">

اقتصادی

جنگ ارزی : علل و سناریوها-2

در قسمت اول با موضوع جنگ ارزی به موضوع این پدیده در اقتصاد کشورها پرداخته شد. قسمت دوم و در ادامه به علل و سناریوهای مطرح آن می پردازد.

29 اکتبر 2017 11:12

دکتر امیرحسین طاهری عضوهیات علمی دانشگاه خوارزمی

 

سناریوهای بسیاری هستند که از ارز به‌عنوان یک سلاح برای وارد آوردن لطمات اقتصادی بر رقبا استفاده می‌شود. در واقع «جنگ ارزی» بیانگر تلاش کشورها برای تضعیف پول‌هایشان است تا به این وسیله بتوانند تورم در داخل و مزیت تجاری در صادرات به نسبت شرکای تجاریشان را به دست بیاورند. در حالي كه جنگ هاي ارزی يك نبرد بين المللي هستند ولي توسط مشکلات داخلي تحريك مي شوند. جنگ هاي ارزی از فضايي حاصل از عدم رشد كافي داخلي بوجود مي آيند. کشوری که داراي نرخ بيكاري بالا، رشد اقتصادی پایین و یا در حال کاهش، بخش بانكداري ضعيف و تامين مالي عمومي روبه زوال می باشد، ً نوعا به این مسیر خواهد افتاد. در این شرایط گسترش رشد اقتصادی تنها توسط ابزارهای داخلی کاری دشوار خواهد بود و بنابراین توسعه صادرات، آن هم با استفاده از کاهش ارزش پول ملی، آخرین راه چاره برای موتور رشد اقتصادی خواهد بود. براي اينكه ببينم چرا چنين اتفاقي مي افتد، لازم است كه 4 جزء اصلي و اساسي رشد را در توليد ناخالص داخلي (GDP) به خاطر داشته باشيم: اين اجزاء شامل مصرف (C )،سرمايه گذاري (I ،)مخارج دولت (G ) و خالص صادرات مي باشد كه شامل صادرات منهاي واردات (M-X )مي باشد. تعريف بالا از رشد در معادله ي پايين بيان شده است:

