، مالی و فرهنگی در گستره جامعه و نظام اسلامی

یعنی در سپهر این سنجه ها و بر اساس تهدیدات فراروی نظام اسلامی که عبارت بودند از: تهدید جانی و مالی و اخلاقی، اولویت کاری نظام اسلامی در مرحله اول عبارت است از حفظ و تثبیت امنیت جانی و نظامی

در تایید اینکه اولویت ابتدایی بعد از برداشتن نظام طاغوتی و تشکیل نظام اسلامی، تثبیت امنیت جانی است، کافی است که به سیره علوی در زمانه امیرالمومنین ع مراجعه کنیم. چونکه بعد از تشکیل نظام عادلانه و روی کارآمدن حضرت امیر ع و تحقق عدالت سیاسی، دشمنان داخلی و خارجی برای زمین زدن نظام نوپای حضرت دست به کار شدند، عده ای از یاران حضرت وقتی حس کردند در حکومت و نظام نوپای علی قرار نیست طبق گذشته ویژه خواری اتفاق افتد و حضرت مشغول حسابرسی اموال هستند، برای اینکه بر سر راه تحقق عدالت اقتصادی مانع تراشی کنند، بیعت خود را شکستند و علیه حکومت نوپای حضرت، مشکلات امنیتی ایجاد کردند. (ناکثین)[7]

در چنین شرایطی حضرت امیر ع اولویت را به تثبیت امنیت جانی امت قرار دادند و برای خاموش کردن فتنه جمل و بعد هم فتنه شام و فتنه خوارج، تلاش کردند .[8]

از آنچه گذشت مشخص شد که در مقام تزاحم و تهدیدات فراروی نظام اسلامی، اولویت ابتدایی، تقویت قدرت نظامی و تثبیت امنیت جانی سپس تقویت قدرت اقتصادی و بعد از آن نوبت به تقویت قدرت فرهنگی خواهد بود.[9]

راهبرد شکل گیری تمدن نوین اسلامی

 

ادامه دارد…..

[1] .  مقام معظم رهبری بارها بر استحکام و ساخت درونی قدرت تاکید کرده اند در سایت اینترنتی ایشان صفحه ای با همین عنوان ایجاد شده است (http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2707)

[2] . ر.ک: محقق خراسانی، کفایة الاصول، ص 437، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق؛ مظفر، محمد رضا، اصول فقه، ج 2، ص 210، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ پنجم، بی تا؛ نائینی، محمد حسین، أجود التقریرات، ج 2، ص 501، انتشارات مصطفوی، قم، چاپ دوم، 1368ش.

[3] . ر.ک: نائینى، محمد حسین، فوائد الأصول، ج 1، ص 317، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ ششم، 1417ق؛ صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الأصول، ج 7، ص 26، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، چاپ سوم، 1417ق؛ نقى حیدرى، سید على، اصول الاستنباط، ص 299، شوراى مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1412ق؛ حکیم، سید محمد تقى، الأصول العامة، ص 350، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، چاپ دوم، 1418ق.

[4] . بحوث فی علم الاصول، صدر، محمد باقر، ج۱، ص۴۵۵.

[5] . اصول الفقه، مظفر، ج۲، ص۱۹۳.

[6] . برای مطالعه بیشتر پیرامون این قاعده فقهی مراجعه شود به: قواعد فقهيه، بجنوردي، محمد حسن، التحقيق مهدي مهريزي و محمد حسين درايي، قم، نشر الهادي، ۱۴۱۹ ق، اول ج ۴، ص ۱۲۷.

[7] . ر.ک، نهج البلاغه خطبه 3

[8] . ر.ک، نهج االبلاغه خطبه 6

[9] . مراجعه شود به بیانات رهبری در تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۲۷: این‌جور نیست که مسئله‌ی ما فقط مسئله‌ی اقتصاد باشد؛ همه میدانند، بنده روی مسئله‌ی فرهنگ خیلی حسّاسیّت دارم، روی مسئله‌ی علم خیلی حسّاسیّت دارم لکن وقتی‌که در زمانهای محدود اولویّتها را نگاه میکنیم، مسئله‌ی اقتصاد کشور در اولویّت اوّل قرار میگیرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.