نفوذ و ابعاد آن از منظر قرآن و روایات ائمه معصومین-1
این یادداشت به توضیح مفهوم و انواع و اقسام نفوذ و همچنین اهداف و اولویت های دشمن برای نفوذ اعتقادی و راهبردهای کلان مقابله با نفوذ و نفوذی در حوزه اعتقادی به قلم اسماعیل ملکیان اختصاص دارد.
18 می 2019 15:38
نفوذ و ابعاد نفوذ
نفوذ اعتقادی
مقدمه :
از جمله مسائل و موضوعات راهبرد ملی و مورد بحث اندیشکده های کشور، دغدغه و نگرانی نسبت به نابسامانی ها و نا کارآمدی رهبران و مجریان عرصه عمومی و تخصصی کشور است. در این زمینه برخی محققین و تحلیل گران به واقع یکی از ریشه ها و علل آن را نفوذ استراتژیک دشمن با هدف سلطه و تغییر حکومت و حاکمیت در همه عرصهها و حوزههای گوناگون اجتماع از جمله آئین و فلسفه و سبک زندگی، بصورت نرم و غیر مستقیم دانسته اند که برای آگاهی بیشتر در سلسله یادداشت هایی سعی خواهد شد تا با تعریف دقیق لغوی و اصطلاحی نفوذ از منظر کتب لغت و همچنین قرآن و احادیث ،به اختصار به صورت بندی، اهداف و در نهایت شیوه ها و شگردهای نفوذ دشمنان و رقبا و راهبردهای مقابله با آن بپردازیم.
نفوذ و ابعاد نفوذ
مفاهیم و تعاریف :
نفوذ در فرهنگ نامههای فارسی(دهخدا، معین، عمید) به معنای داخل شدن، راه یافتن نهانی، اثر کردن، سرایت، راهیابی، جاری شدن، تحقق یافتن، اعتبار، قدرت و توانایی آمده است. در لغت نامه های عربی (المنجد و لسان العرب ذیل واژه نفذ) واژه نفوذ به معنای رخنه کردن، رسوخ کردن، اجرا شدن، گذشت و گذر کردن، تمام شدن و به پایان رسیدن آمده است. همچنین «نفذ الامر» به معنای اجرای کاری است و تنفیذ به معنای اجرایی کردن، هدف زنی و انجام کاری آمده است.
اما در اصطلاح سیاسی و اجتماعی، نفوذ به معنای «راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور «هدفی» است. این هدف شامل تاثیر گذاشتن، ضربه زدن، قدرت یابی، اعتباریابی، اطلاعاتگیری و مانند آن انجام میگیرد. و در اصطلاح علوم نظامی به معنای ورود به مکانی به وسیله چیرگی و غلبه و پیشروی آشکار و نهان است. قرآن هم بیان میکند که ذوالقرنین برای دفاع در برابر حملات یاجوج و ماجوج، یک دیوار دفاعی از آلیاژ آهن و مس گداخته در میان درهای از دو کوه ساخت که قابل نفوذ نبود.
نفوذ و ابعاد نفوذ
انواع و اقسام نفوذ :
از نظر قرآن و تفاسیر دینی نفوذیها ( اعم از ناحیه دشمن و رقبا به عبارتی خودی و غیر خودی) به پنج دسته و یا گرایش اعتقادی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی تقسیم میشوند:
نفوذ اعتقادی به هدف تغییر اعتقاد و فلسفه زندگی یک فرد یا گروه یا ملت می باشند و عمل می کنند. که خداوند متعال در سوره مائده، آیه 41 در این باره فرموده است: ای پیامبر! کسانی که در کفر شتاب میورزند، تو را غمگین نسازند چه از آنان که با زبان خود گفتند: «ایمان آوردیم»، و حال آنکه دلهایشان ایمان نیاورده بود، و چه از یهودیان: آنان که به سخنان تو گوش میسپارند تا بهانهای برای تکذیب تو بیابند و برای گروهی دیگر که خود نزد تو نیامدهاند، خبرچینی و جاسوسی میکنند، و میگویند: «اگر این حکم به شما داده شد، آنا را بپذیرید و اگر آن به شما داده نشد، پس دوری کنید.» و هر که را خدا بخواهد به فتنه درافکند، هرگز در برابر خدا برای او از دست تو چیزی بر نمیآید. اینانند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک گرداند. در دنیا برای آنان رسوایی و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود. از نظر قرآن، نفوذیها یک جریان علیه حق و در خدمت شیاطین استکباری هستند. نفوذیها همان راه و روشی را در پیش میگیرند که ابلیس مستکبر در پیش گرفت و بر آن است تا انسان را از مسیر حق و عدالت بیرون برد. در سوره حجر، آیه 39 می فرماید. ابلیس مستکبر سوگند خورده و گفته است: قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فیالارض و لاغوینهم اجمعین؛ گفت: «پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، من هم گناهانشان را در زمین برایشان میآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت.
