صفحه اصلی > دسته‌بندی نشده : معرفی رجال و زنان دربار پهلوی.ب- سرلشگر پرویز خسروانی

معرفی رجال و زنان دربار پهلوی.ب- سرلشگر پرویز خسروانی

پرویز خسروانی کسیت؟

پرویز خسروانی معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت هویدا و آجودان کشوری شاه بود. او در فروردین 1301 شمسی در تهران بدنیا آمد. پدرش میرزا محمد هاشم محلاتی از ملاکان و از افراد صاحب نفوذ محلات بود.

تحصیلات، مشاغل، ازدواج

خسروانی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، دوره متوسطه را در مدرسه دارالفنون گذراند، سپس به دانشکده افسری رفت و پس از آن به استخدام ارتش درآمد. مشاغلی همچون: فرمانده دسته در گردان 3 رشت، فرمانده دسته 4 در گروهان 2 هنگ امیرکبیر، فرمانده منطقه یک مرکز و معاونت ژاندارمری کل از مناصب نظامی وی بوده است. اما مهمترین مهمترین مشاغل وی عبارتند از: موسس و رئیس باشگاه تاج (از باشگاه های ورزشی که امروزه به نام استقلال نامیده می شود) معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت هویدا، آجودان کشوری شاه.

هنگامی که خسروانی دانشجوی دانشکده افسری بود وضعیت مالی مناسبی نداشت، به همین خاطر بدنبال دختر پولدار می‌گشت، او با همین هدف با دختری پولدار از یک خانواده بهائی به نام ملیحه نعیمی آشنا شد. پدر این دختر از بزرگان فرقه بهایی بود که در یک باغ‌ویلای 5 هزار متری مجلل زندگی می‌کرد.

خسروانی و فرقه بهائیت

در این باره تیمسار فردوست چنین می‌گوید: “پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری بدنبال زن پول داری بود که توسط او وضعیتش را روبراه کند. پرویز هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه می‌افتاد و به عنوان تمرین دوچرخه سواری از مقابل خانه دختر می‌گذشت و نامه عاشقانه رد می‌کرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند… علیرغم مخالفت خانواده نعیمی، به علت سماجت پرویز در تاریخ 19– 9-1321 انجام و ازدواج آن‌ها در دفاتر بهائیت ثبت گردید. از این تاریخ خسروانی در خانه‌ای که پدر زنش برای او در مجاورت خودش ساخته بود به گذران زندگی پرداخت”

گزارش ساواک نیز بر فعالیت خسروانی به نفع فرقۀ بهائیت تأکید دارد: “طبق اطلاع خانم سرلشکر خسروانی معاون ژاندارمری کل کشور جزو بهائی‌های متعصب بوده و سرلشکر خسروانی اداره کننده یک لجنه بهائی است. مرکز جلسات لجنه هم هفته‌ای یک بار در منزل وی تشکیل می‌شود و آقایان عطاالله خسروانی (وزیر کار) دکتر راسخ و دکتر ایقانی در جلسات مذکور شرکت می‌کنند و به وسیله وزیرکار با تیمسارایادی پزشک دربارشاهنشاهی مرتبط هستند و از وی اخذ دستور می‌نمایند”

ساواک در سند دیگری نحوه پذیرش مسلک بهائی توسط خسروانی را این گونه توضیح می‌دهد:

“دخترآقای نعیمی، همسر خسروانی، چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به دین بهائی گرایش دهد. خسروانی در حضور آقای دکتر علی محمد ورقا استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و از روحانیون این مسلک است با حضور آقای نعیمی رسماً به دین بهائی گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ پرستیژ و شئون نظامی و بعضی پستهایی که به وی محول گردیده ، بهائی بودن وی از چارچوبه خانگی تجاوز نکند”

فردوست نیز در این باره گفته است: “سرلشکر خسروانی، ترقی و توفیق خود را در امور اداری و نظامی مرهون اقدامات زنش می‌داند و شایع است بنا به توصیه خانم نعیمی سرلشکر خسروانی موظف می‌باشد که در کارهای اداری افراد و درجه داران و افسران بهائی را به طور غیر محسوس بیش از سایرین مشمول لطف خود قرار دهد.”

همین کار را برادر خسروانی در وزارت کار انجام می‌داد. او عده زیادی از بهائیان شاغل در وزارت کار را که سمت مهمی در آن وزارتخانه نداشتند به مرور تغییر پست داده و امور مهم وزارت کار را به آنان سپرده است” مهندس مجد” معاون فنی وزارت کار و”پرتو اعظم” مدیرکل امور اجتماعی وزارت کار، از جمله این افراد بودند.

