">

اقتصادی

جنگ مالی آمریکا و حفظ هژمونی دلار : شیوه ها ، آثار ، راهکار ها-1

این مقاله در سه قسمت با قلم دکتر امیر حسین طاهری عضو هئیت علمی دانشگاه خوارزمی به چگونگی شکل گیری هژمونی دلار در دنیا ، شیوه ها و رونده و آثار وابستگی و راهکارهای مقابله با سلطه دلار می پردازد.

1 جولای 2018 12:42

 

دکتر امیر حسین طاهری عضو هئیت علمی دانشگاه خوارزمی

 

 

 

چکیده

تأکید بر رها کردن اقتصاد دنیا از سلطه دلار از آن‌جاست که ارز هر کشور، مؤلفه‌ای از قدرت آن کشور است؛ نه تنها قدرت اقتصادی، بلکه قدرت سیاسی و ژئواستراتژیک. متأسفانه آمریکا با توجه به سلطه بر بسیاری از بازارهای بین‌المللی توانسته ارز خود، یعنی دلار آمریکا، را به مهم‌ترین ارزش در دنیا تبدیل کند. دلار اکنون نه تنها یک ابزار اقتصادی، بلکه یک ابزار سیاسی و استراتژیک برای تأمین اهداف توسعه‌طلبانه آمریکاست؛ تا جایی که آمریکا می‌تواند یک کشور را از تعامل اقتصادی با ارز دلار، منع و به این روش، آن کشور را تحریم کند . به‌طور کلی شیوه ها و روند جنگ مالی را باید در چارچوب امپریالیسم مالی و اهدافی چون حفظ هژمونی دلار و اهداف سلطه جویانه آمریکا بررسی کرد. تصمیم دولت آمریکا به وضع تحریم های جدید علیه ایران و شرکت ها و کشورهای طرف همکاری تجاری این کشور، نیز نشان دهنده هژمونی دلار بر اقتصاد جهانی از مالیه بین المللی گرفته تا تجارت جهانی و سرمایه گذاری است. در واقع اصلی ترین ابزار مالی آمریکا برای پیشبرد تحریم ها دلار است که تقریبا تمام جنبه های تجارت بین المللی را تحت سیطره خود دارد. تجارتی که در دنیا شکل می‌گیرد باید مبادلاتش را با دلار انجام دهند. بانک‌های مرکزی دنیا که می‌خواهند برای خودشان ذخایری به منظور تهاتر بازارها داشته باشند عمدتا آنها را با دلار نگهداری می‌کنند. و این بدان معناست که دولت آمریکا کاغذی را امضا کرده و به دنیا می‌دهد و در مقابلش کالا می‌گیرد. یعنی یک دارایی عجیبی از نظام بین‌المللی را به سمت خودش با امضا و حفظ دلاری که دارد، می‌کشد. از این رو با توجه به اثرات مخرب و تبعات منفی وابستگی به دلار در طی سال های متمادی دولت های خارجی در تلاش بوده اند تا به وابستگی خود به دلار خاتمه دهند. در این نوشتار اعمال نفوذ دلار در راستای تخریب اقتصاد کشورها، ارتباط مرموز دلار با نابودی کشورها، مقابله و مبارزه با دلار در تبادلات بین‌المللی و ابعاد گسترده «جنگ ارزی» با دلار ، این موضوع را در چارچوب محورهای مهمی همچون شاهراه های اصلی تحقق هژمونی دلار، شیوه ها و روندها و آثار وابستگی کشورها به دلار با تکیه بر دلار محوری اقتصاد کشورمان ضمن اراِیه راهکار هایی عملیاتی مورد بحث قرار خواهیم داد.

مقدمه

به‌طور کلی شیوه ها و روند جنگ مالی را باید در چارچوب امپریالیسم مالی و اهدافی چون حفظ هژمونی دلار و تحقق امپراطوری آمریکا بررسی کرد. کشورهایی که می‌کوشند حاکمیت خود را حفظ کنند هم با اعمال تحریم‌ها و حملات سفته‌بازانه به واحد پولی‌شان، دست‌کاری در قیمت کالاها ، ارزیابی معیوب از سوی مؤسسات اعتبارسنجی آمریکایی روبه‌رو می‌شوند. وقتی بانک‌ها به فعالیت‌هایی دست می‌زنند که از نظر آمریکا « نامناسب» است با جریمه‌های کلان روبه‌رو می‌شوند و حتی بعضی از بانک‌ها از فعالیت و مشارکت در نظام بانکداری بین‌المللی محروم می‌شوند و این سلاح‌ را همانند دیگر سلاح‌های مرگ‌بارشان ـ برای تضعیف رقیب مورد استفاده قرار می‌گیرند (خواه متحدان آمریکا در شمال باشند خواه رقبای آمریکا در جنوب و شرق) تا هژمونی دلار حفظ شود. تصمیم دولت آمریکا به وضع تحریم علیه ایران و شرکت ها و کشورهای طرف همکاری تجاری با کشورمان، نیز نشان دهنده گوشه ای از هژمونی دلار بر اقتصاد جهانی از مالیه بین المللی گرفته تا تجارت جهانی و سرمایه گذاری است. بطوریکه در شرایطی که رهبران اروپایی متعاقب اقدام اخیر ترامپ (وضع تحریم های جدید) در تلاش اند تا از طریق حفاظت از منافع شرکت های خود در زمینه تجارت با ایران توافق هسته ای را حفظ کنند، اما بسیاری از شرکت ها و تحلیلگران از احتمال آسیب پذیری شرکت هایی که در نظام مالی آمریکا یا در قالب معاملات دلاری فعالیت می کنند سخن می گویند.