علامه طباطبایی نفوذ را با توجه به سیاق مربوط به زمان آخرت و قیامت گرفته و گفته است: مراد از استطاعت، قدرت است و مراد از نفوذ از اقطار، فرار از کرانههای محشر است؛ زیرا کلمه اقطار جمع قطر به معنای ناحیه است؛ و معنای آیه این است که: این گروه جن و انس، اگر توانستید از حساب و کتاب قیامت بگریزید، این شما و این نواحی آسمانها و زمین، ولی به هر طرف بگریزید بالاخره به ملک خدا گریختهاید و شما نمیتوانید از ملک خدا درآئید و از مواخذه او رها شوید. و همین طور امیر المومنین علیه السلام در دعای کمیل می فرماید: لایمکن الفرار من حکومتک ، اینکه فرمود: «لا تنفذون الا بسلطان»؛ یعنی قادر بر نفوذ نخواهید بود، مگر با نوعی سلطه که شما فاقد آن هستید؛ و منظور از سلطان، قدرت وجودی است. البته در قرآن سلطان به معنای برهان یا مطلق حجت است و نیز سلطان به معنای ملک نیز آمده است.
در آیات قرآن و تفاسیر مربوطه اهداف زیادی برای نفوذیها بیان شده است. این اهداف در راستای تغییرات اساسی در حوزه عقاید و رفتارها است تا جامعه در همان مسیری قرار گیرد که آنان مدنظر قرار دادهاند. جریان نفوذ همه تلاش خود را میکند تا حاکمیت و حکومت را تغییر دهد. این تغییر گاه همراه با حذف و گاه با تغییر عقاید و افکار و گاه با تغییر در مسئولان و رهبران همراه است. به این معنا که گاه با ترور فیزیکی شخص رهبر، بر آن هستند تا حکومت و حاکمیت تغییر یابد، چنانکه با ترور حضرت موسی(ع) و نیز پیامبر(ص) بر آن بودند تا این تغییر در حاکمیت و حکومت رخ دهد؛ و گاه با حفظ رهبری با استفاده از انواع حربه تزویر و تهدید و تشویق و اغواگری درصدد برمیآیند تا اصول اساسی فکری و رفتاری رهبری یا رهبران دینی و سیاسی تغییر یابد. خداوند متعال در سوره مائده، آیه49به پیامبر(ص) هشدار میدهد که نباید گوش به حرفهای کسانی دهد که به عنوان دلسوزی خواستار تغییر مواضع رهبری هستند. خداوند میفرماید: و میان آنان به موجب آنچه خدا نازل کرده، داوری کن و از هواهایشان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش مبادا تو را در بخشی از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت کردند، بدان که خدا میخواهد آنان را فقط به [سزای] پارهای از گناهانشان برساند و در حقیقت بسیاری از مردم نافرمانند. پس دشمن بر آن است تا با تغییر برخی از مواضع رهبری جامعه که به حق و براساس آموزههای وحی است، زمینه را برای اهداف نفسانی خویش و رسیدن به مقاصد دنیوی خود فراهم آورد. همین مطلب نیز در آیه 3 سوره اعراف مورد تأکید است .
خداوند بیان میکند که چگونه سامری به عنوان یک نفوذی بر آن شد تا حکومت و حاکمیت را از دست حضرت هارون به عنوان خلیفه موسی(ع) بیرون برد و مردم را تحت حکومت خود درآورد. چنانکه در سوره اعراف، آیه150میفرماید: و چون موسی، خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشینی برای من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ و الواح را افکند و [موی] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. [هارون] گفت: «ای فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند پس مرا دشمنشاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده.»