جاسوسی خانواده خسروانی

در سندی از ساواک سابقه جاسوسی خانواده همسر خسروانی به این صورت آمده است:

“اسم کوچک نعیمی عبدالحسین است. نامبرده پسر نعیم شاعر معروف بهائی‌ها است. به همین جهت در میان بهائی‌ها محبوبیت و مقام والایی دارد.  نعیمی از ابتدا در سفارت انگلستان در تهران خدمت می‌کرده و مدت‌هاست که دیگر کار نمی‌کند و تنها کار اداری او خدمت در سفارت انگلستان بوده است .”

سند دیگری در همین باره:

“برابراطلاع واصله پدر خانم خسروانی هر سال چند بار برای رسیدگی به تشکیلات بهائی‌ها به خارج و لندن می رود و مبلغین و جاسوسان مخصوص برای سراسر جهان تربیت می‌کند. دختران او علاوه بر میهمانی‌ها در جلسات قمار و شب نشینی رجال شرکت می‌کنند و در این مجالس اخبار و اطلاعات لازم را کسب و آن را دراختیار نعیمی قرارمی‌دهند.”

«خانم نعیمی بوسیله پدرش با دیپلمات های انگلیسی و آمریکایی آشنایی دارد. در لندن نیز با زنان و مردان نمایندگان مجلس و وزارت امورخارجه آشنایی داشته و به منزل آنان رفت و آمد دارد…  مشارالیها در انجام وظایف پدرش به وی کمک می‌نماید و در این راستا هر سال چند مرتبه به اروپا و انگلستان مسافرت نموده و در کنفرانس‌های بهائیان جهان در لندن و واشنگتن و کانادا تشکیل می‌گردیده از طرف زنان بهائی ایران شرکت می‌نماید. و به لحاظ جدیت در انجام ترویج و توسعه نفوذ بهائیان در بین زنان بهائی ایرانی مقام اول را دارا می‌باشد.»

فساد اخلاقی خسروانی و اعضای خانواده‌اش

یکی از ویژگی‌های منفی در باره خسروانی و خانواده اش فساد افسار گسیخته آن‌ها بود که از بیان همۀ ابعاد آن شرم داریم. اما از آنجا که این فساد در تمام وزارتخانه‌های رژیم پهلوی ریشه دوانده بود، ناگزیر به گوشه‌ای از فساد این خانواده اشاره می‌شود:

پرویز خسروانی نمونه رجال فاسد دربار پهلوی است که به تمام انحرافات اخلاقی و جنسی آلوده بود. او با سواستفاده از موقعیت خود ، هر عمل خلاف اخلاقی را بدون واهمه انجام می داد . اگر چه نامبرده از دوران طفولیت به اعمال رذیله شهرت داشت و به این مسئله اشتهار پیدا کرده بود ولی دامنه آن بعدها به نوعی دیگر ادامه یافت. ساواک اشتهار خسروانی به فساد را چنین گزارش کرده است : «در اتاق آقای مصطفوی ضمن مذاکره با آقای عترت که در دوره قبل نماینده مجلس شورای ملی بود، در باره خانواده خسروانی صحبت می کرد، آقای مصطفوی که همکلاس خسروانی در دبیرستان دارالفنون بوده در باره وضعیت اخلاقی ایشان می‌گوید: «یک بار در ساعت درس زنگ زده شد آمدیم بیرون از کلاس، مدیر و ناظم بودند پس از جمع شدن شاگردان مدیر گفت آقایان من شرمنده هستم موضوع را بگویم فقط این آقای خسروانی را به علت فساد اخلاق از مدرسه اخراج می‌کنم. بعد معلوم شد که در ساعت درس خسروانی را با یک نفر که از خیابان آورده بود در یکی از مستراح های زمین شمالی دارالفنون مفعول واقع بود دستگیرشان می کنند که آن شخص فرار می کند، حالا خسروانی سپهبد است و این مشاغل را تا به حال احراز کرده است.»

ساواک مورد دیگری از فساد اخلاقی وی را این طور آورده است: «تجاوز به عنف و نوامیس مردم و هتک حرمت و حیثیت دختران جوان در باشگاه تاج و زنان کارمند زیردست از جمله مفاسد آشکار خسروانی است. او از تجاوز و انحراف هیچ حریمی را مصون نگذاشته و با زنان متعددی ارتباط نامشروع داشته است. در یکی از این موارد که صورت رسانه‌ای به خود گرفت تجاوز به دختر جوانی به نام “شادی بیگی” بود . خسروانی به این بهانه که قصد دارد دختر را به عنوان مربی همسر غلامرضا پهلوی نزد او ببرد ، به باغی در کرج برده و با بستن دست و پای دختر به او تجاوز می نماید‌. وی ابتدا برای اینکه آن دختر پیگیری قضائی نکند به  او وعده ازدواج می‌دهد، سپس پیشنهاد گرفتن پول و صرفنظر کردن از موضوع را می نماید که با مخالفت دختر مواجه و نهایتاً موضوع به مطبوعات کشیده می شود. وی در مورد دیگری با یکی از کارمندان متاهل باشگاه تاج ارتباط نامشروع برقرارو به او قول ازدواج می‌‌دهد. عدم تحقق این وعده خسروانی باعث اختلاف میان آن دو و سرانجام افشای این موضوع می شود.»