با توجه به اینکه در طی سال های متمادی دولت های خارجی در تلاش بوده اند تا به وابستگی خود به دلار خاتمه دهند، اما موفق به انجام این کار نشده اند. این همان عاملی است که می تواند تلاش های بین المللی برای حفظ روابط تجاری با ایران را با دشواری مواجه سازد. صورت مساله ‌این است که هر عمل تجاری که اتفاق می‌افتد، نیازمند نقل و انتقال ارز و پول است. در میان این ارزها، دلار تقریبا صحنه گردان میدان است. هر نوع تجارت جهانی نیز عمدتا به وسیله دلار معاملات خود را انجام می‌دهد (البته اخیرا یورو هم مطرح است) . بدان معنا که هرکس با دلار معامله می‌کند باید حرف‌های آمریکا را قبول کند. مثلا هرکس می‌خواهد با دلار معامله کند حق معامله با ایران را ندارد. هیچ کشتیرانی حق ندارد که کالا به‌ایران ببرد یا هیچ فروشنده‌ای حق ندارد که به‌ایران کالا بفروشد. هیچ بانکی حق ندارد برای ایران حساب باز کند، تنها به‌این دلیل که صاحب دلار اوست! و اختیار دلار با اوست.. درواقع شبکه ارتباطات نقل و انتقالات پولی را پایش می‌کند. بدین‌ترتیب یک نظام سلطه‌ای را به ناحق در دنیا تحمیل کرده است. دیوید کوهن که از او با عنوان معمار تحریم‌های ایران و روسیه یاد می‌شود، در قالب بحث «تکامل قدرت مالی آمریکا» تصریح می‌کند که موفقیت دراعمال تحریم‌های ایران، بر چند پایه استوار بوده است یکی شفافیت نظام مالی که اجازه رصد کردن را به دولت‌مردان آمریکا می‌دهد.و دیگری نفوذ و گستره استفاده از دلار در اقتصاد جهانی که اجازه‌ی تنبیه بازیگران را می‌دهد.لذا مشاهده میکنیم که در واقع درگیری آمریکا با نیمی از جهان برای حفظ هژمونی دلار بوده و می باشد(درگیری آمریکا با روسیه، چین، ونزوئلا و ایران به خاطر دلار) بدینصورت که آمریکا همواره با هر کشوری که بخواهد سلطه دلار را زیر سؤال ببرد، به شدیدترین شکل ممکن برخورد کرده است.چرا که دلار برای آمریکا حکم سلاحی را دارد که می تواند با استفاده از آن و بدون شلیک حتی یک گلوله کشورهای مخالف خود را شدیدا تحت فشار قرار دهد، بطور مثال ؛ همین جنگ تجاری و تقابل آمریکا علیه چین نیز که به بهانه نابرابری تراز تجاری بین دو کشور از سوی ترامپ اتخاذ شده است نیز در اصل به دلیل اقدامات چین علیه دلار است. پرواضح است که سیاست آمریکا در تحریم روسیه و همچنین سیاست خصمانه آمریکا علیه ترکیه و حمایت از مخالفان در این کشور نیز دلیل مشابهی داشته؛که در ادامه بحث بدان خواهیم پرداخت.

الف-سلطه جهانی دلار: شاهراه های اصلی

۱_ذخایر ارزی بانک های مرکزی:

بیش از 60 درصد ذخایر ارزی 11 تریلیون دلاری جهان که بانک ها از آنها برای تسویه مطالبات بین المللی و مداخله در بازارهای ارزی استفاده می کنند به دلار نگهداری می شود. هرچند پس از یک دوره طولانی تضعیف ارزش دلار، سهم این ارز از ذخایر ارزی جهان به پایین ترین رقم چند سال اخیر رسیده، اما بر اساس آمارهای صندوق بین المللی پول، سهم ارز رقیبی همچون یوان چین از ذخایر ارزی کشورها خیلی بیش از یک درصد نیست.