از نظر قرآن سامری یک نفوذی از جرگه شیطان و تحت ولایت او بود، که به جای خداپرستی، گوسالهپرستی را نهادینه کرد و جامعه توحیدی موسوی را به بیراهه کشاند. هدف او سلطه بر مردم بود و از همینرو حکومت و حاکمیت خلیفه واقعی را از وی میگیرد و حتی تلاش میشود که در صورت عدم حذف حکومت و حاکمیت، حذف فیزیکی انجام شود و او را به طور کامل از صحنه خارج سازد. خداوند در آیه 67 سوره مائده بیان میکند چگونه جریان نفوذ بر آن است تا برای رسیدن به مقاصد خود حتی به حذف فیزیکی رهبر و ترور وی رو آورد. خداوند میفرماید: ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی پیامش را نرساندهای و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه میدارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمیکند. در منابع تفسیری و تاریخی و سیرهها آمده است که گروهی از منافقان به عنوان جریان نفوذ بر آن بودند که حکومت و حاکمیت را از خاندان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بیرون برند از همین رو، دست به ترور پیامبر(ص) زدند تا نگذارند پیامبر(ص) به ابلاغ پیام الهی درباره جانشینی و خلافت اقدام کند.
نفوذ و ابعاد نفوذ
اهداف و اولویت های دشمن برای نفوذ اعتقادی :
- ایجاد فاصله بین مردم و حاکمیت
- تضعیف جایگاه و شخصیت ولایت فقیه
ساز و کارهای دشمن و نفوذیها برای رسیدن به اهداف:
همچنین از آیات قرآن از جمله 41 سوره مائده به دست میآید که یکی دیگر از شیوه های دشمن در نفوذ و تاثیر گذاری تحریف و مصادره به مطلوب در سخنان و آموزههای و حیانی قرآن و اسلام برای رسیدن به مقاصد خودشان می باشد. البته دشمن در پی آن است تا بیشتر تحریف معنوی کند و مفهوم آن را جابهجا کرده و مفهومی دیگر از سخن و آموزهها به شنونده و مخاطب خود برساند. از اینرو در سوره احزاب، آیات60 و 61 آمده که «یحرفون الکلم من بعد مواضعه» به عنوان یک ساز و کار نفوذیها تأکید شده است.
سامری به عنوان یک نفوذی با بهرهگیری از اطلاعات و نقاط ضعف امت دانست که آنان گرایش شدید به بتپرستی دارند و با آنکه خداوند همه معجزات بصیرتآفرین و بصیرتبخش را به آنان نشان داده بود اما آنان حتی پس از معجزه شکاف دریا و نجات امت و غرق فرعونیان، از رهبرشان خواستند که بتی برای آنان فراهم آورد، از اینرو، سامری از این اطلاعات و زمینههای ضعف آنان سود جست و برای رسیدن به مقام رهبری و تغییر حکومت و حاکمیت تلاش کرد و گوساله زرین را به عنوان خداوند جایگزین خدای رب العالمین کرد.
نفوذ و ابعاد نفوذ
راهبردهای کلان مقابله با نفوذ و نفوذی در حوزه اعتقادی :
- بالا بردن آگاهی و بصیرت با تاکید بر جنبههای عقلانی و رفع شبهات است. جامعهای که براساس اصول عقلانی سامان یابد به سادگی در دام دشمن نمیافتد. خداوند بر تعقل و عقلانیت تاکید دارد که میتواند جلوی خرافات و عواطف انسانی جدا شده از عقلانیت را بگیرد.
- مبارزه با تنوع طلبی و افزون خواهی، زیرا استعمارگران نیز از همین خصیصه مردم استفاده کرده و آنها را به اسارت و تبعیت از خود می کشانند …ضربت علیهم الذله و المسکنه ( سوره بقره آیه 61 )
- مقابله با دین سازی و بدعت گذاری ، یکتبون الکتاب ….یقولون هذا من عند الله ( بقره آیه 79 )
- ضرورت مواظبت و مراقبت از قلمها – کتابها و مقالات زهر آلود تحریف گر و گمراه کننده
- رصد و پیش بینی مستمر شایعات و سوالات بهانه جویانه دشمنان و پاسخ به موقع و موثر به آن با هدف پیش گیری از گسترش و نفوذ بیشتر چنانکه در قرآن آمده : سیقول …قل … ( سوره بقره آیه 142 )
- در برابر هیاهو و غوغا سالاری مخالفان نباید تسلیم شد و باید برای مایوس کردن دشمنان قاطعیت نشان داد – وما انت به تابع ( سوره بقره آیه 145 )