( M − X + (G + I + C = GDP اقتصادي كه دچار آشفتگي و اضطراب شده است، مصرف آن بدون حركت و ايستا باقي مي ماند يا كاهش مي يابد، اين امر به دليل بيكاري يا به دليل تحميل بدهي هاي بيش ازاندازه و يا به دليل هر دوي آنهاست. سرمايه گذاري (I)در كارخانه و تجهيزات و ساختمان ، مستقل از مصرف ارزيابي مي شود ولي با اين وجود كاملا به آن وابسته است. يك بنگاه هرگز در توسعه ظرفیت سرمايه گذاري نخواهد كرد مگر اين كه انتظار رود مشتريان سریعا يا در آينده اي نزديك نسبت به خريد محصولات اقدام نمايند. بنابراين هنگامي كه مصرف به تاخير مي افتد، بنگاه نيز تمايل به سرمايه گذاري را به تاخير مي اندازد. مخارج دولت (G )مي تواند به طورمستقل و حتی هنگامي كه مصرف و سرمايه گذاري اندک هستند، افزايش يابد. در واقع، اين دقيقا همان چيزي است كه اقتصاد سبك كنيزي به منظور حفظ رشد اقتصادي، هنگامي كه افراد و بنگاه ها به حاشیه رانده می شوند، توصیه می‌کند. مشكل اين است كه دولت ها به منظور افزايش مخارج خود در دوران بحران اقتصادي به ماليات ها و دريافت قرض و وام تكيه مي كنند و راي دهندگان اغلب زماني كه نرخ ماليات از قبل بالا بوده و شهروندان به اصطلاح به صندلی های خود میخکوب شدند و قدرت انعطاف پذیری ندارند، براي حمايت از دولت تمايلي از خود نشان نمي دهند. در حكومت هاي مردمي، محدوديت هاي سياسي جدي اي بر اختیارات دولت به منظور افزايش مخارج خود در شرایط ریاضت اقتصادی حتی اگر اقتصاددانان آن را توصیه نمایند وجود دارد. در اقتصادي كه افراد و بنگاه ها به اندازه كافي توسعه نيافته اند و مخارج دولت نيز محدود است، تنهاراه باقي مانده براي رشد اقتصادي، افزايش خالص صادرات (M-X )است، و آسان ترين و سريع ترين راه کاهش ارزش پول ملی است. بطور مثال فرض كنيد كه يك اتومبيل آلماني به يورو قيمت گذاري شده و بهاي آن 30000 يورو مي باشد، همچنين فرض كنيد كه هر يورو معادل 4/1 دلار مي باشد. اين بدان معناست كه قيمت ماشين به دلار 42000 دلار مي باشد.حال فرض كنيد كه قيمت يورو به 1/1 دلار كاهش يابد. حاال يك اتومبيل 30000يورويي تنها 33000 دلار قيمت دارد. اين كاهش در قيمت دلاری از 42 هزار دلار به 33 هزار دلار بدين معناست كه اين اتومبيل براي خريداران آمريكايي بسيار جذابتر بوده و واحدهاي بيشتري از آن به فروش خواهد رسید. درآمد كسب شده براي توليد كننده ي آلماني از هر اتومبيل 30 هزار يورو و در هر دو مورد مشابه خواهد بود. با نزول قيمت يورو شركت آلمانی توليد كننده اتومبيل بدون هيچ گونه كاهش قيمت اتومبیل بر حسب یورو، مي تواند ماشين هاي بيشتري را در ايالت متحده به فروش برساند. اين عامل تولید ناخالص داخلی آلمان را افزايش داده و برای پاسخگویی به تقاضای ایاالت متحده براي ماشين هاي جديد مي تواند ايجاد اشتغال نمايد. فرض كنيد اين امر نه تنها براي آلمان، بلكه براي فرانسه، ايتاليا، بلژيك و ديگر كشورهايي كه از يورو استفاده مي كنند، به كارگرفته شود. تاثير آن را نه تنها بر اتومبيل، بلکه بر سایر کالاهای ساخت این کشورها در نظر بگیرید.توجه داشته باشید كه اين تاثير تنها منحصربه کالاهای صادراتی به خارج نیست، بلكه بر مسافرت ها و صنعت توريسم نيز تاثير گذار است. بنابراين مشاهده می شود كه اين افت قيمت مي تواند منجر به قدرتمند شدن موتور رشد، ايجاد شغل و سودمندي شود. ايجاد افت قيمت در يك پول رايج در يك محيط اقتصادي سخت و طاقت فرسا مي تواند غیرقابل تحمل باشد. هرچند مشكلات و نتايج غيرقابل انتظار اين گونه فعاليت ها اغلب سريعا ظاهر مي شوند. در دنياي امروزي، يك كالاي خاص ممكن است شامل تكنولوژي ايالت متحده، طراحي ايتاليا، مواد خام استراليايي، مونتاژ چين، قطعات تايواني و توزيع سوئيسي باشد، قبل از اينكه آن كالا به دست مصرف كنندگان برزيلي برسد. هر بخش از اين زنجيره عرضه و نوآوري، بر اساس میزان مشارکت خود، سهمی از کل سود را خواهند داشت. نکته این است که این تجارت جهانی، از نقطه نظر نرخ ارز، نه تنها شامل ارزی است که فروش نهایی بر اساس آن انجام می شود بلکه تحت تاثیر تمامی پول ها یا ارزهای مربوط به مبادلات زنجیره عرضه و نهادهای واسطه ای است (یعنی در تجارت جهانی، نرخ تمامی ارزهای مربوطه تاثیر دارند). کشوری که ارزش پول ملی خود را کاهش می دهد، ممکن است – از نظر یک کشور خارجی- فروش های نهایی را ارزانتر کند، اما می تواند به خودش صدمه بزند چرا که اکنون مقدار بیشتری از پول ارزان خود را برای خرید نهاده های مختلف نیاز دارد. وقتی یک کشور تولیدکننده کالاهای صنعتی از یک طرف دارای حجم بالای فروش های صادراتی خارجی و از طرف دیگر دارای خریدهای بزرگ از خارج (برای تهیه مواد خام و سایر مواردی که برای صادرات مزبور الزم است) باشد، آنگاه ممکن است پول این کشور (و کاهش ارزش آن) تاثیر زیادی در (افزایش)خالص صادرات نداشته باشد و در مقایسه موارد دیگری مثل هزینه های نیروی کار، مالیات های پایین و زیرساخت های قوی، تاثیر بیشتری داشته باشند.