۲- پرداخت های بین المللی:

دلار همچنان مهمترین ابزار پرداخت در معاملات بین المللی است و بر اساس آمارهای بانک تسویه حساب های بین المللی، در سال 2016، 88 درصد کل معاملات جهان به دلار انجام شده است. آمارهای یورواستات نیز نشان می دهد که بیش نیمی از کل کالاهای وارداتی به اتحادیه اروپا در سال 2016 به دلار فاکتور شده بودند که این آمار در مورد معاملات نفت و فرآورده های نفتی 85.5 درصد بوده است.

۳-قیمت گذاری کالاهای خام:

کالاهای خام و اولیه ای نظیر نفت (80 درصد ) و طلا معمولا به دلار آمریکا ارزش گذاری می شوند. چین در تلاش است تا قیمت گذاری نفت به یوان چین را رواج دهد و به همین منظور اقدام به ایجاد یک بورس انرژی در شانگهای به یوان کرده است. اما به دلیل عدم تمایل تولید کنندگان حاشیه خلیج فارس به قیمت گذاری نفتشان به ارزهای غیردلاری، معاملات نفتی به یوان هنوز رواج چندانی نیافته است.

۴-سرمایه گذاری های بین المللی:

بر اساس آمارهای یورواستات، در پایان سه ماهه دوم سال 2017، نزدیک به نیمی از کل مطالبات بین المللی، یعنی رقمی بالغ بر 13.950 تریلیون دلار تقویم شده بود. آمریکا بزرگترین دریافت کننده و ارسال کننده سرمایه گذاری مستقیم خارجی در جهان است به نحوی که در سال 2016 حجم ورود و خروج سرمایه به این کشور به ترتیب 391 و 300 میلیارد دلار بوده است.

ب-سلطه جهانی دلار:شیوه ها، روند ها

۱ -ایجاد تقاضای جهانی دلار

توان مالی و نظامی آمریکا به این واقعیت بستگی دارد که دلار واحد پولی ذخیره و هم‌چنین واحد پولی برای تجارت جهانی باشد که موجب ایجاد تقاضای جهانی برای دلار می‌شود. این تقاضای جهانی به آمریکا امکان می‌دهد که آمریکا بر روی کشورهایی که می‌کوشند خود را از قید دلار رها کنند فشار آورده به آن‌ها حمله می‌کند صرفا با این هدف که جهان را به حفظ موقعیت کنونی دلار مجبور و در نتیجه سلطه‌ی آمریکا را حفظ کند و هر میزان دلار که دوست دارد پول چاپ کند. این دلارها بعد به نظام متورم شده‌ی سرمایه‌ی مالی تزریق شده و آمریکا از آن استفاده می‌کند تا جنگ‌های جنایت‌کارانه‌اش را تأمین مالی کند. تقاضای جهانی برای دلار به حدی زیاد است که موجب شد نظام جهانی در پی‌آمد بحران بزرگ 2008 به‌طور کامل فرو نپاشد، دولت فدرال آمریکا به بانک‌های مرکزی شماری از کشورهای عمده و کشورهای جنوب اجازه داد تا براساس «خط مبادله»‌ای که ایحاد کرد به‌طور نامحدود به دلار دسترسی داشته باشند.

درمقایسه با اقتصاد واقعی آمریکا ـ یعنی اقتصادی که بیش‌تر از تولید مصرف می‌کند و تفاوت را با وام تأمین مالی می‌کند ـ ارزش دلار به‌طور غیرواقعی بالا میر ود. کسری تجارت خارجی و بودجه‌ی دولت فدرال به‌طور متوسط سالی یک تریلیون دلار است. هیچ کشور دیگری نمی‌تواند به این صورت و با این حجم کسری بدون بحران و ورشکستگی سرکند.

