تحزب و مردم سالاری دینی-2
ارتباط تحزب گرایی در ایران و مردم سالاری دینی با امنیت در نظام جمهوری اسلامی ایران موضوع مقاله پیش رو است.
30 دسامبر 2019 13:31
مردم سالاری و تحزب
مقدمه:
قسمت اول به طرح مبانی تحزب گرایی و مردم سالاری دینی از نگاه بنیان گذار انقلاب و رهبر معظم انقلاب و طرح شاخصه های مردم سالار دینی اختصاص داشت در ادامه با طرح دو پرسش و در پنج بند به موانع شکل گیری و عوامل آسیب پذیری احزاب در ایران می پردازیم.
موانع شکلگیری وعوامل آسیبپذیری احزاب
بهطور کلی، احزاب در ایران کارنامۀ مثبتی ندارند و تاریخ صدساله اخیر ایران تا کنون حزبی را که نقش هدایت حکومتها را داشته باشد، به خود ندیده است. در این باره دو پرسش بنیادی مطرح است که پاسخ به آن ضروری است:
- آیا احزاب توانستهاند کارویژهها و وظایف مربوط به خود را به انجام رسانند؟
- در صورت عدم توفیق، علت ناکارآمدی آنها چیست؟
در پاسخ به این پرسش ها باید گفت؛”دیدگاههای گوناگونی ارائه شده است، اما اغلب دیدگاهها متوجه سنخ، ماهیت و کارکرد نظام سیاسی بوده است که در این میان برخی بر وجهِ سیاسی و غیردموکراتیک بودن نظام تأکید داشته و برخی دیگر به جنبه اقتصادی توجه کردهاند و از نبود عوامل تولید در جامعه آسیایی سخن گفتهاند. گروهی دیگر از محققین نیز ناکارآمدی احزاب را در چارچوب مسائل اجتماعی بررسی کردهاند و معتقدند که ساختار طبقاتی و قشربندی اجتماعی بهویژه ضعف فکری، ابزاری و سرمایهای بورژوازی عامل ناپایداری گروهها و احزاب سیاسی در ایران بوده است.
این باور که سیاست مدرن با “نهاد حزب” تعریف می شود و تحقق مییابد. و این مسئله که در فرهنگ سیاسی جامعه و نیز افکار عمومی طرح و تبیین میشود که دیگر سیاست حزبی کارساز نیست و ناگزیر باید به سیاست غیرحزبی، تن در داد، مسیر نادرستی است. نهاد حزب در مدیریت نظامهای سیاسی، به عرف بدل شده است که امری عقلایی است و دلیلی برای نفی یا تضعیف آن نیست. شاید در گذشته های دور به سبب اینکه ساختار جامعه ساده و بسته بوده است، امر سیاست ممکن و مطلوب بود، اما در وضع کنونی که ساختار جوامع، به دلیل پیشرفت فناوری ارتباطی و اطلاعاتی، مانند اینترنت و مهمتر پدیده جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ و سیاست و … بسیار باز و پیچیده شده است، برای مشارکت نهادمند مردم در تعیین سرنوشت و پیوند با حکومت مدیریت سیاسی نهاد حزب، ضروری و با اهمیت است.
در بررسی تحزب در ایران به علل و عوامل زیادی بر میخوریم که مانع شکلگیری یا موفقیت احزاب است که به مواردی ازآن اشاره میشود.
مردم سالاری و تحزب
1– بدبینی و ناآگاهی عمومی به جایگاه احزاب
با اینکه در چند دهه اخیر تاریخ معاصر، جامعه ایران با افزایش معلومات و بالا بردن سطح سواد و تحصیلات عموم مردم در جامعه امروز همراه بوده است، ولی هنوز قشرهای عظیمی از جامعه نسبت به جایگاه احزاب و گروههای سیاسی در ساماندهی و بهینهسازی ساختار سیاسی کشور بیاطلاع و بیتفاوت هستند و حتی بسیاری از دانشآموختگان و آگاهان سیاسی نیز به تأثیر آن در اداره کشور تردید دارند که این بیاطلاعی و تردیدها هنوز نیز در بخشهایی از عوام و خواص طبقات اجتماعی وجود دارد و بخشی از بدبینیها و ذهنیتهای نامطلوب تاریخی جامعه به احزاب و گروهها، از همین بیاطلاعیها و تردیدها ناشی میشود.