گزارش های متعدد ساواک از شنود مکالمات خسروانی، حکایت از آن دارد که وی اکثر اوقات در محل کار خود با زنان و دخترانی که در سال‌های قبل با آن‌ها آشنا شده مشغول صحبت و معاشقه بوده است . سند دیگری حاکی از آن است که هاشم خسروانی به همراه برادرش پرویز اقدام به ایجاد مرکز فساد در کرج نموده که محل رفت و آمد مردان و زنان فاسد بوده است.

ملیحه نعیمی (همسر)

همسر خسروانی نیز فساد اخلاقی شدیدی داشته است. او اگر چه شوهری رسمی داشت. اما معشوقه‌های او به یک یا چند نفر خلاصه نمی‌شدند و افراد زیادی با او ارتباط نامشروع داشتند. کنترل تلفن منزل خسروانی توسط ساواک موید این است که یکی از کارهای متداول ملیحه، تماس‌های غیر اخلاقی بوده است. جالب‌تر آن که وی در گفتکوهای تلفنی از این که به این روابط نامشروع اذعان کند هیچ ابائی نداشته است. یکی از معروفترین دوستان این زن هوسباز “جلال آهنچیان” بود که خسروانی نیز از آن مطلع، و بارها قضیه را به زنش گوشزد نموده بود، وی سرانجام از شوهرش طلاق گرفته و با جلال آهنچیان همخانه شد. دامنه روابط نامشروع ملیحه نعیمی با مردان به حدی از شهرت رسیده بود که حتی معشوقه‌های خسروانی نیز از آن اطلاع داشتند و در مواردی این مسئله را به خسروانی گوشزد می‌کردند . در یک مورد ملیحه در تماس تلفنی با یکی  از آشنایان، از شوهرش گلایه می‌کند که چرا موضوع ارتباطش با آهنچیان را در مجامع گوناگون بیان می‌کند، خسروانی در بعضی از جلسات قماربازی که در منزلش تشکیل می‌شد به طور علنی دلیل ارتشبد نشدنش را به بی آبرویی ملیحه نسبت می‌داد .

شهرزاد خسروانی (فرزند)

فرزندان خسروانی هم با تأثیر از پدر و مادر به فسق و فجور افتادند و آن‌قدر افراط کردند که آنها را به ستوه آوردند. بی تردید. شهرزاد دختر بزرک خانواده عاشق پسری معتاد شده و به خاطر او دست به خودکشی زد و از خانه پدری فرار کرد. این موضوع چنان بر خسروانی گران آمده بود که با ناراحتی از آن یاد کرده و از فلاکت و نگون بختی‌اش نزد ملیحه چنین گفته است: ” تا به حال چه کسی دلش به حال من سوخته، آن دختر بزرگم که خاطرخواه یک پسر معتاد و مفعول شده و می‌خواهد با او ازدواج کند و مادر دختر نیز نالان و نگران به منزل اقوام و آشنایان زنگ می‌زند و پرس و جوی دختر می‌شود که به کجا رفته و در چه وضعی بسر می‌برد .

کیوان خسروانی (فرزند)

امام خمینی (ره) در اعتراض به فساد و تباهی رژیم پهلوی و دولتمردان آن‌، به موضوع بسیار مهم ازدواج دو پسر از امرای ارتش اشاره کرده اند که حاکی از سقوط اخلاقی و بی بندوباری عمیق در ساختار رژیم پهلوی می‌باشد . براساس یکی از اسناد ساواک موضوع فوق در ارتباط با یکی از فرزندان خسروانی بوده است‌ که جریان را این‌گونه بیان می‌کند:

«در تمام محافل پایتخت گفته می شود که دو پسر، یکی پسر تیمسار صفاری و دیگری پسر خسروانی با هم عروسی کرده‌اند و کارت عروسی نیز چاپ و توزیع نموده‌اند. از قرار معلوم یکی از آنان کارمند نخست وزیری بوده که او را ازآنجا بیرون کرده اند. به طوری که آقای تقی معزی وکیل مجلس اظهار می‌داشت، این موضوع بین تمام وکلای مجلس محل گفتگو بود و می‌گفتند مخبر روزنامه با یکی از این دو نفر مصاحبه کرده و عروس گفته است که متاسفم از این‌که نمی‌توانم بچه‌دار شوم»

انحرافات اخلاقی ثبت شده برای خانواده خسروانی در مقابل مواردی که قابل ثبت و ضبط نبوده‌اند بسیار اندک است، با این وجود همین موارد ثبت شده، از سقوط کامل اخلاقی این خانواده و رژیم پهلوی حکایت می‌کند. مفاسد اقتصادی خسروانی