۲-سیستم پترو دلار و ارز ذخیره جهان : آثار و نتایج

سیستم پترودلار و موقعیت دلار به‌عنوان ارز ذخیره‌ی جهان موجب می‌شود تا سایر کشورهای جهان در ابعاد گسترده اقدام به خرید دلار و اوراق قرضه دولت آمریکا نمایند. این امر موجب پیدایش مازاد در حساب سرمایه‌ای تراز پرداخت‌های خارجی آمریکا می‌شود که کسری موجود در بخش حساب جاری تراز پرداخت‌های خارجی را خنثی می‌کند. نقش دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهان درواقع به این معنی است که سایر کشورهای جهان برای داشتن ذخیره‌ی ارزی دلار، تولیدات و سرمایه‌های واقعی خود را به آمریکا می‌دهند و در مقابل آن دلار و اوراق بهادار آمریکا را دریافت می‌کنند. به عبارت دیگر، این امر که در ادبیات اقتصاد به “seignorage” یا «حق اربابی» معروف است، به آمریکا اجازه می‌دهد تا به چاپ اسکناس و اوراق بهادار بپردازد، و این اوراق را با کالاهایی که توسط بقیه جهان تولید می‌شود معاوضه کند. موقعیت دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهان و ارز انحصاری مبادلات نفت، با بالا بردن تقاضا برای دلار و اوراق بهادار آمریکا موجب بالا رفتن عرضه‌ی سرمایه در اقتصاد آمریکا می‌شود. این امر به آمریکا اجازه می‌دهد تا نرخ بهره ی خود را در سطح پایینی حفظ نماید. عرضه ی بالای سرمایه و نرخ بهره‌ی پایین موجب رونق اقتصاد و افزایش نرخ رشد اقتصادی در یک محیط غیرتورم زا می‌شود. همچنین، به دلیل وجود رابطه‌ی معکوس بین نرخ بهره و ارزش اوراق بهادار، نرخ بهره‌ی پایین موجب افزایش ارزش اوراق بهادار آمریکا می‌گردد. از سوی دیگر، پایین بودن نرخ بهره به آمریکا اجازه می‌دهد تا سود کمی به کشورهایی که اوراق بهادار آن را در اختیار دارند بپردازد. به‌علاوه، نقش دلار به‌عنوان ارز بین‌المللی به تجار و سرمایه‌داران آمریکایی اجازه می‌دهد تا مبادلات بین‌المللی را به ارز بومی خود انجام دهند. این امر تجار و سرمایه‌داران آمریکایی را از هزینه‌های مربوط به تبدیل ارز و ریسک‌های بازار ارز مصون می‌سازد و آنها را نسبت به تجار و سرمایه‌داران سایر کشورها در موقعیت برتری قرار می‌دهد. همچنین، قیمت گذاری و فروش نفت به دلار موجب می‌شود که اقتصاد آمریکا به میزان کمتری در معرض ریسک نوسانات بازار ارز قرار گیرد؛ زیرا واردات نفت که بخش قابل توجهی از کل واردات آن را تشکیل می‌دهد به دلیل موقعیت انحصاری دلار از نوسانات ارزی مصون است. مجموعه‌ی عوامل فوق بودجه نظامی سنگین آمریکا را قابل تحمل می‌سازد و به آمریکا اجازه می‌دهد تا بدون محدودیت‌های مالی که سایر کشورها با آن مواجه می‌باشند بودجه عظیمی صرف نیروی نظامی خود کند و فعالیت‌های نظامی خود را در پهنه جهان گسترش دهد. همچنین، نقش دلار به عنوان ارز ذخیره جهان دارای ارزش سیاسی و استراتژیک قابل توجهی است که فراتر از محاسبات صرفاً اقتصادی عمل می‌کند.

با توجه به نکات فوق، نقش دلار به‌عنوان ارز انحصاری مبادلات نفت و ارز ذخیره جهان، یکی از ارکان هژمونی اقتصادی و نظامی آمریکا است. زیرا به این کشور اجازه می‌دهد تا بخش قابل توجهی از سرمایه‌ی جهانی را با قیمت و شرایط مطلوب جذب اقتصاد آمریکا کند. این شرایط امتیازهای مالی گسترده ای در عرصه‌ی رقابت جهانی برای آمریکا فراهم آورده، و کسری تراز پرداخت‌های خارجی این کشور را خنثی می سازد، و همچنین موجب می گردد آمریکائیان بیشتر از ظرفیت تولیدی خود مصرف کنند، و بودجه‌ی هنگفت نظامی خود را تأمین مالی نمایند، و سیاست خارجی و برنامه‌های استراتژیک خود را در پهنه نظام جهانی با آزادی عمل بیشتری نسبت به سایر کشورها به پیش ببرند. از سوی دیگر، سیستم پترودلار و نقش دلار به‌عنوان ارز انحصاری مبادلات نفت و ارز ذخیره جهان هزینه قابل توجهی را به صورت مخارج تبدیل ارز، ریسک نوسان های بازار ارز و افت قدرت خرید دلار بر کشورهای صادرکننده نفت، اتحادیه اروپا و کشورهای در حال رشد و توسعه نیافته تحمیل می‌کند.