از دلایل دیگر این بدبینیهای تاریخی عموم مردم نسبت به احزاب، میتوان به نبود همسویی عملکرد احزاب با سنن، آداب و اعتقادات عمومی و مذهبی، وابستگی به اجانب و نظامها و دولتهای وقت داخلی و وجود بیصداقتی و شعارزدگی در عمل این تشکلها اشاره کرد. عامل اصلی دیگر این بدبینی آن بود که این تشکلها پیوندهای واقعی با مردم و مطالبات آنها نداشته و از بطن مردم برنخاسته بودند.
2– احزاب قدرت ساخته یا دولت ساخته
احزاب در ایران جز در دورههایی کوتاه، بیشتر احزاب قدرتساخته بوده اند که پس از استقرار گروهی بر مسند قدرت تشکیل میشده و سازمان مییافتهاند و با پایان دوران دولتهایشان این احزاب نیز روبه افول میگذاشت. یکی از مهمترین معایب احزاب قدرتساخته، ساختار معکوس از بالا به پایین است. ساختاری که اصولاً باید از پایین به بالا باشد و افراد از لایههای زیرین وارد حزب شده و با رشد و پیشرفت در ساختار آن به لایههای میانی و بالای آن راه یابند و در این مسیر به یک سیاست مدار و مدیر ورزیده بدل شوند.
مردم سالاری و تحزب
3– ضعف فرهنگ دموکراسی و حزبی
برخی کارشناسان، ریشه ی عدم شکل گیری احزاب و نگاه حزبی را در ایران، ضعف تکوین و تعمیق فرهنگ دموکراسی و حزبی و استنباط منفی و نادرست از این مفاهیم میدانند، به گونه ای که عضویت در یک حزب و یا حزبی بودن، دارای بار منفی است. در این میان نیز برخی نخبگان و کنشگران سیاسی کشور، یکی از افتخارات خود را «حزبی نبودن» میدانند، به گونه ای که عدهای در خلال انتخابات خود را مستقل می نامند که این عنوان در فرایند انتخاباتی پدیده ای نوظهور و نشان از مسئولیتگریزی است.
4– احزاب و ضعف قوانین در ساختار سیاسی
ضعف قوانین و بها ندادن به احزاب در ساختار سیاسی کشور ما مشاهده می شود. به طوری که احزاب سیاسی در سطح قانونی با مشکل مواجه هستند. همانگونه که پیشتر آمد قانون احزاب و گروههای سیاسی مصوب سال ۱۳۶۰ است که متناسب با نیازها و وضعیت آن روز کشور تصویبشده و بهشدت برای دورههای بعدی ناکافی و ناکارآمد است. البته لایحه احزاب در سال ۱۳۹۳ به مجلس ارائه شده و هنوز در دست بررسی است که این هم نشان از نبود اولویت برای فعالیت احزاب سیاسی است. هرچند بهعنوان گام نخست برای اصلاح وضع موجود، مطلوب است.
مردم سالاری و تحزب
5– علل اقتصادی ناکارآمدی احزاب
برخی تحلیلگران به علل اقتصادی ناکارآمدی احزاب کشور اشاره کرده و ضعف بنیه مالی احزاب در اداره خود را عامل واگرایی مردم و درنتیجه ناکارآمدی احزاب تلقی کرده و در تحلیل آن از عواملی همچون نظام اقتصادی وابسته به نفت یاد کردهاند، همین موضوع کمک کرده نهادهای دولتی و سایر نهادهای وابسته به بودجه عمومی، گرایشی به فعال کردن ساز وکار تحزب نداشته باشند و فعالیتهای سیاسی خود را خارج از تشکیلات حزبی دنبال نمایند.