زمین خواری . رضا خان پس از تصاحب عنوان پادشاهی به ثروت اندوزی پرداخت، یکی از مصادیق آن تصرف زمین های مرغوب مردم بود. او گاهی با زور و گاهی به عنوان پیشکش، بسیاری از زمین های مرغوب کشور به ویژه در شمال را تصاحب و به نام خود سند می‌زد. بعد از او فرزندانش وارث این زمین‌ها شدند. بالتبع درباریان، نخست وزیران، وزرا و روسا و نمایندگان مجالس ملی و سنا و معاونین و مدیران کل نیز در تمام سطوح، در این تجارت پول ساز وارد و با استفاده از نفوذ خود تا توانستند زمین‌های ملی و خصوصی را تصرف کردند. خسروانی از جمله امرای قدرتمند و با نفوذ ارتش بود که زمین‌های شخصی و ملی زیادی را تصرف کرد و سند آن را به اسم خود ثبت کرد. به نحوی که تهیه فهرستی از این اقدامات او در این زمینه فهرست بلندبالایی خواهد شد. اسناد این مجموعه موارد متعددی از تصرف، دعوای حقوقی، تقسیط، فروش، حصارکشی یا تصاحب و نهال کاری زمین های ملی را نشان می دهد که در نوع خود کم نظیر است، در این‌جا فقط به مواردی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. تصرف زمینی به وسعت 37000 متر در کرج
  2. غصب زمین‌های هرمز آرش و پری آگاهی از هم مسلکان بهائی خود در مجیدیه تهران
  3. زمینی به وسعت ده هکتار بین راه کرج و حصارک
  4. تصرف زمین‌های مردم در روستای سرودار بین کرج و چالوس
  5. تصرف ده هزار متر زمین در اراضی اطراف شهرآرا
  6. تصرف 4000 متراز زمین های مرحوم فیروزگر عیال ساسان‌فر در حوالی میدان ونک
  7. تصرف زمین بیوک صابر در کرج به وسعت 75000 متر و دیوارکشی آن
  8. تصرف زمین های رستم آباد به مقدار 7000 متر
  9. تهدید رئیس اداره حفاظت محیط زیست و تملک 250000 متر زمین درطرشت
  • تصرف زمین‌های شهرداری و دعوای بین او و شهرداری درتملک زمین‌ها
  • چهار هزار متر زمین در ضلع جنوبی خیابان آیزونهاور در جنب پپسی‌کولا
  • تصرف زمین های وحیدیه و نازی آباد
  • تصرف 8000 متر موقوفه حرمت الملوک و 20000 متر زمین در قریه عبدالله خان در کرج که زمین اخیر به تدریج اضافه و به 40000 متر تبدیل و افراد ساکن در آنجا با ضرب و شتم اخراج شده‌اند (از جمله ضرب و شتم ابوالقاسم ممهوری) با دستور او و توسط سروان کاویان رئیس ژاندارمری کرج
  • تصرف زمین در دروس
  • تصرف زمین های اوقافی با شراکت تیمسار اویسی به وسعت 50 هکتار که 20 هکتار آن را به نام پسرش و ده هکتار آنرا به نام دخترش ثبت کرد .
  • فروش یکی از اراضی به وسعت یک میلیون و چهارصد هزار متر به دولت به قیمت متری 25 تومان
  • 172700 متر زمین مقابل دبستان رازی واقع در جاده پهلوی، او سند جعلی برای زمین مزبور تهیه کرد.
  • فروختن قطعه زمینی به مقدار 1500 متر در حوالی الدرادو

فردوست در باره زمین‌خواری خسروانی چنین می‌نویسد:

«روزی سرهنگ ضرابی، مدیرکل نهم ساواک را احضار و به او دستور دادم در باره اموال خسروانی تحقیق کند و در سطح کشور هر چه به نام او و زن و فرزندانش است و سند صادر شده گزارش نماید. پس از  3- 4 ماه گزارش تحویل شد، با کمال تعجب دیدم که بیش از تصور قبلی‌ام است. در مراکز استان یک یا چند زمین که همه بسیار مرغوب و وسیع بود  به نام وی و خانواده اش است. اداره کل نهم ساواک در گزارش خود لیست کاملی از زمین ها و تاسیسات خسروانی در سطح کشور ارائه داد که بیش از 200 مورد می رسد»

باند بازی واعمال نفوذ در مراکز قدرت

عمده تلاش خسروانی و همسرش در کنار کارهای غیر قانونی و غیراخلاقی ، اعمال نفوذ علیه مخالفان بود. وی حتی با صمیمی ترین دوستانش نیز صداقت نداشت و بر آن بود تا پستش را به چنگ آورد. اسناد ساواک از پیگیری‌های خسروانی برای خلع نصیری و اویسی روسای ژاندارمری و جایگزینی خودش به جای آنان حکایت می‌کند. از دیگر اقدامات او، تلاش برای سرنگونی تیمسار حجت بود، وی به همین منظور با استفاده از مطبوعات و دادن پول به آنان گزارش‌هایی علیه حجت تهیه و به ایجاد نارضایتی در بین کارکنان سازمان و مقامات می‌پرداخت.