۲-۱ – مکانیزم پترودلار : هزینه ای سنگین برکشورهای عضو اتحادیه اروپا

سهم آمریکا و اتحادیه اروپا در صادرات نفت اوپک تقریباً برابر است در صورتیکه اوپک بیشتر واردات خود را از اتحادیه‌ی اروپا تأمین می‌کند تا ایالات متحده آمریکا. در چنین شرایطی، کشورهای صادرکننده نفت ناچار خواهند بود تا برای خرید کالا از کشورهای عضو اتحادیه اروپا درآمد صادرات نفت خود را که به دلار است را به یورو تبدیل نمایند. این امر نه تنها هزینه بی‌موردی را به آنها تحمیل می‌کند بلکه آنها را در معرض ریسک نوسان های بازار ارز نیز قرار می‌دهد. به‌علاوه، کاهش ارزش دلار نسبت به یورو موجب کاهش قدرت خرید درآمد نفت اوپک خواهد شد زیرا درآمد صادرات نفتی این کشورها به دلار است و با افت قیمت دلار می‌بایست دلار بیشتری برای تأمین واردات خود از اتحادیه اروپا و سایر کشورها بپردازند.

توزیع جغرافیایی تجارت بین‌المللی به مرور زمان دستخوش تغییر می‌شود. اما در کوتاه مدت و میان مدت، بر اساس الگوی موجود، در صورت افت ارزش دلار نسبت به سایر ارزها، بیشتر کشورهای عضو اوپک از انجام قیمت‌گذاری و فروش نفت به دلار زیان خواهند برد. روسیه که بزرگترین کشور صادرکننده نفت در خارج از سازمان اوپک است نیز در وضعیت مشابهی قرار دارد. موقعیت انحصاری دلار در بازار نفت همچنین هزینه‌ی سنگینی بر کشورهای عضو اتحادیه اروپا تحمیل می‌کند. کشورهای واردکننده نفت در اتحادیه اروپا می‌بایست برای خرید نفت، ارز خود را به دلار تبدیل کنند. این امر نه تنها چند درصد هزینه و کارمزد تبدیل ارز را بر آنها تحمیل می‌کند بلکه موجب می شود تا بیلان واردات نفت آنها علاوه بر نوسانات بازار نفت شامل نوسانات بازار ارز نیز گردد. به همین دلیل است که بیلان واردات نفت اروپا نسبت به بیلان واردات نفت آمریکا دارای نوسانات و بی‌ثباتی بیشتری است.

۲-۲- مکانیزم پترودلار و هزینه سنگین بر کشورهای در حال توسعه و توسعه‌نیافته

مکانیزم پترودلار بر کشورهای در حال توسعه و توسعه‌نیافته نیز هزینه سنگینی تحمیل نموده است. صادرات بیشتر این کشورها غالباً به اتحادیه اروپا است و در نتیجه درآمد ارزی این کشورها عمدتاً به یورو می‌باشد. اما برای خرید نفت، این کشورها می‌بایست درآمد ارزی خود را به دلار تبدیل کنند، و درصورتیکه درآمد ارزی کافی نداشته باشند با قرض از صندوق بین‌المللی پول و سایر بانک‌های بین‌المللی دلار مورد نیاز خود را تأمین نمایند. این امر علاوه برهزینه تبدیل ارز و بهره‌ی وام‌های دلاری، ریسک‌های بازار بین‌المللی ارز را نیز بر کشورهای توسعه نیافته و درحال رشد تحمیل می‌کند. با توجه به ضعف اقتصادی این کشورها، هزینه‌ای که سیستم پترودلار بر کشورهای توسعه نیافته و درحال رشد تحمیل می‌کند بسیار سنگین است. برای این گروه از کشورها نیز انجام مبادلات نفتی به یورو مطلوبتر است. به این ترتیب، موقعیت انحصاری دلار به عنوان ارز ذخیره جهان هزینه سنگینی بر کلیه کشورهای جهان (به جز آمریکا) تحمیل می‌کند، اما به آمریکا اجازه می‌دهد تا عدم تعادل ساختاری اقتصاد خود را ادامه دهد و هژمونی خود بر اقتصاد جهان را حفظ نماید.