نتیجهگیری
امروزه در سطح جهان بهویژه کشورهای غربی، برپایهی تجربه و دستاورد بشری، نهاد حزب مناسب ترین مکانیسم برای مدیریت جامعه انگاشته میشود، پس رویکرد به نهاد حزب در یک جامعه ی امروزی این گونه است که نهاد حزب و فرهنگ تحزب، یکی از ابزارهای تحقق مردمسالاری است که رویگردانی از آن سبب ناکارآمدسازی در مدیریت پیچیده کشور می شود، نظام جمهوری اسلامی با قید اسلامیت، با دموکراسی و مردمسالاری منافات و مغایرت ندارد، اگرچه احزاب در کشور ما، منطبق با قانون اساسی تشکیل شده اند، اما کارکرد آنان بنا به دلایل متعددی، نقش جدی در نظام سیاسی کشور ایفاء نکرده است.
بدون تردید باتوجه به نقش و تأثیرگذاری احزاب در مدیریت سیاسی کشور، این جایگاه در هدف سرویس های بیگانه قرار دارد لذا سازمان اطلاعاتی کشور می بایست با رویکرد پیشگیرانه جریان تحزب و فعالیت احزاب در کشور را به عنوان سرمایه اجتماعی رصد نموده و از مدیران و مجریان احزاب صیانت کند.
شاید در گذشته حاکمان می توانستند بدون نهادهای واسط بر جامعه حکومت کنند. اما امروزه با پیچیدگی فزایندۀ ساختار جامعه از یک طرف و کارویژهها و توانمندیهای سازمانهای مردم نهاد از سوی دیگر، وجود نهادهای واسط مانند احزاب. سمنها میان جامعه و حاکمیت کاملاً ضروری است.
با توجه به اینکه نهاد حزب در جامعۀ شکل میگیرد، ملاحظات زیر دربارۀ تحزب و مردمسالاری در ایران قابل توجه و تأکید است:
- در قانون اساسی و اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، با تأکید بر مردمسالاری دینی، پذیرش احزاب، منوط به ایده دینی و رعایت حدود شرعی و فعالیت در چارچوب قانون شده است.
- علل واگرایی و همگرایی مردم نسبت به احزاب، در کشورمان، در مقایسه با سایر جوامع متفاوت است.
- هم اکنون با گونههایی از تشکلها و پویشهای سیاسی، اجتماعی با گرایش مردمسالاری دینی روبهرو هستیم که مسئلۀ اصلی و کانونی آنها، تأمین حق حاکمیت مردم؛ انتخابی کردن مناصب، قانونمندکردن یا مشروطکردن نهادهای قدرت است.
- احزاب سیاسی، نقش واسط برای اِعمال حق حاکمیت ملت در جامعه را دارند و حضور و مشارکت آنها در فرایند تحقق مردمسالاری، نهادینه کردن حاکمیت ملت را تسهیل و تمهید خواهد کرد.
- احزاب سیاسی در جوامع دموکراتیک برای اثرگذاری بر عملکرد حکومت و نیز نهاد قدرت به تدوین و ارائه اهداف و برنامههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … میپردازند، اما در جوامع در حال گذار، احزاب ساختار و برنامه های مدون در حوزه های گوناگون ندارند و بیشتر به مسائل سیاسی مقطعی میپردازند.
- جامعه ايران دارای ساختاری است که از زمینه های تاريخي- سنتي شکل گرفته است و يك جامعۀ درحال “گذار” بهشمار میرود و بسياري از هنجارها و رفتارهاي فردي و جمعي جامعه، درحال دگرگوني از نظر شكل و محتوا است.