">

سیاسی و روابط بین الملل

نگاهی انتقادی به روش های تدوین استراتژی ملی در کشور (قسمت اول)

این نوشتار تلاش دارد تا ضمن تایید روندها و رویه های عقلانی حاکم بر برخی از روش های تدوین استراتژی در سطوح حساس و ملی کشور، تبعات ناشی از ناکارآمدی و بروز انحراف در نتایج حاصل از آن را به بحث گذارده و رویکردی را ارائه دهد تا امکان هم افزایی و هماهنگی استراتژی های حاصله با سیاست ها، دکترین و مدیریت حل چالش های آینده را نیز برخوردار باشد.

26 آوریل 2017 09:41

 

مقدمه

استراتژی را باید کیفی ترین و قابل اعتمادترین برنامه برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده دانست که توانایی تجمیع ظرفیت ها و قابلیت ها و نحوه مدیریت را در تعقیب اهداف و منافع دارد. لذا هر چه استراتژی به سطوح حیاتی و حساس هم چون استراتژی های امنیتی، سیاست خارجی، دفاع ملی، پیشرفت اقتصادی، تعالی اجتماعی، مدیریت آینده، مهندسی فرهنگی و ده ها حوزه ملی دیگر نزدیک می شود، خود سبب جامع نگری و واقع بینی برنامه ها شده و نقشه های مورد نظر استراتژی را برجسته تر می کند.

کارکردهای استراتژی بهنگام اجرای نقشه های آن می بایستی آن را در برابر هرگونه  غافلگیری و  فهم علائم ضعیف، در محیط پیاده سازی حساس نموده و امکان واکنش مناسب در برخورد با حوادث و عوامل شگفتی آفرین را در آن جای داده و ضمن برقراری ارتباط پویا و مداوم فیمابین عوامل محیط، ماموریت، اهداف و نتایج مورد انتظار بتواند انگیزش ها، تعهدات و وفاداری مجریان و مدیران را در قالب یک پشتوانه فکور و فعال به دنبال خود داشته باشد. ضرورت برخورداری از هوشیاری و دقت عالی از تغییرات و زوایای پنهان و تاریک محیط استراتژی و پیش بینی دامنه های ظهور و وسعت کاربری و تاثیر آن نیازمند نرم افزار و مغزافزاری به روز و متعالی است که به تمامی شرایط تعقیب و تحقق استراتژیک برنامه ها و امور نگاهی چند بعدی و جامع داشته تا بتواند در دنیای پرچالش امروز، جایگاه موفق و اثربخشی را به خود اختصاص دهد.

در محیط و کارکردی که سکولاریسم، ارزش ها و اهداف … را مانع از رسیدن به اهداف و برنامه های استراتژیک می داند، بسی ساده لوحی است که نرم افزارهای مرتبط با این رویکرد، مرجع طراحی و تدوین راهبردهای نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد و تفکر و رویکردهای استراتژیک که فلسفه عملی آنان بر نفی و طرد ارزش های آرمانی و فرهنگ دینی تأکید دارد، در مهم ترین روند برنامه ریزی و سیاست گذاری کشور به عنوان روش و رویکرد غالب قرار گرفته و انتظار داشته باشیم که بر اساس سیاست های کلان کشور، چشم انداز، ماموریت و برنامه های اثربخش و شفاف را در اختیار مجریان و دست اندرکاران کشور قرار دهد.

آنچه که از زیرساخت هر برنامه راهبردی انتظار می رود برخورداری از توان کشف مسائل، از عقلانیت تحلیل و ارائه راه حل های مرتبط با حوزه استراتژیک آن است و لیکن غایت هر رفتار و پردازش سیستم های تصمیم سازی در هر رویکرد تدوین راهبرد نباید به منزله روندهای تدوین راهبرد، به حساب آید. بلکه می بایست انگیزه و منافع مورد تعقیب آن نرم افزار را نیز مدنظر قرار داده و آن را جدای از روح حاکم بر روش تدوین راهبرد خصوصا در مسائل حساس و حیاتی کشور ندانست.

این نوشتار تلاش دارد تا ضمن تایید روندها و رویه های عقلانی حاکم بر برخی از روش های تدوین استراتژی در سطوح حساس و ملی کشور، تبعات ناشی از ناکارآمدی و بروز انحراف در نتایج حاصل از آن را به بحث گذارده و رویکردی را ارائه دهد تا امکان هم افزایی و هماهنگی استراتژی های حاصله با سیاست ها، دکترین و مدیریت حل چالش های آینده را نیز برخوردار باشد.