خسروانی برای موفقیت در برنامه هایش سعی داشت به مراکز تصمیم‌گیری راه یابد، نفوذ در جلسات ملکه مادر و تبانی با دفتر ویژه، از طریق رفاقت همسرش با فردوست، به منظور تخریب عظیمی مدیرکل دخانیات از جمله این موارد است .

وی برای این که اقداماتش موثر باشد دیگران را تهدید می‌کرد. از جمله تکیه کلام او این بود که می‌گفت: من مامور خوابگاه شاه هستم، هر کس فلان کند پدرش را در خواهم آورد. “در واقع مامور خوابگاه محمدرضا شاه هم مسلک وی تیمسار ایادی بود که توسط او اعمال نفوذهای زیادی می‌کرد و در بسیاری از کارها مامور انجام اوامر وی بود. ساواک در این زمینه می نویسد:

«تیمسار ایادی با نامبرده بالا تماس حاصل و پس از احوالپرسی خسروانی اظهار داشت: قربان امرتان اجرا شد روز بیست و هشتم کمیسیونش است، خیالتان راحت باشد، ایادی اظهار داشت از این لحاظ خیلی متشکرم ولی از لحاظ دیگر خیالم ناراحت است، یک کار مهم دیگری است که فقط بدست شما حل می شود ولی با تلفن نمی‌توانم بگویم و قرار شد خسروانی به منزل ایادی برود»

خسروانی با داشتن دوستانی چون ایادی به خود می‌بالید و با پشتگرمی و حمایت آنان دیگران را بارها تهدید می‌کرد، وی می گفت: ” بالاخره هرکس با من مخالفت کند نابود می‌شود.”

از جمله کارهایی که وی با حمایت دوستانش انجام داد، گرفتن معافی برای دامادش و معرفی بدون  کنکور پرویز شیخان جهت تحصیل در رشته حقوق در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران و هم چنین انتقال او از ژاندارمری و تربیت بدنی  به وزارت کشاورزی است . اعمال نفوذها و پارتی بازی‌های وی به حدی بود که هیچ فردی در هر پست و مقامی از پشت هم اندازی های او مصون نبود.

رشوه خواری

رشوه ستانی در رژیم پهلوی به تدریج به یک رویه مسلط تبدیل شده و بالاترین مقامات رسمی از شاه، نخست وزیر، اعضای کابینه و سایر رجال و دولتمردان گرفته تا پائین ترین کارمندان دولت از آن کسب ثروت می‌کردند.

محمدرضا پهلوی و سرلشکر طوفانیان در معاملات سلاح، بزرگترین رشوه ها را دریافت می کردند، بعنوان مثال  از کارخانه جیپ و سایر کارخانه های بزرگ حق سهمی به عنوان رشوه دریافت می‌کردند. نمایندگان مجلس که عمده وظیفه شان قانون گذاری و کنترل و حسابرسی از دولت بود خودشان شریک دزد و غارتگر اموال عمومی بودند و دائماً دنبال زدوبند و رشوه گیری از این بانک و آن بانک و از این کارخانه و آن کمپانی خارجی بودند.

در رژیم فاسدی چون حکومت پهلوی که از صدر تا ذیل همگی در رشوه ستانی دست داشتند، برای افرادی مثل خسروانی که قدرت و تحکم و زور و سلاح و نظامی‌گری را نیز یدک می‌کشیدند، کاری سهل بود. لذا برای تهیه پول عیاشی‌هایشان دست به هر کاری می زدند. شیوه رشوه دادن و رشوه‌گیری خسروانی در نوع خود نیز جالب بود. سند ساواک رشوه دادن خسروانی به شاه را چنین ثبت نموده است:

«خسروانی با بیگلو (کارمند دربار) صحبت کرد و بیگلو گفت دوچرخه مورد پسند اعلیحضرت واقع شده، البته من فکر کردم دوچرخه را برای علیاحضرت فرستاده‌اید ولی شاهنشاه فرمودند خیر برای خودم سفارش داده‌ام، خسروانی اضافه کرد که من کادوئی برای شما و آقای پورشجاع تهیه کرده‌ام خواهش می‌کنم یک نفر را به باشگاه تاج بفرستید که من آن را برای شما بفرستم.