کاهش ارزش پول ملی، تنها باعت افزایش هزینه های نهاده ها نمی شود؛ نگرانی بزرگتر رقابت و اقدامات تلافی جویانه ای است که صورت می گیرد؛ به این معنا که سایر کشورها نیز مبادرت به کاهش ارزش پول ملی خود کنند. مثال قبلي را دوباره در نظر بگيريد، ماشين 30 هزار يورويي آلماني كه با كاهش قيمت دلار از 42 هزار دلار به 33 هزار دلار، هنگامي كه يورو از4/1 دلار به 1/1 دلاركاهش پيدا كرده، نزول قيمت داشته است. چه اتفاقي براي توليد كننده ي آلماني مي افتد، اگر قيمت يورو در همان قيمت پايين 1/1 دلارباقي بماند؟ ايالت متحده ممكن است با ارزان كردن دلار در مقابل يورو به منظوردفاع از توليد خودرو داخلی خود، يورو را از 1/1 دلار به سطح قيمت بالاتي مثل 4/1 دلار برساند. ايالت متحده مي تواند اين كار را با كاهش نرخ بهره (كه باعث مي شود تا دلار در نظر سرمايه گذاران بين المللي كمتر جذاب شود) يا با چاپ پول به منظورکاهش ارزش دلار، انجام دهد. سرانجام ايالت متحده مي تواند به طورمستقيم با فروش دلار و خريد يورو در بازارهاي پولي مداخله نمايد، تا يورو را به سطح قيمت قبلي خود باز گرداند. به طور خلاصه، در حالی که كاهش قيمت يورو ممكن است داراي سودهاي كوتاه مدت و ميان مدت باشد، اگر یک رقيب قدرتمندتر نظیر ايالت متحده تصميم بگيرد خود را در افت قيمت پول خود دخالت دهد، اين سياست مي تواند سريعا وارونه شود.گاهي اوقات اين كاهش قيمت هاي رقابتي بي نتيجه مي شوند. در اينگونه موارد ممكن است يك ابزار نيمه كارآمد براي توليد محلي مورد نياز باشد. اين ابزار، سيستم حمايت از توليدات داخلي است، كه مي تواند به شكل تعرفه هاي، تحريم ها و ساير موانع در تجارت آزاد ظاهر شود. با استفاده مجدد از مثال اتومبيل، ايالت متحده مي تواند 9 هزار دلار بر روي هر ماشين آلماني وارداتي، ماليات وضع نمايد. اين كار مي تواند قيمت اتومبيل را در اياالت متحده از 33 هزار دلار به 42 هزار دلار تغيير دهد، در حالي كه يورو در همان قيمت ارزان قبلي خود، يعني 1/1 دلار باقي مانده است. در واقع اياالت متحده تنها با وضع تعرفه اي به اندازه مابه التفاوت قيمت قبلي (42 هزار دلار) و قيمت جديد (33 هزار دلار) خود آن را به قيمت اوليه خود (42 هزار دلار) باز گردانده است و بنابراین با این کار موفقیت آلمان در بازار آمریکا را از بین برده است. سيستم حمايت از توليدات داخلي تنها به وضع تعرفه ها محدود نمي شود، بلكه ممكن است شامل برخي دستورات تجاري شديد، نظير تحريم ها نيز باشد. بطور مثال در ماه جوالي سال 2010 ، چين به دليل كاهش توليد در ژاپن و ساير كشورهاي وابسته به عرضه كالاهای كمياب چين صادرات كالاهاي كمياب خود را به میزان 72 در صد کاهش داد، كه در مقابل ژاپن نیز در 14در سپتامبر 2010 ، با كاهش ناگهاني قيمت پول خود(ين) در بازارهاي ارز بين المللي در مقابل عمل چين، مقابله به مثل كرد. (ين)ژاپن در مقابل (يوان ) چين، در مدت 3 روز، 3 درصد كاهش يافت. تداوم این کار توسط ژاپن در آن دوره کاهش ارزش پول، می توانست به صادرات چين به ژاپن نسبت به صادرات از تولیدکنندگان کم هزینه تر از قبیل اندونزی و ویتنام صدمه اي بسيار جدي وارد نماید. چين با ايجاد تحريم ها به ژاپن حمله كرده بود و در مقابل، ژاپن نيز با كاهش ارزش پول خود مقابل به مثل كرد . یک جنگجوی ارزی آینده نگر همیشه با قانون عواقب ناخواسته مواجه خواهد بود. فرض كنيد يك كاهش قيمت در پول، مثال در اروپا در هدف مورد نظر خود موفق شده و كالاهاي اروپايي با قيمتي ارزان به جهان عرضه شوند و در نتيجه صادرات سهم قابل ملاحظه ای در رشد خواهد داشت. اين عامل مي تواند براي اروپا خيلي خوب باشد، ولي در طول زمان توليدكنندگان در كشورهاي ديگر ممكن است با از دست دادن بازارهاي پیشرو، از كسادي، بحران اقتصادي و ورشكستگي رنج ببرند. يك بحران اقتصادي شديد ممكن است منجر به كاهش فروش اروپا شود، نه به خاطر نرخ ارز، بلكه به خاطر كاركنان خارجي اي كه از عهده خريد كالاهاي اروپايي حتي با قيمت ها ارزان بر نمي آيند. اين نوع تاثير رکود جهاني از جنگ ارزی، ممكن است زمان زيادي طول بكشد تا اتفاق افتد، اما شايد در كل تاثير بسيار زيان آوري داشته باشد. بنابراين كاهش در ارزش پول ملي به عنوان راه حلي براي افزايش صادرات، موضوع ساده و پيش پا افتاده اي نخواهد بود. اين عامل ممكن است منجر به هزينه هاي بالایی براي كاهش ارزش پول رقابتي ، تعرفه ها، تحريم ها و بحران اقتصادي جهاني شود.

 

ادامه دارد…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.