۲-۳- مکانیزم پترو دلار و هزینه سنگین بر سایر کشورها و اقتصاد جهان

طی سه دهه گذشته، همراه با رشد اقتصاد کشورهای آسیای شرقی و اروپا، برتری نسبی اقتصاد آمریکا کاهش یافته، کسری بودجه و تراز پرداخت‌های خارجی آن افزایش یافته، ارزش دلار نسبت به سایر ارزها تنزل کرده و در مجموع موقعیت دلار به عنوان ارز ذخیره جهان متزلزل شده و مجموعه این عوامل هزینه‌ای را که سیستم پترو دلار بر سایر کشورها تحمیل می‌کند بالا برده، و موجب تشدید نارضایتی آنها از سیستم موجود گشته است. (در چنین شرایطی، یورو می تواند برای کشورهای ناراضی فرصت مناسبی را فراهم کند تا مبادلات تجاری بین‌المللی از انحصار دلار خارج گردد). نزدیک به ۷۰ درصد ذخیره ارزی بانک‌های مرکزی آسیا به دلار است. این بانک‌ها با بزرگترین ذخیره ارزی دلار به بازیگران بزرگی در میان کشورهای عضو اوپک شده اند. ، کشورهای اوپک مبالغ متنابهی به صورت دلار و اوراق بهادار آمریکا در اختیار دارند. روسیه نیز در وضعیت مشابهی قرار دارد. یعنی ۷۵ درصد ذخایر ارزی آن از دلار تشکیل می‌شود، درصورتیکه حجم عمده مبادلات تجاری آن با اتحادیه اروپا است لذابا توجه به این سطح از درآمد سالانه و مجموعه دارایی‌های که طی چند دهه گذشته اندوخته‌اند، ادامه تضعیف دلار کلیه این کشورها را ناچار خواهد ساخت تا بخش قابل توجهی از ذخایر دلار خود را به یورو و یا سایر ارزها تبدیل نمایند. این امر، در صورت تحقق، نظام مالی اقتصاد جهان را با یک بحران جدی مواجه خواهد ساخت.

۳-اتخاذ سیاست نظامی‌گری از سوی آمریکا در منطقه خاورمیانه با هدف حفظ هژمونی دلار

روی آوردن به سیاست نظامی‌گری در منطقه خاورمیانه از سوی آمریکا نیز بعنوان ابزاری در جهت حفظ سلطه و هژمونی دلار و حفظ انحصار دلار در قیمت‌گذاری و فروش نفت از سوی کشورهای عضو اوپک ارزیابی می گردد. پرفسور توماس بارنت، استاد دانشگاه جنگ آمریکا، می‌نویسد:«ما اوراق سبز کوچکی را ـ یعنی اسکناس دلار ـ با محصولات آسیا معاوضه می‌کنیم. این طبیعتاً غیر عادلانه و ناپایدار است، مگر آنکه چیز پرارزش دیگری نیز با این اوراق سبز همراه باشد. آن چیز پرارزش نیروی نظامی آمریکا است». جنگ‌های معاصر غالباً به دلیل رقابت بر سر منابع طبیعی و بازار بوده‌اند. اکنون رقابت برای داشتن سلطه ارزی به این دو جنبه اضافه شده و معادله را چندین برابر بغرنج‌تر نموده است.

۳-۱-حمله آمریکا به عراق

هدف: حفظ هژمونی دلار بر اقتصاد جهان

حمله آمریکا به عراق، کشوری که برای ۱۲ سال در تحریم اقتصادی گسترده‌ی جهان بود و حتی نیازهای اولیه خود را نمی‌توانست تأمین کند، نه به دلیل مبارزه با تروریسم جهانی بود و نه جلوگیری از دستیابی عراق به سلاح‌های هسته‌ای. بلکه هدف آمریکا حفظ هژمونی دلار بر اقتصاد جهان بود که با تصمیم صدام مبنی بر فروش نفت عراق به یورو به خطر افتاده بود. لذا بلافاصله پس از اشغال عراق، به دستور آمریکا کلیه معاملات نفت این کشور به سیستم دلار بازگردانده شد، ( علی‌رغم اینکه در اواسط سال ۲۰۰۳ دلار نسبت به یورو تنزل کرده بود و انجام این کار موجب کاهش درآمد نفت عراق و بودجه موجود برای بازسازی عراق می‌شد) لذا اقدام نظامی آمریکا نه تنها فروش نفت عراق را به عرصه‌ی دلار بازگرداند بلکه به سایر کشورهای عضو اوپک نیز نشان داد، که آمریکا قیمت‌گذاری و فروش نفت به ارزی جز دلار را نخواهد پذیرفت. ناگفته نماند که جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل تصمیم به فروش نفت به یورو و دیگر ارزها، و همچنین اقدام به ایجاد بورس نفت، همواره مورد سیاست های خصمانه و تهدید حمله نظامی آمریکا قرار گرفته است.

۳-۲-حمله آمریکا به عراق:

رابطه‌ی ارزی – محور مشارکت و مخالفت کشورها

دلیل مشارکت استرالیا و انگلیس در حمله آمریکا به عراق و مخالفت آلمان و فرانسه را نیز می‌بایست در موقعیت اقتصادی این کشورها به ویژه رابطه‌ی ارز آنها نسبت به دلار آمریکا جستجو کرد. استرالیا دارای ذخیره‌ی ارزی بزرگی به دلار است، مبادلات تجاری آن عمدتاً با آمریکا و به دلار است و سقوط دلار آمریکا موجب تضعیف دلار استرالیا خواهد شد. انگلیس هنوز به یورو نپیوسته است و موفقیت آمریکا در حفظ قدرت دلار موضع انگلیس را در برابر رقبای خود در اتحادیه اروپا به ویژه آلمان و فرانسه تقویت خواهد نمود. از سوی دیگر مخالفت شدید آلمان و فرانسه با حمله آمریکا به عراق به دلیل تمایل این کشورها به تقویت یورو در برابر دلار آمریکا و حفظ موقعیت برتر خود در عراق ارزیابی می گردد.