به روایت اسناد ساواک او برای فرح پهلوی نیز ابزار اسکی می‌فرستاد و حتی به برادر شاه نیز رشوه می‌داده است: «دیروز والاحضرت غلامرضا حدود 30 هزار تومان برای رفتن به بانکوک از ما پول می خواست. تیمسار اظهار داشت بایستی یک کاری بکنیم زیرا باید او را نگهداریم»

خسروانی از آنجایی که با سازمان ثبت سر و کار زیادی داشت تا زمین‌های متصرفی را قانونی و سندش را اخذ کند با دادگستری و شعب مربوطه ارتباط نزدیکی برقرار و با دادن رشوه کارهایش را انجام می داد. برای نمونه به این سند ساواک اشاره می‌شود:

«در هفته اخیر تیمسارخسروانی از بودجه تربیت بدنی یک جاسویچی تمام طلا با مارک تربیت بدنی برای هوشنگ شمیرانی وکیل دادگستری تهیه و ارسال نموده است که هم اکنون مورد استفاده وی قرار گرفته است»

خسروانی گاهی اوقات با انتقال فردی از سازمانی به نهاد و یا وزارتخانه‌ای بالاتر، فرد را وامدار خود می‌کرد و یا در عزل و نصب فرماندهان ژاندارمری در سایر نواحی کشور نظر رجال معروف و یا نمایندگان آن مناطق را لحاظ و آنها را به خود نزدیک می‌کرد .

قاچاق کالا و مواد مخدر

فساد مالی و اداری در رژیم پهلوی حد ومرزی نداشت. همان گونه که گفته شد اساس کارها در رژیم پهلوی بر زدوبند و اعمال خلاف قانون استوار بود. زنان و دختران رضاخان از جمله اشرف و شمس از سال 1316 به بعد دست به تجارت کالا و واردات اتومبیل زدند و با استفاده از معافیت گمرکی، سود کلانی را عاید خود ‌کردند. امتیاز ورود اجناس لوکس نیز به درباریان تعلق داشت. از آنجایی که مبادی ورود کالا در مناطق بندری و تجاری در دست ژاندارمری بود این مهم فرصتی به خسروانی داد که به عنوان یکی از فرماندهان ارشد ژاندارمری دست به قاچاق کالا زده و از این راه درآمد سرشاری به جیب بزند. وی با نپرداختن حق گمرکی، قیمت را چند برابر بالا برده و با فروش این اجناس در فروشگاه فردوسی سود هنگفتی را نیز نصیب خود می‌کرد.  در یک مورد ملیحه نعیمی به کویت رفته تا با وارد کردن خودرو از آن کشور و نپرداختن حق گمرک سود قابل ملاحظه‌ای کسب کند.

در زمینه مواد مخدر رژیم پهلوی با هدف بهره برداری تبلیغاتی در مجامع بین المللی، به شکل صوری با قاچاق مواد مخدر مبارزه می‌کرد و تعداد زیادی از قاچاقیان خرده پا را به چوبه دار می‌سپرد که هدف از آن کسب وجهه در میان دولت‌های غربی بود.  سران رژیم به بهانه اینکه قصد ریشه کن کردن مواد مخدر را دارند کشت خشخاش را ممنوع اعلام و ترانزیت آن را از افغانستان به کنترل درآوردند و ظاهراً با قاچاقچیان به مبارزه پرداختند، اما در واقع این اقدامات سبب شد تا امتیاز این تجارت پرسود به درباریان و همدستان آنان در ارگان های نظامی از جمله ژاندارمری اختصاص یابد تا از این راه سرمایه‌های میلیاردی بیاندوزند.

اشرف پهلوی خواهر دو قلوی شاه به همراه حمیدرضا، محمودرضا و غلامرضا (برادران شاه) از مهمترین افرادی بودند که امتیاز کشت خشخاش را در انحصار خود داشتند . در  ژاندارمری نیز بسیاری از تیمساران از جمله اویسی در این کار با آنان شریک بودند. حتی رئیس مجلس شورای ملی (سردار فاخر حکمت) نیز با استفاده از مصونیت دیپلماتیک با ماشین شخصی از جنوب کشور به تهران تریاک حمل می‌کرد و در بازار پرسود تهران به فروش می‌رساند . علاوه بر اویسی ، تیمسار خسروانی نیز در این تجارت دست داشت  به همین خاطر مرزهای کشور در شرق و غرب، به روی کاروان‌های مواد مخدر باز بود  در داخل نیز در صورت دستگیری محموله های مواد مخدر، به نفع اشرف و سایر روسا ضبط و به فروش می رسید. اما آنچه راجع به خسروانی می توان به آن اشاره کرد این بود که او در فرماندهی منطقه یک مرکز، همکاری نزدیکی با قاچاقچیان داشت و در این تجارت با آنها شریک بود.

احمد راه آهنی از قاچاقچیان معروف با هماهنگی خسروانی با وارد نمودن تریاک از ترکیه تریاک تهران را تامین می نمود و در این تجارت پول ساز با خسروانی شریک بود.

خسروانی قاچاقچیان معروف دستگیر شده با دهها کیلو تریاک را آزاد و ضمن شریک شدن در مواد مخدر مکشوفه، از آنها رشوه نیز می‌گرفت.