ویژگی های روش تدوین راهبرد در جهان معاصر

بیش از 50 سال است که تمامی افراد فرهیخته کشور در تدوین راهبردهای کلان در دانشگاها، شرکت ها، نهادهای حاکمیتی و سازمان های بزرگ سطح ملی با مدل برنامه ریزی استراتژیک «فرد-آر- دیوید»[1] آشنا بوده و ضمن استفاده از آن در جایگاه استاد دانشگاه و یا صاحب نظر در مدیریت و برنامه ریزی، شیوه های تدوین راهبرد آن را نیز به دیگر افراد آموزش داده و سبب شده اند فضای دانشی کشور در موضوع تدوین راهبرد به شدت از این رویکرد سنتی و از کار افتاده متاثر شده و اجازه گام دیگری در نوآفرینی و مهارت افزایی و یادگیری راهبردی از آنان سلب شود.

در حالی که با گذشت بیش از دو دهه از چاپ کتاب های مدیریتی استراتژیک در کشورهای پیشرفته دنیا دیگر نمی توان به این کتاب و روش تدوین راهبردی اشاره نمود و دکترین ارجاع … در مدیریت راهبردی و روش های تدوین راهبرد به مدل دیوید و یا همان تکنیک دو حرف SWOT محدود شده که در همان موارد نادر نیز در سطح یک بنگاه و یا راهبرد یک سازمان و شرکت محلی بوده است.

این در حالی است که تمامی نهادهای ملی و دانشگاه های معتبر کشور هنوز نتوانسته اند در بخش های پژوهشی خود به این نکته حساس و نظریه مهم راهبردی دست یابند و خود را به تعبیر مقام معظم رهبری از شاگردماندگی و تقلید حرف در این روش ها نجات دهند. انقلاب اسلامی ایران با تمامی وسعت و گرانیگاه اندیشه ای خود نباید در چارچوب فکری و غیر بومی محصور بماند که هیچ‏گاه:

  • ارزشها و آرمان های الهی را در فرایند تحلیل خود مبنای حرکت و تغییر استراتژی نمی داند.
  • رفتارهای میانبر، جهشی، پیش رونده در این روش جای نداشته و ماتریس آن را تایید نمی نماید.
  • خط مشی و محیط کاری این مدل دو وجهی بوده و امکان ارتقا آن به محیط پیچیده، پرتلاطم و چند وجهی را ندارد.
  • در تحلیل خود از موقعیت محیطی نگاه خطی به مباحث همچون تهدید و یا فرصت داشته و توانایی تحلیل هم زمان در درگیرسازی منافع و مقاصد کشور را با چند رقیب یا حریف و تمایز راهبردهای حاصله بین آنان را ندارد.
  • مدل تعیین اولویت ها و بیان اهمیت های هر یک از استراتژی های حاصله در این روش به شدت تابعی از شرایط فعلی محیط بوده و هیچ فاکتور مهم و ورودی دیگر از محیط در این تغییرات جایی ندارد و به تعبیری دیگر ضریب غافلگیری استراتژیک در این روند بسیار بالا ارزیابی می شود.
  • در موضوعات و حوزه های خاص امنیتی و دفاعی که هزینه های ریسک و مخاطره بسیار حائز اهمیت بوده و امکان تکذیب و یا حذف رفتار و برنامه پیاده شده فراهم نمی شود توصیه ای برای بازتجدید و یا تغییر و جایگزین ندارد.
  • امکان تفکیک و جداسازی رفتارها مدل حرکت و تغییر معادلات راهبردی این روش از منظر موقعیت ZOCATION و وضعیت POSITION وجود نداشته و عمدتا تجویزات راهبردی آن بر خلاف ضرورت توجه به توسعه و ارتقا موقعیت، تلاش دارد تا وضعیت راهبردی حوزه هدف را اصلاح نماید. این در حالی است که وضعیت های راهبردی فاقد ثبات بوده و بسیار در برابر رقابت و رویارویی با حریف شکننده خواهد بود.
  • الگویی است فرایند پایه تا نقشه و راهنمای اجرایی. لذا حریف و رقبای شما به راحتی می توانند در جایگاه شما قرار گرفته و آن را رسم نموده و به راحتی راهبردهای شما را فهم و بدیل های آن را مورد اجرا بگذارند.
  • لذا پیش از آن که یک نقشه فکورانه و پیچیده راهبردی باشد یک روش ساده و نقشه ای سیاه و سفید از آینده است که کپی سازی آن در حوزه های امنیتی و دفاعی فاجعه آفرین است و موجب می شود تا حریف همواره یک قدم از راهبردهای شما جلوتر بوده و در تنگناهای استراتژیک در کمین شما بنشینند.
  •  راهبردهای حاصله از این روش به هنگام برخورد با تنگناهای ظرفیتی و کاهش قابلیت ها و منابع موجود امکان جایگزینی منابع دیگری را ندارد زیرا تعریف هر راهبرد منوط به منابع و ظرفیت های خاصی است. که احساس شکست راهبردی در نزد طراحان آن به هنگام برخورد با پدیده های فشار، تحریم، بحران و جنگ بیشتر می شود.
  • مبنای هر راهبرد در عصر امروز برتابیدن تغییر و مدیریت آن در قالب تحول راهبرد است در حالی که نتایج حاصله از مدل دیوید و تفکیک یک راهکار ساده  SWOT* یک راهکار ساده و خطی از رویارویی دو مولفه در چهار رویکرد است که هیچ تحولی را برای عمل میانبر و یا جایگزین برنمی تابد.
  • معنا، مفاهیم و منطق شناخت عوامل محیطی در حوزه ها و قلمروهای گوناگون بسیار متفاوت از یکدیگر بوده لذا نمی توان تکنیک تدوین راهبرد در استراتژی های امنیتی و دفاعی را با محیط های  اقتصادی و اجتماعی یکسان دانسته و انتظار نداشته باشیم که در مواردی به طور مثال فرصت ها می توانند به هنگام برخورد با ضعف های درونی تبدیل به ضد قدرت شوند. در حالی که در تکنیک SWOT این تعامل های دوگانه محدود به فناوری ها و شیوه های ساده و خطی نیم قرن گذشته بوده و سرعت تغییرات ناشی از فناوری و یا مطالبات سیاسی- اجتماعی را درک نمی نماید.
  • روش های اندازه گیری، وزن دهی و اخذ میانگین در این تکنیک  عمدتا از یک ریاضی ساده و با احتمالات خطی نشات می گیرد. و قادر به فهم منطق فازی[2] فیمابین عناصر محیط و تاثیرپذیری آن از انگیز ها و مولفه های دیگر حاکم بر درونی نمودن رفتارها در منابع انسانی حوزه تدوین نیست. لذا فهم راهبردهای صادره از رهبری معظم انقلاب اسلامی که در تدابیر …. رخ می نمایاند همواره کشورهای رقیب را با یک غافلگیری و شوک استراتژیک مواجه می سازد. در حالی که بسیاری از راهبردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برگرفته شده از سوی برنامه های توسعه در بخش های برنامه ریزی کشور با خطر بن بست، مواجهه و بدیهی سازی سردرگریبان می شود.
  • نگاه راهبردی در این روش به منابع و ظرفیت های استراتژیک، نگاهی کمی و اثبات گرا بوده و جایی برای عمل جهادی، مقاومت در برابر کمبودها و تحریم ها، شهادت طلبی، انقلابی گری و ارتقا توان منهای پول و .. باقی نگذاشته و آن را نمی پذیرد.
  • ذات مدل تدوین راهبرد دیوید و تکنیک مورد استفاده آن عمدتا رویکرد خود را در برابر نیروهای رقابتی شکل می دهد و استراتژی های حاصله نیز پس از تحلیل نیروهای رقابتی تنظیم و ترسیم می شود. در حالی که رفتار استراتژیک خصوصا در حوزه های قدرت ناشی از منازعه عناصر رویاروی دو قدرت در برابر هم و یا به تعبیر دیگر جنگ استراتژیست هاست. و توانایی هر راهبرد در قدرت برتری محیطی و یا عملی او و به تعبیری دیگر نهادینه کردن نوع فرهنگ موفقیت، مقاومت، تحلیل و تداوم و پایداری عملی است که تمامی دیگر عناصر منابع و ظرفیت ها را به خدمت می گیرد.
  •  در تعریف دیوید از بنگاه بعنوان حوزه تدوین راهبرد یا همان پدیده ای خطاب می نماید که استراتژیست ها با چشم مستقیم آن را دیده و ثبت می کنند و هیچ تئوری و مبنایی دیگر از محسوسات و غیر فیزیک را به  دلیل ناتوانی در ثبت و اندازه گیری برنمی تابد و لذا جایی برای ثبت توان معنوی، ایمانی، دنیایی، اجر اخروی، توکل، اخلاص، اراده الهی و … قائل نیست. برغم امکان اندازه گیری و واقع نمایی این عوامل در مدل راهبردی مطلوب جمهوری اسلامی ایران جای تعجب است که برخی از فرهیختگان کشور به اصرار این عوامل را در مدل می گذارند در حالی که در برابر آن راهبرد نگارش شده قابلیت اجرا به خود نمی گیرد.
  • ترکیب تکنیک، اکتشاف مولفه های محیطی SWOT ترسیم موقعیت راهبردی، نگارش راهبردی مقدماتی و اولویت بندی آنان در مدل دیوید یک زنجیره خطی برای تدوین راهبرد است و در صورتی که در اکتشاف مولفه ها … مولفه، خطا و یا عمدی بروز نماید تمامی روندها به تاثیر از این ناکامی دچار خطای راهبردی می شود.
  •  البته این ناتوانی و ناکامی در تدوین راهبرد صحیح و اصولی را نمی توان دفاع جامعی از مدل های معاصر و یا قرن بیست و یکمی نامید که نمونه بارز آن در شکست و پیش بینی راهبردی حزب دموکرات با تمامی مراکز تحقیقاتی تحت امر خود در شکست انتخاباتی کلینتون در برابر ترامپ تجربه نمود. پیش بینی موسسات هم چون هریتیج، بروکینگر و گلوبال سکوریتی به ناکامی انجامید و این نشان می دهد خلاء دیگری در روش های تدوین راهبرد در نزد کشورهای پیشرفته و غربی وجود دارد.