۴- مخالفت آمریکا با تحقق ایده‌ی تجدید توازن نظام پولی جهانی

هدف: حفظ سلطه جهانی دلار

از آنجا که ایده‌ی تجدید توازن نظام پولی جهانی برای آمریکا بسیار مخاطره‌آمیز است لذا این کشور با تحقق آن مخالف و موانع مختلفی را در سر راه تحقق این ایده ایجاد کرده و می کند از جمله آنها می توان به جنگ‌ها و جنگ‌طلبی‌های سال‌های اخیر ایالات متحده که به نظر «غیرعقلایی» می‌آیند اشاره کرد. علاوه بر این زنجیره‌ای از پایگاه‌های ناتو در اروپا و کودتا در اوکراین در واقع بیانگر کوشش آمریکا برای ایجاد انشعاب بین روسیه و اروپاست که می‌کوشد اروپا را در منطقه‌ی نفوذ آمریکا حفط کند و از ایجاد یک منطقه‌ی اقتصادی واحد در آسیای میانه جلوگیری کرده و روسیه را بی‌ثبات و منزوی نماید. ناگفته نماند که مشارکت ترانس‌اتلانتیک (تجارت و سرمایه‌گذاری) هدفش همین است. تضعیف روسیه و چین (و کشورهای بریکس به‌طور کلی) در سطوح اقتصادی، نظامی، و سیاسی، با هدف تغییر رژیم، بخش اساسی استراتژی آمریکا برای حفط هژمونی دلار است. آمریکا این کشورها را با پایگاه‌های نظامی محاصره می‌کند و کوشش برای بی‌ثبات‌سازی آن‌ها را ادامه می‌دهد . هدف اصلی حضور آمریکا در خاورمیانه نیزدسترسی به نفت و گاز نیست (به‌ویژه آن‌که پس از فناوری نفت شل آمریکا تولید داخلی دارد) و یا حتی کنترل برای دسترسی داشتن به این منابع هم هدف اصلی نیست (چینی‌ها تا به همین جا درخاورمیانه حضور دارند) بلکه قبل از هرچیز و بیش از هرچیز حفظ دلارهای نفتی است و برای اطمینان خاطر از این که بازار جهانی برای منابع انرژی فسیلی هم‌چنان از دلار به‌عنوان واحد پولی استفاده خواهد کرد.

۵ – رد پیشنهاد (چین و روسیه) مبتی بر استفاده از «حق برداشت ویژه» Special Drawing Rights صندوق بین‌المللی پول به‌عنوان یک واحد پولی بی‌طرف جهانی از سوی آمریکا

در سال 2009 همزمان با صدور بحران مالی داخلی آمریکا به بقیه‌ی دنیا، چین و روسیه پیشنهاد کردند که دنیا باید خود را از سلطه‌ی دلار خلاص کرده و آن را با یک واحد پولی ذخیره‌ای که در کنترل هیچ کشور واحدی نباشد جایگزین کند. آن‌ها پیشنهاد کردند که «حق برداشت ویژه» Special Drawing Rights صندوق بین‌المللی پول به‌عنوان یک واحد پولی بی‌طرف جهانی مورد استفاده قرار بگیرد. (این پیشنهاد بلافاصله از سوی آمریکا رد شد.) «حق برداشت ویژه» پس از بحران‌های پولی دهه‌های 1960 و 1970 ایجاد شد. صندوق بین‌المللی پول ـ تحت فشار اروپایی‌ها ـ به بحران به این صورت واکنش نشان داد که در 1969یک پول بدون پشتوانه ایجاد کرد که به‌عنوان واحد پولی ذخیره‌ی جهان مورد استفاده قرار بگیرد. ( چرا که آمریکا تمایل نداشت که «حق برداشت ویژه» به جای دلار بنشیند و به همین دلیل جلوی این پروژه را گرفت و طولی نکشید که نظام پایه‌ی طلا هم به پایان رسید. امروزه «حق برداشت ویژه» تنها بخش بسیار ناچیزی از ذخیره‌ی جهان را تشکیل می‌دهد. هر کوشش دیگری که برای تغییر در نظام «حق برداشت ویژه» انجام گرفت از سوی آمریکا وتو شد. این تغییرات برای تصویب باید مورد توافق 85 درصدی قرار بگیرد و سهم آمریکا از حق رأی در صندوق بین‌المللی پول 17 درصد است یعنی آمریکا تنها کشوری است که در این صندوق حق وتو دارد. صندوق بین‌المللی پول با همه‌ی روابط نزدیکی که با خزانه‌داری آمریکا دارد ولی از نظام پولی براساس دلار انتقاد کرده و خواهان استفاده از «حق برداشت ویژه» به‌عنوان یک واحد پولی ذخیره بدیل شده است.