قماربازی

درآمدهای هنگفت و بی‌شماری که از راههای غیرقانونی به دست می‌آمد. به محلی برای صرف کردن نیاز داشت، ساختن کاخ های متعدد، سپرده گذاری در بانک های خارجی، عیاشی و لهو و لعب و زن‌بارگی از جمله راههای متداول خرج کردن این پول‌ها بود. قمار بازی های مستمر و میلیونی که در جلسات شبانه درباریان و رجال پهلوی یک پای ثابت خوشگذرانی بود و معمولاً در کنارش انواع و اقسام کارهای خلاف دیگر نیز انجام می شد. چنان قبول عام افتاده بود که حتی خود شاه و درباریان را نیز برای به باد دادن دارائی‌های کشور به پای میز قمار می‌کشاند.

یکی از معروفترین جلسات قماربازی در منزل خسروانی برگزار می شد که در آن چندین وزیر و وکیل و مسئولین عالیرتبه حضور همیشگی داشتند و مبالغ  میلیونی برد و باخت می شد. در نتیجه یکی از این باخت‌ها خسروانی به دلیل این که مبالغی سنگین باخته بود  با زور اسلحه، چکی را که به طرف برنده داده پس گرفت. در نتیجه، کار این جنجال به ساواک کشید و تعدادی از آنان احضار ومورد بازجویی قرار گرفتند. یکی از وزرا در جواب ساواک گفته بود که برای سرگرمی به این کار اقدام کرده و مجوز آن را از شاه گرفته است . شاه به این شخص گفته بود که قماربازی موضوعی شخصی است و ایرادی ندارد. اسناد حکایت از دلمشغولی دائمی خسروانی در این زمینه دارد. وی تمام فکرو ذکرش قمار و تخته نرد بوده است. در واقع می توان گفت که او زندگی اش را روی قمار گذاشت. موضوعی که همسرش نیز آن را تائید کرده است. او دائماً با فروش املاک وکارخانجات و رشوه‌گیری و رشوه‌دهی بدنبال تهیه پول برای پاس کردن چک های برگشتی‌اش بود. جلسات قمار منزل خسروانی و مبالغ برد وباخت در آن تنها گوشه‌ای از فساد رجال و دولتمردان پهلوی است.

خسروانی و سیاست های رژیم پهلوی

الف: جان نثار محمدرضا پهلوی. خسروانی از جمله رجال جان نثار شاه و رژیم پهلوی بود که حیات و ممات خود را در حمایت از شخص شاه و رژیم پهلوی می‌دید. او به همین لحاظ بهترین پست برای خدمت به رژیم را شغل نظامی‌گری می‌دانست، لذا رفتن او به ژاندارمری در همین راستا ارزیابی می‌شود.

از آنجا که در دوران رضا شاه و محمدرضا نظامیان همه کاره بودند، شغل نظامی‌گری سکوی پرش برای رسیدن به مناصب مهم به شمار می‌آمد. خسروانی از یک سو با پذیرش مسلک بهائیت که پیروانش فعال مایشاء در عرصۀ سیاسی، نظامی و اقتصادی بودند، تلاش می‌کرد برای ارضای جاه طلبی‌هایش راه میان‌بر را برگزیند و با استفاده از اهرم قدرت و نفوذ بهائیان به مناصب بالایی برسد، وصلت او با خانواده نعیمی نیز با همین هدف انجام گرفت.

خسروانی به معاونت نخست وزیری نیز رسید که برای او جایگاه بسیار مهمی بود و این پیشرفت را مدیون شاه می‌دانست. لذا برای حفظ سلطنت شاه هر آنچه در توان داشت انجام می‌داد . یکی از اقدامات او در این زمینه تاسیس باشگاه تاج بود. وی با تاسیس این باشگاه، قصد مطرح کردن شاه و خاندان سلطنت در صحنه های مختلف داخلی و خارجی را داشت. او با احراز مدیریت این باشگاه از یک سو کمک‌های زیادی از شاه و وزارتخانه‌ها و نهادهای رسمی دریافت می‌کرد و از سوی دیگر هر گونه مخالفت با خود را مخالفت با سلطنت و شاه تعبیر می‌کرد و شخص را تحت فشار قرار می داد.

خسروانی و کودتای 28 مرداد 1332

فردوست در باره نقش خسروانی در این دوره می نویسد:

«خسروانی در زمان مصدق باشگاه ورزشی تاج را داشت و در آن تعداد زیادی از ورزشکاران و باج گیران سرشناس تهران (مانند شعبان بی مخ) را جمع کرده بود. او از هر طرف که باد می‌آمد بدان سو می رفت. در زمان مصدق ورزشکاران را به خیابان ریخته و به نفع مصدق شعار می داد. یا در 9 اسفند به طرفداری از شاه شعار می داد، ولی وقتی شاه از ایران فرار کرد پنج هزار تومان برای تعمیر ساختمان پان ایرانیست‌ها پرداخت و نام باشگاه را از تاج به مصدق تغییر داد. اما چندی بعد اشرف پهلوی به همراهی او در جریان کودتا باشگاهش را محل جمع آوری اوباش قرار داد و از آنان به عنوان مخالفان مصدق استفاده کرد و ورزشکاران را به خیابان ریخت و علیه مصدق و به نفع شاه شعار دادند. فردوست می گوید یک بار همین موضوع را به شاه  گفتم ، پاسخ داد بی اشکال است  حال که به نفع من عمل می‌کند.