اين مدل، بیش از نیم قرن در کشورها حکم رانی کرده و بر تمامی روندها و برنامه ها، نفوذ بلامنازعی داشته و جسارت کمتری در جایگزین نمودن آن در مجامع علمی به دلیل سادگی در فهم و مهارت اندک در طراحی آن دیده می شود. در حالی که … بانک های اطلاعاتی و مستندات داغ علمی نشان می دهد که مدل های پیشرفته امروز نزد مراکز راهبردی و پژوهش های بنیادین از مقبولیت و جذابیت بیشتری برخوردار است که دانش و روش های جمع آوری، تحلیل و تجویز بر اساس آن کمتر در مراکز مدیرتی و برنامه ریزی های کشور رایج و کمتر پژوهشگر و اندیشمندی به آنان اقبال نشان می دهد که آسیب های ناشی از کم سوادی و ترجمه های غلط و عدم استقبال از سوی مراکز پژوهشی از مدل های پیشرفته و مدرن امروز، از جمله این موارد هستند.

ولیکن تحلیل پایگاه های بزرگ علمی دنیا نشان می دهد روش هایی هم چون, CDS, PEST, 5f BSC,GBN,  SOAR, triple, QFD, BCG هر یک از بیش از دو هزار تا هشتصد برابر مدل SWOT در تحقیقات جهانی ثبت اثر شده و بیش از چهل و دو هزار بار در برابر 520 بار در مدل SWOT مورد ارجاع قرار گرفته اند. و این نشان می دهد که محافل علمی کشور از روش های نوین تدوین راهبرد تا چه اندازه به دور هستند. متاسفانه این عدم اقبال یا فقدان تحرک محافل علمی در نیل به یک روش بومی تدوین راهبرد به عنوان یک نظریه و یا ترکیبی خلاق از روش های فوق محسوب می شود.

نکته مزیت بخش در این مدل ها، توان دانشی هر یک در پایدارسازی مزیت های کلیدی و نهادی است که فراتر از نیازهای یک سازمان عمل نموده و به منابع انسانی بالنده و زود کنش به همراه قدرت دیده بانی بالا، توان بهره برداری از مزیت های زودگذر و افزایش تفاوت های کلیدی با رقبا و دشمنان راهبردی و استفاده از فرصت ها و قوت ها در ماندگاری و پایدارسازی قدرت و اقتدار حوزه راهبردی است.

ان شاء الله در ادامه این گزارش به ارائه پیشنهاد و تجویزات بومی و گامی مناسب در حرکت به سمت نظریه روشی در تدوین راهبردهای ملی در جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت.

دکتر حسین عصاریان نژاد

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- کتاب مدیریت استراتژیک نوشته فرد-آر-دیوید، مترجم: دکتر علی پارسائیان و دکتر اعرابی، نشر دفتر پژوهش‏های فرهنگی1395
2- Fuzzy logic، فازی واژه انگلیسی و به معنای غیر دقیق، نا واضح، مبهم، شناور است. در این منطق که اولین بار توسط پروفسور لطفی زاده (1965م) ارائه و بکار گرفته شد، از فضای بین دو ارزش برویم یا نرویم، ارزش‏ های جدید شاید برویم یا می رویم یا اگر احتمال دارد برویم را استخراج و بکار می‏ گیرد.

* SWOT  کلمه‌ای است بر اساس حروف اول کلمات نقاط قوت (strengths) نقاط ضعف (weaknesses) فرصت‌ها (opportunities) و تهدیدها (threats) که از دهۀ۱۹۶۰ میلادی به عنوان یک چار چوب تحلیلی شناخته شده است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.