۶- فدرال رزرو و تدوین سیاست های پولی براساس منافع آمریکا

فدرال رزرو عملاً به‌عنوان بانک مرکزی جهان عمل می‌کند ولی سیاست‌های پولی را براساس منافع آمریکا تدوین می کند. سرمایه‌گذاران و وام‌گیرندگان همواره براین باور و امید بوده اند که فدرال رزرو سیاست پولی ثابتی را برای مدتی طولانی ادامه داده و ازین طریق امکان تمدید بدهی وام‌گیرندگان را فراهم خواهد کرد. ولی این ثبات همیشگی نبوده و به طور مثال می توان به کاهش میزان و نهایتا توقف پول تزریقی به بازارها از سوی فدرال رزرو اشاره کرد بطوریکه از اوایل 2014 از میزان پول تزریقی به بازارها کاست و نهایتا در اواخر همین سال این برنامه را به‌طور کامل متوقف کرد. بطور کلی سیاست های پولی فدرال رزرو در مقاطع مختلف باعث افزایش ارزش دلار شده و به همین نسبت باعث کاهش ارزش واحدهای پولی دیگر شده که این امر موجب بیش‌تر شدن سنگینی بار بدهی به دلار این کشورها گردیده و بدیهی ست که این بی‌ثباتی ها تمایل بیش‌تر سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز بین‌المللی و سفته‌بازان به دلار را به منظور تأمین مالی مبادلات دلاری خود در کشورهای نوظهور را بدنبال داشته است (همین که تصمیم می‌گیرند تا تضمین کنند، دلار درکوتاه‌مدت گران‌تر می‌شود) درنتیجه تقاضای برای دلار بیش‌تر می‌شود و ارزش‌اش بالاتر خواهد رفت. دلار گران‌شده یعنی این که به ناگهان برای دولت‌ها و بنگاه‌های بدهکار در کشورهای جنوب مدیریت بدهی‌ها بسیار پرهزینه‌تر می‌شود. اگر سفته‌بازان بین‌المللی تصمیم بگیرند که اوراق قرضه‌ی بنگاه‌های کشورهای نوظهور را به فروش برسانند، این کمپانی‌ها مجبور می‌شوند برای بازپرداخت بدهی‌های خود دلار به دست بیاورند و درنتیجه قیمت دلار باز هم بیش‌تر می‌شود. اگر زنجیره‌ ای از نکول بدهی شروع شود، چون سفته‌بازان معمولاً گله‌وار رفتار می‌کنند، شیوع بحران شروع می‌شود و فرار سرمایه از این کشورها شدت می‌گیرد.

۷- تهدید ،تحریم، و لطمه زدن اقتصادی به کشورهای مخالف با هژمونی دلار

امپریالیسم مالی آمریکا به کشورهای رقیبی که هژمونی دلار را به پرسش می‌گیرند از نظر اقتصادی لطمه میزند. در واقع این کشور خودخواهانه به خود حق می دهد که سیاست های پولی خود را برای سال‌های دراز ادامه بدهد و بعد هر وقت که دلش خواست سیاست انقباضی در پیش بگیرد و به اقتصاد بقیه‌ی دنیا لطمه بزند. بدون شک پذیرفتنی نیست که کنترل واحد پولی ذخیره‌ای دنیا در دست یک کشور باشد وآن کشور هم سیاست های پولی را دنبال کند که تبعات ناگواری در اقتصاد جهانی بدنبال داشته باشد. واقعیت این است که این سیاست‌ها در خدمت منافع آمریکاست. برای مثال می توان به تحریم‌ها اشاره کرد. لذا دنیا باید با ایجاد یک واحد پولی بین‌المللی بی‌طرف ـ که در کنترل هیچ کشور واحدی نباشد ـ این امتیازات سلطه جویانه آمریکا را حذف کند.

ادامه دارد….

جنگ مالی امریکا و حفظ هژمونی دلار : شیوه ها ، آثار ، راهکار ها-2

https://www.nationalstrategy.ir/3009-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%D9%81%D8%B8-%D9%87%DA%98%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D9%88%D9%87/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.