خسروانی و واقعه 15 خرداد

با قیام 15 خرداد که به کشتار خونین مردم منجر شد، بهائیان که در قتل و غارت سابقه طولانی داشتند، تنها پس از 5 روز از این واقعه، ضمن ابراز خوشحالی از این کشتار وحشیانه در قالب نامه‌ای از خسروانی (فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز) به عنوان یکی از سردمداران این جنایت تشکر کردند، در سندی در این مورد آمده است:

“سرتیپ خسروانی فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز؛ تاریخ یکصد و بیست ساله جهان بهایی بخصوص در ایران همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارائی و اموال آنان به دست ارازل و اوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان است. اما در خلال صفحات این تاریخ همواره ستاره‌های درخشانی در مقامات دولتی وجود داشته‌اند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود نوع دوستی و عدالت گستری نموده و به کرات منع تجاوز رجاله و یا علمای بد عمل شده‌اند  در اثر همین حسن تشخیص ومیهن دوستی و نوع پروری واقعی آنان در واقع آبروی کشور ایران تا اندازه‌ای محفوظ مانده و از سوء شهرتی که دیگران ایجاد نموده‌اند کاسته شده است. زحمات و خدمات و سرعت عمل نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله کراراً در سنین اخیر، دراین محفل مذکور شده است. بخصوص دراین ایام که بحمدالله اولیای امور نیزبه رای العین سوء عمل جمله‌ای معروف به علما ء را مشاهده کرده و هر دیده منصفی، رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی می‌دهد. یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت زحمات را با دیده و احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهائی آن جناب را در ردیف همان چهره‌های درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود. 20/ 3/ 1342 منشی محفل

خسروانی ورژیم صهیونیستی

رژیم پهلوی در سال 1328 شمسی  اسرائیل را به صورت “دوفاکتو” به رسمیت شناخت و کنسولگری ایران در سرزمین‌های اشغالی شروع به فعالیت نمود. هر چند این به رسمیت شناختن هرگز به مرحله‌ای نرسید که رژیم بتواند به صورت رسمی با اسرائیل رابطه داشته باشد، اما در طول حکومت محمدرضا این مشکل همواره گریبانگیر رژیم پهلوی بود. محمدرضا به منظور فشار بر دولت‌ کشورهای اسلامی و با اشارۀ کشورهای غربی خصوصاً امریکا و انگلیس قصد اعلام رسمی روابط سیاسی با رژیم صهیونیستی را داشت. لیکن به دلیل مخالفت افکار عمومی داخلی و طرفداری مردم از فلسطین و هم چنین حساسیت کشورهای عربی، هیچ وقت نتوانست روابط رسمی با اسرائیل برقرار کند. دو رژیم برای این که تحولی در روابط اسرائیل با کشورهای عربی ایجاد نمایند به این توافق رسیدند که حداقل سطحی از روابط را رسمی و علنی کنند و برای این منظور روابط فرهنگی و تشکیل سازمانها و نهادهای غیر دولتی را راهی برای این منظور تلقی و سعی کردند با رفت و آمد رسمی خبرنگاران ایرانی و اسرائیلی به سرزمین‌های اشغالی و بالعکس به تدریج اذهان را برای رسمی شده روابط آماده نمایند.

گام بعدی در این زمینه تبادل تیم های ورزشی بود . سفر تیم هایی از اسرائیل به ایران و یا بالعکس می توانست آمادگی لازم را در این زمینه ایجاد نماید . ترفندی که در پوشش آن ، دو رژیم برنامه هایشان را اجرایی کنند.

خسروانی که به پیوند مستحکم میان بهائیت و صهیونیست ها وقوف کامل داشت و حتی تمام کلیمی ها را بهائی می دانست رسالت خاصی برای خود قائل بود . از طرفی وی برای خدمت به دربار پهلوی کوشید تا برای عملی شدن سیاست خارجی رژیم پهلوی در تقویت صهیونیست وارد عمل شده و از باشگاه تاج در این زمینه نهایت استفاده را کرد و تیم های اسرائیلی به دعوت باشگاه تاج برای برگزاری مسابقه به ایران دعوت شده و تیم تاج نیز به سرزمین های اشغالی سفر می کرد.

شهرت‌طلبی، مقام‌پرستی، زد و بندهای اداری، سوء استفاده از سر سپردگی به دربار پهلوی، بیگانه پرستی، وابستگی و بویژه خدمت به مسلک ضاله بهائیت از عمده مفاسد رجال عصر پهلوی دوم از جمله تیمسار خسروانی است که در این مختصر ارائه گردید. اما برای اطلاعات بیشتر در این باره به کتاب پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384 مراجعه کنید

موسسه مطالعاتی فرهیختگان

دیدگاهتان را بنویسید